پایان مرگبار یک نمایش اینستاگرامی/ قاتل دوستش را با تیر نمایشی کشت
ویدئوی نمایشی سه رفیق برای فضای مجازی با یک شلیک واقعی به قتل انجامید و متهم پس از دو ماه فرار ،پیش از خروج از کشور دستگیر شد.

شهریور سال گذشته، رهگذری در یکی از خیابانهای جنوب تهران با صحنهای هولناک روبهرو شد؛ مردی جوان و خونین بر زمین افتاده بود. با گزارش موضوع به پلیس، تحقیقات آغاز شد و کارآگاهان دریافتند مقتول با شلیک گلولهای به سر کشته شده است.
بازبینی دوربینهای مداربسته نشان داد دو پسر جوان، جسد را از خودرو پیاده کرده و در خیابان رها کردهاند. بررسی پلاک خودرو، مالک آن را «حسام» معرفی کرد و در ادامه، با انگشتنگاری از جسد، هویت مقتول به نام «حمید» که دارای سوابق شرارت بود مشخص شد.
با شناسایی هویت مقتول، تیم جنایی به دستور بازپرس محسن اختیاری به خانه او رفتند. خانواده حمید اعلام کردند که او آخرین بار قرار ملاقات با فردی به نام حسام داشته است. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت پس از شناسایی، حسام را بازداشت کردند. او در بازجوییها گفت که عامل قتل نبوده و شب حادثه در خودرو همراه حمید و دوستشان «بابک» بودهاند.
او توضیح داد: میخواستیم با اسلحه عکس و فیلم سلفی بگیریم. بابک قصد داشت طوری شلیک کند که گلوله از کنار گوش حمید عبور کند. اما تیر شلیک شد و به سر حمید خورد.
پلیس در تعقیب متهم
با اعترافات حسام، جستوجو برای دستگیری بابک آغاز شد. بابک که تهران را ترک کرده بود، در یکی از شهرستانهای شمال کشور قصد خروج غیرقانونی از کشور را داشت، اما پیش از فرار در یک ویلا اجارهای در نزدیکی مرز دستگیر شد.
او مدعی شد که قتل عمدی نبوده اما با توجه به شواهد و طبق ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی، به اتهام قتل عمد بازداشت شد. پرونده با صدور کیفرخواست، در انتظار رسیدگی در دادگاه کیفری استان تهران است.
گفتوگو با متهم
بابک در اعترافاتش گفت: آن شب برای قدرتنمایی در محله، قرار دعوا داشتیم و با خود اسلحه، قمه و چاقو برده بودیم. در خودرو تصمیم گرفتیم فیلمی نمایشی بگیریم و تیر را از کنار گوش حمید رد کنم که ناخواسته باعث مرگش شدم.
او درباره علت رها کردن جسد گفت: میخواستیم حمید را به بیمارستان برسانیم، اما در راه متوجه شدیم نفس نمیکشد. ترسیدیم و جسد را کنار خیابان رها کردیم.
متهم در خصوص فرار از تهران هم توضیح داد: با یک قاچاقبر هماهنگ کردم و دو هزار دلار به او دادم اما پولم را خورد و فرار کرد. در نهایت پس از دو ماه، مأموران پلیس مرا دستگیر کردند.
بابک در پی اظهاراتش همچنین به سابقه شرارت و حمل سلاح نیز اعتراف کرد.