از هر صد مورد آزار در مراکز بهزیستی، شاید یکی رسانهای شود
تحریریه آوش/بهروز مروتی، فعال حقوق معلولان از چالشهای خانوادههای دارای فرزندان معلول ساکن مراکز نگهداری بهزیستی و نبود نظارت بر عملکرد کارکنان این مراکز میگوید.
 
                              چند روز پیش، خبر هولناک آزار و اذیت «درسا»، دختر هفتساله معلول، در یکی از مراکز نگهداری بهزیستی در کلاردشت بار دیگر توجه رسانهها و فعالان حقوق معلولان را به خود جلب کرد.
درسا با خونریزی شدید به بیمارستان چالوس منتقل شد و کارکنان بیمارستان پس از مشاهده وضعیت دردناک او، بلافاصله موضوع را به اورژانس اجتماعی گزارش دادند. بر اساس گزارش پزشکی قانونی، این کودک دچار آسیبهای جدی بوده و ترکخوردگی استخوان لگن دارد؛ نشانههایی که احتمال تجاوز جنسی را نیز تقویت میکند. با واکنش بهزیستی، مرکز نگهداری منحل شد، اما این پایان ماجرا برای بسیاری از فعالان حقوق معلولان نیست؛ چراکه آنها هشدار میدهند این موارد، تنها مواردی است که رسانهای میشود.
آزارهایی که قلب را مچاله میکند
آمار رسمی بهزیستی نشان میدهد نزدیک به ۵۹ هزار نفر در هزار و ۱۹۰ مرکز و خانه تحت نظارت این سازمان زندگی میکنند. این جمعیت از اقشار بسیار آسیبپذیر جامعهاند. کودکان و بزرگسالانی که توان دفاع از خود را ندارند، اغلب نیازمند مراقبت دائمی و حمایت ویژهاند. هنگامی که چنین ظرفیت بزرگی وجود دارد، احتمال بروز سورفتار در برخی مراکز خصوصا در صورت نبود نظارت دقیق به مراتب افزایش مییابد.
در سالهای اخیر، نمونههای متعددی از آزار و سورفتار در مراکز نگهداری معلولان گزارش شده است. استان بوشهر به یکی از پرحاشیهترین آنها تبدیل شد؛ فیلمهایی منتشر شد که نشاندهنده ضربوشتم معلولان ذهنی توسط کارکنان مرکز بود، از جمله نشستن روی آنها، بستن دست و پایشان به تخت و فشار آوردن روی گلوی برخی مددجویان؛ و در نهایت سازمان بهزیستی در واکنش به این اتفاق، مجوز مرکز را لغو کرد.
همچنین دبیر کل دادگستری استان بوشهر اعلام کرد برای عامل ضربوجرح یکی از کارکنان دستور بازداشت صادر شده و پرونده کیفری تشکیل شده است. بر اساس گزارش خبرگزاریها، برای چهار نفر از عوامل این مرکز قرار جلب صادر شده است.
از سوی دیگر در گزارشات اولیه از مرکز بوشهر به گفته کمپین معلولان، دقایق زیادی ویدیو وجود داشت که علاوه بر ضربوشتم، وضعیت بهداشتی نامناسب، سوتغذیه و استفاده از غذاهای «دون شان انسانی» را نشان میداد.
موارد آزار معلولان در مراکز توانبخشی تنها محدود به بوشهر نیست؛ فعالان حقوق معلولان از شهرهایی مانند کرج و ارومیه نیز سخن گفتهاند. سال گذشته در کرج، ویدیوها و گزارشهایی منتشر شد که حاکی از تعرض و ضربوجرح در یک مرکز توانبخشی بود. در برخی گزارشها آمده که خانوادهها شهریههای نامتعارف پرداخت کردهاند و مرکز پس از تحقیقات بهزیستی تعطیل شده است.
در ارومیه، فعالان مدعیاند که چند دختر معلول نیز مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند؛ این خبر در مجامع مدنی مطرح شد و به گفته بهروز مروتی، در زمان انتقال این دختران به مرکز جدید، پزشکان دریافتند که سه نفر از میان حدود پانزده کودک مورد تعرض بودهاند.
در مازندران هم یکی از مددیاران، به گزارش فعالان، باعث مرگ فرد معلولی شد. در دهقانویلا کرج نیز خبر رسیده که پسر معلول ذهنی در مرکز خصوصی در اثر گره خوردن زنجیر دور گردنش جانسپرد؛ گزارش ها از این حکایت کردند که او به زنجیر بسته شده بود و امکان حرکت نداشت.
این نمونهها، وقتی در کنار هم قرار میگیرند، یک الگوی تکرار شونده را ترسیم میکنند. الگوی نقص نظارت، برخورد ضعیف با مسئولان، و ضعف شفافیت.
بهزیستی نظارت درست نمیکند
در همین رابطه بهروز مروتی، مدیر کمپین حقوق معلولان، در گفتوگو با «آوش» میگوید: «سازمان بهزیستی طی سالها و با وجود تکرار انواع و اقسام اتفاقاتی که در مراکز نگهداری افتاده، نشان داده که نظارت درست و برخورد متناسب با مسئولان مراکز صورت نمیگیرد. در پروندهی درسا، کارشناس مربوطه به درستی گزارش داده بود که این مرکز شرایط نگهداری بچهها را ندارد، اما از آن طرف، بهزیستی استان مازندران متاسفانه برخورد مناسب نکرد و مرکز را تعطیل نکرد تا فاجعه رخ دهد.» او افزود: « از آن طرف با همان کارشناسی که گزارش داده بود، برخورد شد.»
مروتی ادامه داد: «مسئله اصلی این است که بهزیستی به عنوان نهاد ناظر، خودش نمیتواند نظارت مستقل داشته باشد. اگر گزارشی از تخلف منتشر شود، اعتبار خودش زیر سوال میرود. بنابراین نمیتواند ضعفاش را بپذیرد، نمیتواند بگوید ما نظارت کافی نداشتیم، و نمیتواند اجازه دهد وقایع رسانهای شود. از هر 100 یا 200 مورد اتفاقات، شاید یکی به بیرون درز کند.»
خانوادههای بیپناه و مستاصل
او با اشاره به فشار روی خانوادهها گفت: «خانوادههایی که جرات شکایت پیدا میکنند، با رفتاری سرد روبهرو میشوند. خیلیها از ترس اینکه فرزندشان را از دست بدهند یا جای بهتری برای نگهداری او نداشته باشند، سکوت میکنند. این چرخه ترس و وابستگی، باعث میشود فریاد بسیاری از قربانیان شنیده نشود.»
مروتی تصریح کرد: «در مراکز خصوصی، مشکل مضاعف است. آنها میگویند چون سودشان کم است، مجبورند افراد غیرمتخصص با حقوق پایین استخدام کنند؛ افرادی که آموزش کافی ندارند یا از نظر روانی ارزیابی نشدهاند. وقتی چنین آدمهایی مسئول مراقبت از کودکان یا بزرگسالان معلول باشند، امکان آزار و سورفتار جدی زیاد است.»
او افزود: «در برخی موارد، مدیران خودشان عامل آزار هستند؛ نه کارمندان پاییندستی. وقتی فردی با مسئولیت بالا، تجربه و حساسیت لازم را نداشته باشد، فاجعه اجتنابناپذیر است.»
مروتی راهحل واضحی ارائه میدهد: «باید نظارت بر این مراکز را به نهادی مستقل سپرد؛ نهادی مثل سازمان بازرسی کل کشور که ذینفع نباشد و بتواند قاطعیت داشته باشد. همچنین خانوادهها باید امکان بازدید واقعی از مراکز را داشته باشند چه به صورت آنلاین، چه حضوری تا نظارت مردمی هم وارد فرایند شود. اگر این تغییرات رخ ندهد، متأسفانه باید منتظر درساهای بعدی باشیم.»
 
       
                               
                               
                               
                               
                                         
                                         
                                            
                
                          