به روز شده در
کد خبر: ۲۴۵۳۵

قتل صاحبخانه برای نپرداختن کرایه‌های عقب‌افتاده

کنکاش‍‌های قضایی در پرونده زن صاحبخانه در حالی ابعاد جدیدی از این ماجرای تکاندهنده را فاش کرد که مشخص شد جوان مستاجر منزل مسکونی، با طرح نقشه‌ای زیرکانه و برای نپرداختن چند ماه اجاره معوقه، دست به آدمکشی زده است.

قتل صاحبخانه برای نپرداختن کرایه‌های عقب‌افتاده

چهاردهم اسفند سال گذشته، فریادهای دلخراش کمک،کمک یک زن، اهالی خیابان شاهنامه ۶۹ را سراسیمه و نگران به سوی منزلی کشاند که غوغایی در آن جا بر پا شده بود. برخی از اهالی که زودتر به منزل مذکور رسیدند،مستاجر جوان را مشاهده کردند که پیکر خون آلود زن صاحبخانه را رها کرد و در حالی که خنجری را در دست می فشرد از طریق پشت بام پا به فرارگذاشت. در همین حال بعضی از همسایگان زن ۵۴ ساله نیز به طرف پشت بام دویدند و «سعید-الف» (جوان مستاجر) را به دام انداختند تا  از فرار وی جلوگیری کنند. طولی نکشید که خودروی افسران گشت انتظامی به سرپرستی سروان مصطفی حسنی(رئیس پاسگاه انتظامی فردوسی)آژیرکشان وارد شاهنامه ۶۹ شد و جوان مذکور را به مقر انتظامی انتقال دادند. دقایقی بعد امدادگران اورژانس نیز از راه رسیدند و پیکر نیمه جان زهرا کهن(زن صاحبخانه)را به بیمارستان طالقانی مشهد منتقل کردند اما وقتی پزشکان متخصص، مرگ وی را بر اثر اصابت ضربات کارد تایید کردند، این ماجرای هولناک وارد مرحله تحقیقات جنایی شد.

هنوز دقایقی بیشتراز گزارش این جنایت تلخ نگذشته بود که با حضور قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمدمشهد)در مرکز درمانی بررسی های تخصصی آغاز و رمزگشایی از این معمای پیچیده جنایی در حالی آغاز شد که زن۵۴ ساله با ضربات متعدد خنجری یک دم به قتل رسیده بود.

در همین حال همسر مقتول به قاضی ویژه پرونده های جنایی گفت:مدتی قبل فرزند معلولم گم شده بود که امروز او را در یک مرکز ترک اعتیاد پیدا کردم و او را به منزل دایی ام بردم. همسرم در خانه تنها بود که به او گفتم ناهار تهیه کند و خودم حدود ساعت ۱۲ظهر به منزل دایی ام رفتم. عصرهنگام وقتی به خانه برگشتم جمعیت زیادی را دیدم که مقابل منزلم تجمع کرده بودند. زمانی که وارد خانه شدم همسرم را خون آلود دیدم که روی پله ها افتاده بود و هنوز نفس می کشید. وحشت زده پرسیدم چی شده؟ او با دست به طبقه پایین منزلمان اشاره کرد و نام «سعید»را برزبان راند که بعد همسایگان او را روی پشت بام گرفتند و از فرارش جلوگیری کردند.

مرد صاحبخانه همچنین به اختلاف برسرنپرداختن اجاره بهای منزل با جوان ۲۷ ساله (سعید)نیز اشاره کرد وگفت:صبح امروز به سعید گفتم ۴ماه است که اجاره خانه را نپرداخته اید!بالاخره یک فکری بکن! او هم مدتی بعد پیامک واریز ۱۵میلیون تومان اجاره را برایم ارسال کرد که من هم از او تشکر کردم . ولی پاسخی نداد چون دلخور بود! ولی هنگامی که همسرم را به بیمارستان بردند من یک کارد نوک کج را از داخل حمام منزل پیدا کردم.بنابرگزارش روزنامه خراسان،به دنبال اظهارات همسرمقتول، دامنه تحقیقات قاضی صفری در حالی به محل حادثه و مقرانتظامی کشید که دیگر چترسیاه شب برآسمان مشهد گسترده شده بود. در همین حال یکی از شاهدان عینی این صحنه وحشتناک به قاضی ویژه قتل عمدگفت:من اولین نفری بود م که صدای «کمک کمک»زهرا خانم(مقتول)را شنیدم و سراسیمه به خانه او رفتم. مستاجر را دیدم که روی پیکر خون آلود وی نشسته وسر وصورت او را گرفته بود. وقتی چشم آن جوان به من افتاد هراسان ومضطرب گفت:تشنج کرده است! به او گفتم: دروغ می گویی! در همین هنگام خانم «کهن»به یکباره بلند شد ونفس عمیقی کشید که از دهانش خون بیرون ریخت. با آن که خودم ترسیده بودم ولی پسرم تکه آجری برداشت تا او را بترساند که دیگر بقیه همسایگان آمدند و مستاجر جوان به پشت بام گریخت!...

دیگر تردیدی وجودنداشت که مستاجرجوان در قتل زن صاحبخانه نقش دارد و همه فرضیه های جنایی نیز از هر سو به او می رسید، به همین دلیل قاضی شعبه ۲۵۵ دادسرای عمومی وانقلاب مشهد،به تحقیق از «سعید-الف» پرداخت اما او به شدت نقش خود را در ارتکاب قتل انکار کرد و با بیان این که هنگام دستگیری در پشت بام هیچ چاقویی به همراه نداشت،به پرداخت اجاره بهای منزل نیز اشاره کرد و گفت:من و مادرم از ۳ سال قبل در طبقه پایین منزل مذکور مستاجر هستیم . زمان وقوع حادثه من درون حیاط بودم که با شنیدن سروصدا به داخل کوچه آمدم و چندنفر را در حال فراردیدم. در منزل صاحبخانه هم باز بود که متوجه پیکر خون آلود زهرا خانم شدم. روی پله ها افتاده بود و می لرزید! فکر کردم تشنج کرده است، به همین دلیل سرش را در دستم گرفتم که زنی به همراه پسرش وارد خانه شدند. هنوز به آن زن توضیح می دادم که صاحبخانه ام دچار تشنج شده است،ناگهان شلوغ شد ومن از ترس به پشت بام فرارکردم اما هیچ چاقویی در دستم نبود!من اجاره منزل را صبح روز حادثه برای شوهرآن زن پرداخت کردم و دیگر اختلافی هم با یکدیگر نداشتیم. در این هنگام قاضی دکتر صفری از وی پرسید: پس چرا دستکش داری؟ متهم پاسخ داد:به خاطر سرمای هوا،دستکش هایم را پوشیدم!...

در حالی که چاقو(آلت قتاله)به گره کور این ماجرای جنایی تبدیل شده بود،دوباره قاضی صفری به همراه گروهی از کارآگاهان اداره جنایی مشهد به پشت بام منزل مسکونی محل وقوع جنایت رفت و به تحقیقات میدانی ادامه داد تا این که روزنه ای شبیه دودکش در پشت بام توجه مقام قضایی را به خود جلب کرد. قاضی ویژه قتل عمد که برای لحظاتی در افکار خود غرق شده بود به یکباره از یکی از افسران پلیس آگاهی خواست تا چاقوی میوه خوری را که در دست داشت به درون روزنه مذکور بیندازد! لحظاتی بعد یکی از عوامل انتظامی از داخل منزل فریاد کشید چاقو به داخل حمام افتاد! این جمله تنها کلید معما بود که یک بار دیگر نیز به دستور مقام قضایی تکرار شد و بازهم چاقو درست به مکانی سقوط کرد که خنجر خون آلود(آلت قتاله)درآن قسمت حمام کشف شده بود.بررسی های بیشتر نشان داد لوله پلاستیکی که در پشت بام وجود دارد مربوط به هواکش داخل حمام است و متهم پس از فرار به پشت بام، خنجر را به درون آن روزنه انداخته است. از سوی دیگر انگیزه این جنایت نیز موضوع رمز آلودی بود که باید مقام قضایی به کنکاش در این باره می پرداخت.

او ماجرای پرداخت اجاره بها را زیر ذره بین فرضیه های جنایی قرار داد اما طولی نکشید که مشخص شد متهم«سعید-الف» پولی به حساب صاحبخانه واریز نکرده و با یک رسید جعلی صاحبخانه اش را فریب داده است.

این گونه بود که تنها متهم این پرونده جنایی دوباره مورد بازجویی های فنی قرارگرفت  ولی بازهم قصه ساختگی دیگری را برای فراراز مجازات بازگو کرد. او گفت:یکی از دوستانم که در زمینه خرید و فروش طلا فعالیت می کند از من خواست چنان چه از وجود طلا در مکانی خبردارم به او اطلاع بدهم که آن ها را سرقت کند! من هم که می دانستم صاحبخانه ام طلا دارد ماجرا را برایش بازگو کردم و او هم نقشه قتل را طراحی کرد ولی زمانی که من به محل رسیدم او از منزل صاحبخانه ام گریخت که در این هنگام من با پیکر خون آلود صاحبخانه روبه رو شدم و قبل از آن که بتوانم فرارکنم، همسایگان از راه رسیدند و من با برداشتن چاقو به پشت بام فرارکردم و آن چاقوی خون آلود را درون لوله پلاستیکی انداختم که در پشت بام قرارداشت ...در حالی که داستان سرایی های متهم برای مقام قضایی باور پذیر نبود،تحقیقات بیشتر از وی تاپاسی از شب به طول انجامید و در نهایت متهم که خود را در میان رگبار سوالات تخصصی و گاهی انحرافی مقام قضایی می دید، به ناچار لب به اعتراف گشود و راز آدمکشی برای نپرداختن اجاره بها را فاش کرد. او گفت: من نقاش ساختمان هستم و به دلیل کاهش ساخت وسازها چندماه بود که نتوانستم اجاره بهای منزل را بپردازم. از سوی دیگر هم مدام صاحبخانه از من تقاضای پرداخت اجاره را می کرد که بالاخره نقشه قتل را طراحی کردم و ...

در پی اعترافات صریح متهم،او صحنه جنایت هولناک را نیز در حضور قاضی دکتر صادق صفری و سروان آرمین منفرد بازسازی کرد.

پس ازتکمیل تحقیقات قضایی،کیفر خواست این پرونده جنایی در دادسرای عمومی وانقلاب صادر شد و بدین ترتیب با افشای همه ابعاد این جنایت تکان دهنده،پرونده مذکور به دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد تا دیگر مراحل دادرسی را طی کند.

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار