اختلاف درتیم ترامپ
عبدالرضا فرجیراد: شواهد نشان میدهد تیم ترامپ در ارتباط با برنامه هستهای ایران تصمیمهای تازهای اتخاذ کرده است

روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت:
توقف چهارمین دور مذاکرات ایران و امریکا با تغییر و تحولات در کابینه ترامپ و کاخ سفید همزمانی داشت؛ گزارهای که به باور ناظران مسبوق به سابقه است، چراکه پیشتر نیز دونالد ترامپ در دوران نخست ریاستجمهوریاش، چهرههای مختلفی از اعضای کابینهاش را برکنار کرد و گزینههای جدید را جایگزین. اینک نیز مایک والتز بسان پیشینیانش قربانی شده و در سرلیست خروجیهای دولت دوم ترامپ قرار گرفته است. این درحالی است که مقامهای رسمی ایالاتمتحده تاکنون درخصوص علت برکناری والتز، موضعگیری رسمی و روشنی ارایه نکردهاند. بااینحال، برخی منابع رسانهای «ماجرای سیگنالگیت» را علت اصلی کنار گذاشتن او عنوان کردهاند؛ ماجرایی که طی آن، مشاور امنیت ملی کاخ سفید یک خبرنگار را بهاشتباه به یک گفتوگوی رمزگذاریشده امنیتی دعوت کرده بود، اما گروهی دیگر با اشاره به همزمانی این تحول با تشدید چندصدایی در کاخ سفید پیرامون پرونده هستهای ایران، گمانهزنیهای متفاوتی را مطرح کرده و مدعیاند که رویکرد تهاجمی این شاهین ضد ایرانی و همسوییاش با اسراییل جهت حمله ادعایی نظامی تلآویو به ایران به کام ترامپ خوش نیامده و بستر را برای خروجش از این پست حساس فراهم کرده است. در همین راستا، نشریه واشنگتنپست روز شنبه با انتشار گزارشی مدعی شد همصدایی مایک والتز با بنیامین نتانیاهو درباره ایران بدون لحاظ کردن مواضع ترامپ، دلیل برکناریاش از سوی رییسجمهور امریکا بوده است. حال آنکه این ادعا ازسوی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل و نیز کاخ سفید رد شده است. فارغ از اینکه پشتپرده برکناری مایک والتز چه گذشته است؛ ماجرای سیگنالگیت یا همصدایی با نتانیاهو، سوال اصلی که پیش روی تحلیلگران قرار دارد این است که آیا تغییر و تحولات اخیر در کابینه ترامپ، فرآیند رایزنیهای ایران و امریکا را تحتالشعاع قرار خواهد داد یا خیر؟ نکته دیگری که در این بازه زمانی از اهمیت زیادی برخوردار است، پرداختن به این سوال میباشد که آیا برکناری چهرهای رادیکال چون والتز، سیگنال مثبتی از سوی کاخ سفید به ایران برای ادامه مذاکرات قلمداد میشود یا خیر. در همین راستا، گروهی از ناظران براین باورند که جابهجایی اخیر در کابینه ترامپ تاثیری بر فرآیند رایزنیهای ندارد، چراکه تهران و واشنگتن بر سر جزییات فنی مرتبط با برنامه هستهای ایران درگیر اختلافنظرهای جدی هستند و متغیرهایی مرتبط با سطح غنیسازی با دریافت تضمین موجب شده تا دو طرف موقتا رایزنیها را متوقف کرده تا برای بررسی بیشتر جوانب پیشنهادات رد و بدل شده، زمان بیشتری داشته باشند. گروهی دیگر نیز ضمن تایید عدم تاثیر تحولات کاخ سفید بر فرآیند رایزنیها، تاکید دارند که واشنگتن هنوز به جمعبندی مشخصی درباره ادامه مسیر گفتوگوها نرسیده و تعویق مذاکرات میتواند نشان از تلاشی برای بازتعریف استراتژی امریکا در قبال ایران باشد. ایجاد هماهنگی در سیاست خارجی واشنگتن، پس از ماهها چندصدایی و اختلافنظر میان مشاوران ارشد ترامپ، از دیگر گزارههایی است که برخی تحلیلگران در باب چرایی به تعویق افتادن رایزنیها بدان اشاره میکنند. به این بهانه روزنامه اعتماد با هدف ارزیابی چرایی توقف رایزنیها و تاثیر احتمالی تغییرات کابینه ترامپ بر استراتژی واشنگتن در ارتباط با ایران، با عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک و حسن بهشتیپور پژوهشگر مسائل بینالملل گفتوگو کرده است.مشروح این گفتوگو در ادامه آمده است.
حسن بهشتیپور:
ترامپ با توسل به اهرم فشار و تحریم اصول دیپلماسی مدرن را نقض کرده است
حسن بهشتیپور ، پژوهشگر مسائل بینالملل در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب چرایی برکناری مایک والتز از کابینه ترامپ و احتمال تاثیر چنین تحولی بر فرآیند مذاکرات گفت: برکناری آقای مایک والتز، مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ، بیش از آنکه به ایران مرتبط باشد، به مسائل داخلی کاخ سفید بازمیگردد. درحالی که برخی رسانهها، ازجمله واشنگتنپست و بیبیسی، بهشدت بر نقش ایران در این برکناری تاکید دارند، واقعیت چیز دیگری است. کاخ سفید نیز صراحتا اعلام کرده که این تغییر ارتباطی با ایران نداشته است. مساله اصلی به یک خطای بزرگ برمیگردد: والتز بهاشتباه یکی از خبرنگاران را به یک گروه خصوصی در پیامرسان سیگنال دعوت کرده بود؛ گروهی که شامل مشاوران ارشد نظامی امریکا و محلی برای تبادل اطلاعات امنیتی بود. این اشتباه بهشدت جایگاه مشاور پیشین امنیت ملی را زیر سوال برد. به باور بهشتیپور در واقع، از همان ابتدا هم این جایگاه برای شخصی با سابقه و چهرهای چون مایک والتز مناسب نبود. انتخاب چنین فردی از سوی ترامپ نشاندهنده نوع نگاه او به جایگاههای حساس امنیتی است. برای مقایسه، کافی است به یاد بیاوریم زمانی افرادی چون برژینسکی یا هنری کیسینجر در همین سمت فعالیت میکردند. در مقابل، والتز نه تنها فاقد سابقه مشخص در حوزههای سیاست خارجی و امنیت ملی است، بلکه هیچ تجربهای در نهادهایی چون شورای روابط خارجی امریکا نیز ندارد. این شورا در شکلدهی به سیاستهای کاخ سفید و تصمیمسازیهای رییسجمهور جایگاهی جدی دارد. بهشتیپور در ادامه تاکید کرد: نکته قابل توجه دیگر این است که سمت مشاور امنیت ملی نیازی به تایید سنا ندارد؛ به همین دلیل، چنین انتصابهایی بعضا بدون غربالگری دقیق انجام میشوند. البته که برکناری والتز، سناریوهای دولت نخست ترامپ را یادآوری میکند، بازه زمانی که او تنها طی ۲۳ روز مشاور امنیت ملیاش را تغییر داد و در طول چهار سال، سه بار این پست را جابهجا کرد. حالا هم آقای روبیو بهطور موقت این سمت را برعهده گرفته، اما هنوز بهطور رسمی منصوب نشده است. به نظر میرسد ترامپ منتظر است تا گزینه نهاییاش را معرفی کند. به گفته این پژوهشگر مسائل بینالملل نکته قابل تأمل درباره روبیو، مواضع بسیار تند او نسبت به ایران است. او نه یهودی است و نه صهیونیست، اما در عمل، حتی از بسیاری از چهرههای صهیونیست نیز مواضع تندتری علیه ایران اتخاذ کرده است. همزمان سوابقش نیز بهخوبی نشان میدهد که همواره در کنار چهرههای شناختهشده جریانهای افراطی طرفدار اسراییل در امریکا قرار داشته و حمایت همهجانبهای از آنها داشته است. بهشتیپور در ادامه گفتوگوی خود با «اعتماد» تاکید کرد: با این حال، از منظر تاثیر بر روند مذاکرات، میتوان گفت که برکناری والتز به نفع ایران تمام شده است. هرچند این تغییر ارتباطی مستقیم با پرونده ایران ندارد، اما خروج یکی از مخالفان جدی دیپلماسی با تهران از حلقه تصمیمسازی کاخ سفید، میتواند فضای تنفسی بیشتری برای ادامه گفتوگوها فراهم کند. به باور بهشتیپور البته باید دید چه کسی جایگزین او خواهد شد. شنیده شده که ترامپ قصد داشته آقای ویتکاف را برای این سمت انتخاب کند، اما فرستاده ویژه خود این پیشنهاد را نپذیرفته است. اینکه صرفا بهدلیل رفاقت با ترامپ بخواهند فردی را در راس شورای روابط خارجی بگذارند، تصمیمی عجیب و نگرانکننده است. به هر حال، اگرچه این جابهجایی مستقیما به مذاکرات مربوط نبود، اما میتواند بر روند رایزنیها اثر مثبت بگذارد، چرا که یکی از چهرههای ضدایرانی از این معادله حذف شده است.
بهشتیپور در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در باب مواضع متناقض ترامپ؛ چهرهای که زمانی از دیپلماسی با تهران میگوید اما همزمان با آغاز دورچهارم رایزنیها تحریمهای سختی را علیه فروش نفت و گاز ایران تعریف کرده و خریداران را تحت فشار قرار میدهد، گفت: توجه داشته باشید که وقتی دو کشور وارد فرآیند مذاکره میشوند، منطق، قواعد بینالمللی و اصول شناختهشده روابط میان دولتها ایجاب میکند که دو بازیگر، در طول گفتوگوها، از هرگونه تهدید یا اِعمال فشار از جمله تحریم خودداری کنند. استفاده از اهرم تحریم و تهدید، بهویژه زمانی که بهصورت علنی و از طریق رسانهها صورت میگیرد، با سیاست مذاکرهگری در تعارض کامل است و مشروعیت روند گفتوگو را تضعیف میکند. به باور بهشتیپور واقعیت این است که دولت جدید ترامپ، همانطور که با بازیگران وارد مذاکره میشود، همزمان از زبان تهدید نیز استفاده میکند.از همین رو این رویکرد مختص ایران نیست. ایالاتمتحده حتی با متحدان سنتی خود، نظیر کانادا و مکزیک، نیز چنین رفتاری داشته و با رقبای استراتژیک مانند چین و حتی متحدان قدیمی اروپاییاش نیز به همین شکل برخورد کرده است؛ یعنی تهدید و گفتوگو را به موازات هم پیش برده است. با این حال، چنین روشی قطعا نادرست و مغایر با اصول دیپلماسی مدرن است. تاکنون در عرف روابط بینالملل رایج نبوده که کشوری در عین مذاکره، برای کسب امتیاز بیشتر، طرف مقابل را تهدید یا تحریم کند؛ چه از طریق رسانهها و چه در قالب اقدامات عملی. این پژوهشگر مسائل بینالملل در ادامه خاطرنشان کرد: با وجود تمام این موارد، همچنان بر این نکته تاکید میکنم که ایران باید مسیر مذاکره را ادامه دهد. حتی با وجود توسل ترامپ به اهرمهای نادرست و غیرحرفهای، زیرا تداوم گفتوگوها به نفع ایران است.به باور بهشتیپور تاکید تهران بر تداوم دیپلماسی نتایج ملموسی دارد، نخست، پیام مثبت و روشنی است که تهران برای افکار عمومی جهان و داخل کشور ارسال میکند: مبنی بر اینکه ایران همچنان خواهان مذاکره، گفتوگو و پیگیری راهحلهای دیپلماتیک است. ترسیم چنین تصویری، در صحنه بینالمللی برای کشور بسیار حائز اهمیت است. بهشتیپور همچنین تاکید کرد: اهمیت دیگر این موضوع بازمیگردد به واقعیت که در شرایط کنونی راهی جز مذاکره برای پایان دادن به تحریمها وجود ندارد. گرچه در سطح داخلی میتوان بر اقتصاد مقاومتی و تقویت زیرساختهای خوداتکایی تکیه کرد، اما در عرصههایی چون صادرات، واردات و جذب سرمایهگذاری خارجی، لغو تحریمها یک پیششرط ضروری است. برای رسیدن به چنین هدفی، چارهای جز ادامه مسیر مذاکره، دستیابی به تفاهم و ارایه راهحلهای جدید نیست.
عبدالرضا فرجیراد:
برکناری والتز میتواند یکی از دلایل به تعوق افتادن رایزنیها باشد
عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب چرایی تعویق دور چهارم مذاکرات و همزمانی آن با تحولات درون کابینه دونالد ترامپ گفت: تعویق رایزنیها میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. یکی از دلایل اصلی به نظر میرسد تصمیم آقای ترامپ برای برکناری آقای والتز باشد. از این جهت که اختلافاتی درون کابینه امریکا آغاز شده و باید تا پیش از سفر آقای ویتکاف به رم مدیریت و کنترل میشد. البته که امریکاییها مدعی شدند زمان مشخصی برای دور چهارم رایزنیها تعیین نشده بود و عمانیها و طرف ایرانی میگویند تاریخ را مشخص کرده بودند. در نتیجه، با توجه به این گزاره و اختلافنظرها در کابینه ترامپ، مذاکرات را به تعویق انداختند تا بتوانند به یک جمعبندی برسند و تصمیمگیری کنند.
به باور فرجیراد ادعاهای اخیر آقای روبیو، وزیر امور خارجه امریکا نشان میدهد تصمیمات جدیدی درباره محتوای مذاکرات در واشنگتن اتخاذ شده است. لذا همین مساله هم ایجاب میکرد زمانی برای مشورت اختصاص داده شود تا درباره چگونگی پیشبرد دور چهارم مذاکرات به توافق برسند. طبیعتا ایران با برخی از این تصمیمات مخالفت خواهد کرد، بهخصوص تصمیماتی که آقای روبیو در مصاحبهاش به آنها اشاره کرده است. این استاد ژئوپلیتیک در ادامه به «اعتماد» گفت: درنتیجه، باتوجه به فرصت کم و تحولاتی که در درون کابینه امریکا اتفاق افتاد و همچنین تصمیماتی که درباره محتوای مذاکرات اتخاذ شده بود، امکان نداشت که در همان بازه زمانی کوتاه خودشان را به رم برسانند و وارد مذاکره شوند. لازم بود تصمیم نهایی در واشنگتن اتخاذ شود تا آقای ویتکاف محتوای پیشنهادی را به عمان بیاورد و به طرف ایرانی اعلام کند. از آنجا که تیم امریکایی به این تصمیم نهایی نرسیدند، مذاکرات به تعویق افتاد.
فرجیراد در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در باب ادعاهایی که در راستای تعمیق اختلافات تهران و واشنگتن در باب جزییات مذاکرات در رسانههای غربی منتشر شده، گفت: در ادوار ابتدایی مذاکرات ایران و امریکا، یک تفاهم کلی میان دو طرف شکل گرفته است. همین تفاهمات اولیه موجب شد اختلافات درون ساختار سیاسی امریکا تشدید شود، بهطوری که جناح تندرو و نئوکانها بهشدت به آقای ویتکاف حمله کردند و مدعی شدند که او تجربه کافی برای این مذاکرات ندارد و اساسا چرا چنین فردی برای گفتوگو به عمان فرستاده شده است. در همین راستا، در درون کنگره نیز چهرههای تندرو واکنشهای تندی به فرآیند رایزنیها نشان دادند و مصاحبههای انتقادی متعددی منتشر شد. این روند برای دولت ترامپ آورده سیاسی مثبتی به همراه نداشت و تداوم مذاکرات به این شیوه، از منظر داخلی نیز
زیر سوال رفت.
این استاد ژئوپلیتیک در ادامه گفتوگو با «اعتماد» خاطرنشان کرد: در پی این تحولات، جلساتی در واشنگتن برگزار شد که بهنظر میرسد در جریان آنها تصمیمات تازهای اتخاذ شده است. ازاینرو، درباره دور چهارم مذاکرات که هنوز زمان دقیق برگزاری آن هم مشخص نیست، نمیتوان با قطعیت گفت که چه مواضع یا طرحهای جدیدی در دستور کار امریکاییها قرار دارد. حتی حضور مجدد آقای ویتکاف در دور بعدی مذاکرات نیز قطعی نیست. هرچند احتمال حضور مجدد وی در دور بعدی رایزنیها با ایران بالاست اما نمیتوان بهطور صددرصد تایید کرد. به باور فرجیراد باتوجه به اظهارات اخیر مارکو روبیو، که هماکنون به عنوان مشاور امنیت ملی نیز ایفای نقش میکند، ممکن است تصمیم بر آن باشد که خود او مدیریت مذاکرات را دنبال کند یا دستکم در طراحی مسیر آن دخالت بیشتری داشته باشد. با این حال تا زمان برگزاری نشست چهارم باید منتظر ماند و دید که آیا مسیر پیشین ادامه پیدا خواهد کرد یا خیر.
فرجیراد در ادامه تاکید کرد که نکته مهم دیگر اختلافات میان تهران و واشنگتن درباره برخی از اظهارات تبلیغاتی اخیر آقای روبیو است؛ مواردی چون لزوم واردات اورانیوم توسط ایران یا اعمال محدودیتهایی بر برنامه موشکی کشورمان. در بازه زمانی کنونی اما مشخص نیست که این مواضع صرفا برای مصرف داخلی در فضای رسانهای ایالاتمتحده مطرح شده یا اینکه قرار است این گزارهها در دور آتی مذاکرات روی میز قرار بگیرد. به همین دلیل، همچنان باید منتظر ماند و دید که آیا امریکاییها در دور چهارم، تصمیمات جدیدی اتخاذ کردهاند یا بر همان چارچوب مذاکرات سهگانه قبلی پایبند خواهند ماند.
این استاد ژئوپلیتیک در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» مبنی بر اثرگذاری یا عدم اثرگذاری برکناری والتز بر فرآیند مذاکرات گفت: همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، دو دیدگاه عمده درخصوص نحوه مواجهه با ایران در ساختار سیاسی امریکا وجود دارد. یک دسته بر اعمال فشار حداکثری و در صورت لزوم تهاجم تاکید دارند و دستهای دیگر معتقدند که باید از مسیر دیپلماسی، اما در چارچوب فشار، اهداف موردنظر را پیگیری کرد. در حال حاضر به نظر میرسد آقای ویتکاف و دونالد ترامپ و تاحدودی مارکو روبیو نیز در زمره گروه دوم قرار دارند؛ یعنی کسانی که طرفدار «دیپلماسی همراه با فشار» هستند.
به گفته فرجیراد در این میان، برکناری مایک والتز نیز در همین چارچوب قابل تحلیل است. از یک سو، برخی منابع معتقدند که این برکناری در راستای هماهنگی او با اسراییل در جریان حمله ادعایی به ایران و عدم هماهنگی این مساله با ترامپ قابل تبیین است. از سوی دیگر اما والتز فردی بود که اتاقش در کاخ سفید در مجاورت اتاق آقای ترامپ قرار داشت و همین نزدیکی فیزیکی باعث شده بود تا او دایما مواضع تند و دیدگاههای رادیکالش را در رابطه با ایران و حتی روسیه و اوکراین، به رییسجمهور منتقل کند؛ دیدگاههایی که با خطمشی کلی تیم ترامپ همراستا نبود. این استاد ژئوپلیتیک در ادامه خاطرنشان کرد: علاوه بر این، آقای والتز در ماجرای موسوم به «سیگنالگیت» نیز دچار خطاهایی شد که وجهه امنیتی او را زیر سوال برد. مجموعه این عوامل، از اختلافات سیاسی و راهبردی گرفته تا اشتباهات فنی و امنیتی، موجب شد ترامپ به این جمعبندی برسد که حضور او دیگر به نفع روند تصمیمسازی در کاخ سفید نیست، به همین دلیل تصمیم گرفت والتز را کنار بگذارد و این موضوع میتواند در فرآیند آتی مذاکرات ایران و امریکا اثرگذار باشد.
این استاد ژئوپلیتیک در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» در باب اعمال تحریمهای جدید توسط واشنگتن علیه تهران همزمان با پیگیری روند مذاکرات گفت: این مقوله همان استراتژی است که ایالاتمتحده پیگیری میکند و در راستای آن همزمان با اعمال فشار حداکثری، به دنبال پیشبرد دیپلماسی است تا از این طریق بتواند اهداف و امتیازات بیشتری را در طول مذاکرات با ایران به دست بیاورد. با این حال، مقاومتی که از سوی ایران در این مسیر صورت گرفته، باعث شده تا شرایط پیچیدهتر از گذشته شود. در این راستا، نشست چهارم مذاکرات به عنوان یک گام حساس و کلیدی قلمداد میشود. این نشست میتواند نقطه عطفی باشد که نشان میدهد آیا مذاکرات در ادوار بعدی ادامه خواهد یافت یا خیر و نتایج آن قطعا میتواند مسیر آینده گفتوگوها را مشخص کند.