اقتصاد کتاب را دریابیم
در پی پایان نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال ۱۴۰۴، تحلیل وضعیت بازار نشر ایران نشان میدهد که اقتصاد ناپایدار کشور تأثیر عمیقی بر صنعت کتاب و رفتار مصرفی مردم گذاشته است. افزایش بیسابقه قیمتها، کاهش قدرت خرید و افت سرانه مطالعه، همگی نشانههایی از بحرانی چندوجهی در حوزه فرهنگ و نشر هستند.

روزنامه آرمان امروز در گزارشی نوشت:
در پی پایان نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال ۱۴۰۴، تحلیل وضعیت بازار نشر ایران نشان میدهد که اقتصاد ناپایدار کشور تأثیر عمیقی بر صنعت کتاب و رفتار مصرفی مردم گذاشته است. افزایش بیسابقه قیمتها، کاهش قدرت خرید و افت سرانه مطالعه، همگی نشانههایی از بحرانی چندوجهی در حوزه فرهنگ و نشر هستند.
کاهش سهم کتاب در سبد مصرف خانوار
در سالهای اخیر، سهم کتاب در سبد مصرف خانوارهای ایرانی بهطور قابلتوجهی کاهش یافته است. بر اساس آمار رسمی، سهم کتاب و سایر کالاهای فرهنگی در سبد مصرف خانوار ایرانی از ۰٫۱۸ درصد در سال ۱۳۹۶ به ۰٫۱۰ درصد در سال ۱۴۰۲ کاهش یافته است. این کاهش نشاندهنده افت ۴۴ درصدی در مدت شش سال است که عمدتاً ناشی از فشارهای اقتصادی و کاهش قدرت خرید مردم میباشد.
در شرایطی که درآمد واقعی خانوارها کاهش یافته و هزینههای اساسی مانند مسکن و خوراک بخش عمدهای از بودجه را مصرف میکنند، هزینههای فرهنگی مانند خرید کتاب به حاشیه رانده شدهاند. این وضعیت منجر به کاهش سرانه مطالعه از حدود ۱۰ ساعت در ماه در دهه ۱۳۹۰ به کمتر از ۵ ساعت در ماه در سال ۱۴۰۲ شده است.
گرانی کتاب و بحران در صنعت نشر
قیمت کتاب در ایران طی سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است. برای مثال، یک کتاب ۲۵۰ صفحهای که در سال ۱۴۰۰ حدود ۸۰ هزار تومان قیمت داشت، در سال ۱۴۰۳ به ۵۰۰ تا ۷۵۰ هزار تومان رسیده است. عوامل اصلی این افزایش شامل رشد قیمت کاغذ (که ۶۰ درصد از هزینه نهایی کتاب را تشکیل میدهد)، حذف ارز نیمایی و افزایش هزینههای چاپ و توزیع میباشند.
اثر اصلی گرانی کاغذ بر بازار نشر ایران نمایان میشود؛ ناشران دیگر نخواهند توانست عناوین جدید را منتشر یا کتابها را تجدید چاپ کنند. دلیل این امر، ممکن نبودن تعیین قیمت پشت جلد در شرایط نامشخص بازار است. این وضعیت بهویژه ناشران مستقل را که از حمایتهای دولتی همچون سهمیه کاغذ یا امکانات چاپ یارانهای بیبهرهاند، با بحران مضاعف مواجه کرده است.
تأثیر اقتصادی بر رفتار مصرفی
با افزایش هزینههای زندگی و کاهش قدرت خرید، بسیاری از خانوارها هزینههای فرهنگی را از سبد مصرفی خود حذف کردهاند. در شرایطی که درآمد واقعی خانوارها کاهش یافته و هزینههای اساسی مانند مسکن و خوراک بخش عمدهای از بودجه را مصرف میکنند، هزینههای فرهنگی مانند خرید کتاب به حاشیه رانده شدهاند. این وضعیت منجر به کاهش سرانه مطالعه از حدود ۱۰ ساعت در ماه در دهه ۱۳۹۰ به کمتر از ۵ ساعت در ماه در سال ۱۴۰۲ شده است.
در شرایطی که درآمد واقعی خانوارها کاهش یافته و هزینههای اساسی مانند مسکن و خوراک بخش عمدهای از بودجه را مصرف میکنند، هزینههای فرهنگی مانند خرید کتاب به حاشیه رانده شدهاند. این وضعیت منجر به کاهش سرانه مطالعه از حدود ۱۰ ساعت در ماه در دهه ۱۳۹۰ به کمتر از ۵ ساعت در ماه در سال ۱۴۰۲ شده است.
تغییر الگوهای مصرف کتاب
با افزایش قیمت کتابهای چاپی، بسیاری از مردم به سمت کتابهای الکترونیکی و صوتی روی آوردهاند. با این حال، قیمت کتابهای الکترونیکی در ایران بهطور متوسط ۶۰ تا ۷۰ درصد قیمت نسخه چاپی است، که همچنان برای بسیاری از مردم بالا است. علاوه بر این، محدودیتهای کپیرایت بینالمللی دسترسی به برخی از کتابهای الکترونیکی را محدود کرده است.
با افزایش قیمت کتابهای چاپی، بسیاری از مردم به سمت کتابهای الکترونیکی و صوتی روی آوردهاند. با این حال، قیمت کتابهای الکترونیکی در ایران بهطور متوسط ۶۰ تا ۷۰ درصد قیمت نسخه چاپی است، که همچنان برای بسیاری از مردم بالا است. علاوه بر این، محدودیتهای کپیرایت بینالمللی دسترسی به برخی از کتابهای الکترونیکی را محدود کرده است.
نقش کتابخانههای عمومی
با کاهش توانایی خرید کتاب، نقش کتابخانههای عمومی در دسترسی مردم به منابع فرهنگی اهمیت بیشتری یافته است. با این حال، منابع کتاب در کتابخانهها نیز محدود است؛ در سال ۱۴۰۲، مجموع کتابهای موجود در کتابخانههای عمومی کشور ۴۹ میلیون جلد بوده است، که نسبت به جمعیت کشور رقم پایینی محسوب میشود.
با کاهش توانایی خرید کتاب، نقش کتابخانههای عمومی در دسترسی مردم به منابع فرهنگی اهمیت بیشتری یافته است. با این حال، منابع کتاب در کتابخانهها نیز محدود است؛ در سال ۱۴۰۲، مجموع کتابهای موجود در کتابخانههای عمومی کشور ۴۹ میلیون جلد بوده است، که نسبت به جمعیت کشور رقم پایینی محسوب میشود.
نقش اقتصاد بر کالاهای فرهنگی
دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان برجسته ایرانی، در کتاب خود «اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری» به بررسی تأثیر سیاستهای اقتصادی بر بخشهای مختلف از جمله فرهنگ و نشر پرداخته است. وی معتقد است که سیاستهای تعدیل ساختاری بدون در نظر گرفتن زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی، منجر به تضعیف بخشهای فرهنگی مانند صنعت نشر شدهاند.
دکتر علی سرزعیم، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب «اقتصاد برای همه»، در تحلیلهای خود به تأثیر مستقیم تورم و کاهش قدرت خرید بر تقاضای کالاهای فرهنگی اشاره کرده است. وی بیان میکند که در شرایط تورمی، خانوارها ابتدا هزینههای غیرضروری مانند خرید کتاب را کاهش میدهند، که این امر به کاهش تقاضا در بازار نشر منجر میشود.
دکتر بهروز هادی زنوز، استاد بازنشسته اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، در ظهار داشته است که اقتصاد ایران بیشترین ضربه را از مدیرانی دیده که اقتصاد نخوانده بودند. وی تأکید میکند که عدم تخصص مدیران در حوزه اقتصاد منجر به تصمیمگیریهای نادرست شده که تأثیرات منفی بر بخشهای مختلف از جمله فرهنگ و نشر داشته است.
نتیجهگیری
وضعیت اقتصادی ایران تأثیر مستقیمی بر بازار نشر و رفتار مصرفی مردم در حوزه کتاب داشته است. افزایش قیمتها، کاهش قدرت خرید و افت سرانه مطالعه نشانههایی از بحرانی فرهنگی هستند که نیازمند توجه و اقدام جدی از سوی مسئولان و سیاستگذاران است. حمایت از صنعت نشر، توسعه کتابخانههای عمومی و ارائه یارانههای فرهنگی میتواند گامی مؤثر در جهت بهبود این وضعیت باشد.