«یزدان» روایت شهری بدون شعار
سریال «یزدان» با کارگردانی منوچهر هادی و بازی پژمان بازغی، تلاش کرد در قالبی اپیزودیک و با نگاهی اجتماعی، معضلات شهری را بدون سیاهنمایی روایت کند؛ تجربهای متفاوت از همکاری با نهاد سفارشدهنده که به خلق شخصیتی چندلایه و ملموس منجر شد.

سریال «یزدان» با موضوع طرح معضلات اجتماعی و شهری با ساختاری اپیزودیک طی ۲۳ قسمت از شبکه سه سیما پخش شد و اواسط هفته گذشته به پایان رسید. همزمان با پخش آخرین قسمتها، منوچهر هادی (کارگردان)، پژمان بازغی (بازیگر نقش اصلی) و سلیم ثنایی (تهیهکننده) در ایسنا حاضر شدند و از راز خلق شخصیتهای چندلایه و چالشهای ساخت اثر اجتماعی بدون سیاهنمایی گفتند. تأکید بر استقلال هنری در پروژههای سفارشی، پرهیز از کلیشهسازی و خلق قهرمانان جذاب و ضرورت بازگشت رقابت به تلویزیون از محورهای کلیدی این نشست بود.
منوچهر هادی ـ کارگردان ـ پژمان بازغی ـ بازیگر ـ و سلیم ثنائی ـ تهیهکننده «یزدان» ـ به محل خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) آمدند و در نشست ایسنا که همزمان با پخش آخرین قسمتها برگزار شد، مطالبی را درباره معیارهای کارگردان برای انتخاب بازیگران، نحوه همکاری این پروژه با شهرداری، طرح معضلات شهری و اجتماعی با پرهیز از سیاهنمایی و لزوم میدان دادن به جوانها و همچنین راهکارهای افزایش رقابت بین شبکههای تلویزیونی بیان کردند.
در این نشست اینگونه عنوان شد که میتوان فصل جدید سریال «یزدان» را با پرداختن به دیگر موضوعات کلانشهر تهران از جمله مشکلات پیشروی مهاجرت به پایتخت مطرح کرد.
پژمان بازغی گفت: سالهای سال در تلویزیون در دهه ۶۰ و ۷۰ سریالهایی میساختیم که بهترین بازیگران ایران، با کمال میل میرفتند و در آن مجموعهها بازی میکردند؛ چراکه خودشان را از مردم میدانستند و تنها سرگرمی مردم تلویزیون بود، در زمان خودشان آن آدمها، آدمهای بزرگی بودند و میرفتند و این مجموعهها را کار میکردند، اما الان رقابت نابرابر بین تلویزیون و پلتفرمها باعث شده که ما در تلویزیون بازیگر از دست بدهیم.
منوچهر هادی نیز اظهار کرد که تلویزیون با محدودیتهایش میتواند کارهای تاثیرگذاری بسازد، مشروط بر اینکه مدیران جسارت داشته باشند.
سلیم ثنائی هم راهحل موفقیت در ساخت آثار نمایشی را در تنوع بخشیدن به تولیدات دانست و گفت: اگر ۱۰ کارگردان با ژانرهای مختلف فعال شوند، رقابت ایجاد میشود. مخاطب امروز به دنبال روایت واقعیت است، نه شعار.
سفارش شهرداری؛ چالش یا فرصت؟
پژمان بازغی، بازیگر نقش عماد در سریال «یزدان» درباره ساخت تولیدات سفارشی و حریم هنری و اینکه چقدر دست سازندگان «یزدان» باز بود؟ اظهار کرد: بسیاری از سریال ها در تلویزیون به صورت مشارکتی ساخته میشوند؛ تفاوت «یزدان» با این مجموعه ها این بود که اینجا شهرداری مشارکت داشت، کار به معضلات شهری می پرداخت و صراحتا هم اعلام شد. ما با افتخار این پروژه را پذیرفتیم، چون دغدغهاش اجتماعی بود. شهرداری متولی معضلات شهری است و ما با آغوش باز این مسئولیت را پذیرفتیم. مشکل از جایی آغاز میشود که سفارشدهنده پس از چند قسمت، خود را صاحب اثر میداند و در امور تخصصی دخالت میکند اما خوشبختانه شهرداری به حریم هنری اثر احترام گذاشت.
این بازیگر در عین حال افزود: در کار قبلی من با عنوان «غریبه»، طبیعتاً چون نقش یک مامور امنیتی را بازی میکردم، کسی متوجه سفارشی بودن اثر نمیشد؛ در حالی که این کار هم حتماً از جای دیگری سفارش شده بود، یا خیلی از کارهای دیگری هم که کار کردم سفارشی بودند. معمولاً ناجی هنر سفارش میدهد، وزارت نیرو سفارش میدهد و بسیاری از نهادها سفارش میدهند، ولی دوستان دیگر زیر بار نمیروند که اعلام کنند سریالها مشارکتی است؛ در حالی که ساخت این کارها بدون مشارکت امکانپذیر نیست.
منوچهر هادی نیز تاکید کرد: توافق ما با شهرداری این بود که دخالت در بخشهای تخصصی مانند دکوپاژ و فیلمنامه حداقل باشد. خوشبختانه این تعهد رعایت شد و نتیجه، اثری شد که هم سفارشدهنده را راضی کرد و هم مخاطب را.
این کارگردان سینما و تلویزیون تصریح کرد: اتفاق بد از جایی شکل میگیرد که متولی کار بعد از چهار ـ پنج قسمت احساس کند که صاحب همه کار است و اینکه هر اتفاقی افتاده توسط آنهاست. اینجا مشکل شروع میشود اما اگر وظایف تقسیمبندی بشود، اتفاق خوبی میافتد که این تجربه خوب را ما در «یزدان» داشتیم.
تفاوت سفارش با تحمیل در ساخت کارهای مشارکتی
ثنائی هم با اشاره به تجربه همکاری با سازمانهای مختلف برای ساخت فیلم و سریال، خاطرنشان کرد: شهرداری معضلات را به ما معرفی کرد اما تبدیل آن به درام بر عهده نویسنده و کارگردان بود. این تفاوت سفارش با تحمیل است.
ثنایی در ادامه توضیح داد: قطعاً اغلب تولیداتی که در تلویزیون انجام میشود، بر اساس سفارشی از یک سازمان و ارگان است؛ مخصوصاً وقتی که سریال به موضوعات جامعه میپردازد. این کار هم ششمین یا هفتمین همکاری من با یک دستگاه دولتی بود. ما با بیمه مرکزی چند تا کار انجام دادیم؛ سریال «پلاک ۱۳» و «چشمبندی» و برنامه «دور برگردون» را داشتیم، با وزارت راه و راهداری برنامه «رو به راه» را برای شبکه یک کار کرده بودیم، برای پلیس «فرهنگ ترافیک» را کار کرده بودیم، فصل اول برنامه «شب خوش» با اجرای مهران غفوریان را با مشارکت پلیس انجام دادیم.
تهیهکننده «یزدان» با بیان اینکه سازمانها اصولاً در ساخت سریالها مشارکت میکنند، در عین حال گفت: زمانی که سریال «یزدان» به ما سفارش شد، شهرداری یکسری اولویتها و دغدغههای اجتماعی داشت و وقتی قرار شد به این موضوعات اجتماعی بپردازیم، نیاز داشتیم داستانمان را در راستای یک قهرمان تعریف کنیم و درام را حول محور قهرمان شکل دهیم. قطعاً زمانی که کار پلیسی ساخته میشود، قهرمان داستان یک پلیس است و بیننده خیلی حس نمیکند که یک کار مشترک انجام شده، چون پلیس را خیلی محسوس میبیند. در کاری که با شهرداری داشتیم قطعاً قهرمان داستان ما یک مامور شهرداری است و وقتی مامور شهرداری میخواهد به معضلات رسیدگی کند، طبیعتاً باید در دفتر کارش باشد، در شهر باشد، در ارگانهای مختلف باشد و به همین دلیل خیلی واضح نشان داده شد که شهرداری یکسری اقدامات را انجام میدهد. قطعاً سازمان متولی در آسیبها و معضلات شهری، شهرداری است؛ بنابراین با نظارت و هماهنگی که با دوستان شهرداری داشتیم، موضوعاتی به ما ارائه و توسط نویسنده سریال آقای امیر محمد عبدی دراماتیزه و به آن پرداخته شد.
راز شخصیت عماد و پرهیز از قهرمانسازیهای شعاری
مبحث دیگر در نشست ایسنا، ضرورت خلق شخصیتها و قهرمانهای جذاب در فیلمها و سریالها بود؛ اصلی که هنوز شاید به ایدهآلی که باید در تولیدات داخلی نرسیده است.
بازغی به عنوان بازیگر نقش مامور شهرداری، در پاسخ به اینکه چقدر قرار بوده در سریال «یزدان»، ماموری آرمانی را ببینیم، چقدر قرار بوده ماموری واقعی باشد و چقدر قرار بوده یک مامور جذاب خلق شود و کدام وجه برای او پررنگتر بوده است؟ توضیح داد: اولین چیزی که برای من اهمیت داشت، لباس آن شخصیت و یا شغلش نبود، بلکه ایفای نقش یک پدرِ تنها بود که نوه هم دارد. با این چالش باید عاقلانه رفتار میکردم و نه هیجانی. از آن جایی که آدم عجولی هستم از منوچهر هادی خواستم که مدام سرعت اجرایم را کنترل کند تا این شخصیت باورپذیر بماند.
این بازیگر سینما و تلویزیون با تاکید بر ضرورت دوری از کلیشهها در ایفای نقش، توضیح داد: عماد نه قهرمان آرمانی است و نه یک آدم عادی. مردی است مثل هر انسان دیگر با لغزشهای انسانی؛ فردی که گاه در تصمیمگیری اشتباه میکند، با پسرش ماهیتابه به دست تخممرغ درست میکند و در جایگاه کاری، مهربانیِ پدرانه و صلابت حرفهای را توأمان دارد. این چندگانگی، او را باورپذیر کرد.
بازیگر نقش عماد در سریال «یزدان» افزود: تمام تلاشم را کردم که مثل اغلب کاراکترهایی که در حال حاضر در حوزه تصویر و نمایش خلق میشوند ـ چه در پلتفرمها و چه در تلویزیون ـ پرهیاهو و عصبی و بزن و بگیر و ببند نباشم. فکر کردم که شخصیت «عماد»، آدمی است که با تعقلش تصمیم میگیرد، آدمی که خیلی به راحتی جواب نمیدهد، فکر میکند و بعد جواب میدهد، مکث میکند، اصطلاحاً دیالوگهایش را مزه مزه میکند و خرج میکند و این به لطف هدایت درست آقای منوچهر هادی اتفاق افتاد. این ویژگی در طول شش ـ هفت ماهی که ما با همدیگر کار کردیم، اتفاق افتاد. خدا را شکر مردم هم دوست داشتند و یک کاراکتر و شخصیت یکدستی دیدیم.
هر آن چیزی که ما در دنیای تصویر خلق میکنیم، از فیلمنامه میآید
پژمان بازغی در ادامه این نشست درباره وجوه پارادوکسیکال شخصیت «عماد» در سریال «یزدان» که این کاراکتر را برای مخاطب جذابتر میکند، ابتدا به مبحث فیلمنامه اشاره کرد و توضیح داد: هر آن چیزی که ما در دنیای تصویر خلق میکنیم، از فیلمنامه میآید. اگر یک فیلمنامه خوب و مناسب نداشته باشیم که پیرنگهای کاراکتر را درست نوشته باشد، طبیعتاً وقتی بازی میکنیم با یک کاراکتر تخت و یکدست مواجه خواهیم شد. فیلمنامه «یزدان» در اوایل در بخشهایی برایم سوال بود و به منوچهر هادی میگفتم مثلا چرا باید این وسط یکدفعه چنین قصهای وجود داشته باشد و آقای هادی میگفتند که به فیلمنامهنویس اطمینان کنیم. این اتفاق افتاد و ما حتی یک سکانس را نتوانستیم حذف کنیم؛ یعنی هر بار که به ذهنمان میرسید چرا باید این سکانس را بگیریم، آقای هادی میگفتند، این متن از آن دسته فیلمنامههایی است که اگر بخشی را حذف کنیم، به مشکل برمیخوریم، چون حتما در آینده یکجا برایش نقشهای نوشته شده و واقعاً هم همینطور بود. به ویژه در خط اصلی داستان که قصه یزدان و خانواده آقای عرفانی است، به درستی سعی کردیم که به فیلمنامه وفادار باشیم. سعی کردیم که تمام فیلمنامه را کار کنیم و از بخشی نگذریم. طبیعتاً اولین چیزی که برای من اتفاق میافتد بعد از خواندن فیلمنامه، با کارگردان صحبت میکنم؛ اگر نقطه نظری داشته باشم حتماً به اطلاعشان میرسانم و اگر هم ایشان نقطه نظری درباره بازی کاراکتر داشته باشند، به من می گویند و در نهایت به فهم مشترک میرسیم و بعد شروع به فیلمبرداری میکنیم.
او درباره تضادها در شخصیت عماد هم اظهار کرد: من فکر میکنم که این پارادوکسها به عمد در فیلمنامه نوشته شده بود و آقای هادی سعی کرد که این را به درستی به تصویر بکشد که در ذهن مخاطب بماند. شما میبینید آدمی که در قسمت اول دستش قطع میشود، در قسمتهای بعدتر از او تجلیل میشود؛ یعنی اجازه نمیدهد بیننده فراموش کند و فکر نکند که خب ما این قصه را دیدیم، آن را کنار بگذاریم و حالا سراغ قصه بعدی برویم. آدمها به همدیگر پیوستهاند، مثل زندگی واقعیمان میماند؛ ما اگر از یک آدم دلخور باشیم، اثرات دلخوریمان را که نمیتوانیم از زندگیمان حذف کنیم.
فیلمنامه درست نباشد، فیلمساز نمیتواند معجزه کند
هادی درباره شکلگیری توافقات اولیه برای ساخت «یزدان» با نویسنده و اهمیت فیلمنامه، خاطرنشان کرد: این جمله خیلی خیلی کلیشهای است که بگوییم اول فیلمنامه، دوم فیلمنامه، سوم فیلمنامه. این مهم است که واقعا اگر یک فیلمنامه خوب با موقعیتهای خوب با دیالوگهای خوب در اختیار فیلمساز قرار نگیرد، هیچ فیلمسازی نمیتواند معجزه کند. اگر نویسندهی کار خود کارگردان باشد و نوشتهاش غلط، قطعاً در کارگردانی هم ضعیف است و نخواهد توانست کار را دربیاورد. من به امیر عبدی اعتقاد داشتم. پیش از آن قرار بود سریالی برای نمایش خانگی کار کنم که به دلایلی انصراف دادم و تمام نگرانی و ناراحتیام از این بود که قصه به آن خوبی را از دست دادم اما بلافاصله امیر عبدی به من زنگ زد و کار «یزدان» را پیشنهاد کرد. گفت، میخواهم ۲۳ فیلم سینمایی اجتماعی بنویسم و شهرداری را هم لحاظ میکنم ولی مطمئن باش که قصه غالب است. اعتماد کردم ولی گفتم اجازه بده سه ـ چهار قسمت را بخوانم و بعد نظرم را بگویم. قسمت اول و دوم را که خواندم، واقعاً جذب قصه شدم و فهمیدم که یک چالش عجیب است و حالا باید انتخابهای درستی برای اجرای نقشها داشته باشیم.
دوستیام با پژمان بازغی به «آژانس دوستی» برمیگردد
منوچهر هادی ـ کارگردان سریال یزدان ـ درباره همکاری با پژمان بازغی یادآور شد: دوستی من و پژمان بازغی به ۲۵ سال قبل و سریال «آژانس دوستی» برمیگردد. تا سریال «یزدان»، من این شانس را نداشتم که با پژمان بازغی کار کنم و نمیدانستم که تا این اندازه بدون تعارف، آرتیست، آنتایم (وقت شناس) و باهوش باشد. پنج صفحه دیالوگ را با یکی ـ دو بار خواندن با جزئیات برای شما تحلیل و بازی میکند. مدام در این فکر بودم که پژمان باید در موقعیتِ بهتری از آنچه که الان در آن قرار گرفته، باشد. به دنبال علت میگشتم و از آنجا معمولاً علتها را پیدا میکنم و البته در مورد پژمان هنوز این معما برای من وجود دارد، تا حدودی فهمیدم که به شدت آدم بامرام و منضبطی است و درگیر یکسری مناسبات و باج دادنها برای نقش نمیشود.
کارگردان سریال «یزدان» بار دیگر به نقش «عماد عرفانی» (با بازی پژمان بازغی) بازگشت و گفت: برایمان مهم این بود که عماد مشخصههایی داشته باشد که مخاطب دوستش داشته باشد و با این کاراکتر و با این اجرا همراه شود. پژمان بازغی از ابتدا متمرکز برای این نقش فکر کرد و هر آنچه که گفت درست بود. با توجه به قصهها و موقعیتهای جذابی که داشتیم، ایمان داشتم «یزدان»، کاری خواهد شد که مخاطب با آن ارتباط برقرار میکند؛ مخاطبی که پای تلویزیون بنشیند و سریال تلویزیونی ببیند. ایمان داشتم که این اتفاق خواهد افتاد.
قهرمانی که لغزش نکند، جذابیتی برای مخاطب ندارد
در ادامه منوچهر هادی با این پرسش مواجه شد که چقدر دست کارگردانان ما برای خلق قهرمانان جذاب باز است؟؛ اینکه بتوانند شخصیت پلیس یا یک مامور شهرداری یا حتی پزشک یا خبرنگار جذاب خلق کنند؟
او در این زمینه اظهار کرد: هر وقت متولی کار بیش از حد بخواهد در کار اجرایی دخالت کند ما از مسیر دور میشویم؛ مثلاً پلیس چه زمانی جذاب میشود؟ زمانی که دچار لغزش شود. پلیسی که همه کارش را به درستی انجام بدهد، دیگر جذابیتی برای مخاطب ندارد. حداقل در درام باید لغزش را هم ببینیم. در مورد آقای بازغی هم وقتی شما چندین وجه از این کاراکتر را میبینید، بیننده همراه میشود. وقتی که با پسرش در خانه ماهیتابه برمیدارد و تخم مرغ درست میکند، با نوهاش یک شکل صحبت میکند و با دخترش یک شکل دیگر. در آن عملیاتی که با قاچاقچیان و قمهکشان مبارزه میکند هم یک صلابت دیگری از او میبینی. با کودک کار، زنان بدسرپرست یا سرپرست خانوار، معتاد و ... به شکل متفاوت برخورد میکند. بنابراین این کاراکتر را در موقعیتهای مختلف و با وجوه مختلف می بینی و اینگونه است که کار جذاب میشود و باز هم این اتفاق باید اول روی ورق بیفتد.
فضاهای احساسی که فیلم هندی نشدند
منوچهر هادی در ادامه این گفتوگو درباره فضاهای احساسی سریال «یزدان» و اینکه آیا این صحنهها با هدف تلطیف سریالی با موضوع معضلات اجتماعی و پرهیز از سیاهی و تلخی مطلق برای بینندهای که خود این روزها با مشکلات متعددی دست به گریبان است، انجام شد؟ اظهار کرد: این فضاها به اتفاقی برمیگشت که روی ورق افتاده بود. ما به شدت متعهد به متن بودیم. در اجرا، یک قصه اصلی داشتیم؛ ماجرای آقای بازغی و خانم زنگنه، داستان آقای دارا حیایی و خانم فاطیما بهارمست و اتفاقی که بین یزدان و نقشی که من بازی کردم و پدرومادر واقعیاش (خانم تیرانداز و آقای نفر) رخ داد. این خط داستانی برای من مهمتر شد، چون باید مخاطب را با قصه اصلی نگه میداشتیم تا در اپیزودها و داستانهای هر قسمت، حرفمان را بزنیم. اولویتهای شهرداری هم در آن لحاظ شده بود. گاهی این قصهها به هم گره میخوردند و گاهی مجزا بودند؛ حتی در بعضی قسمتها آقای بازغی اصلاً حضور نداشت اما قصه خودش را دنبال میکرد.
کارگردان سریال یزدان درباره فضاسازیهای احساسی توضیح داد: قطعاً وقتی پای یک بچه به میان میآید ـ بچهای که کودک کار است، درگیر قاچاق است و به دنبال خانوادهاش میگردد ـ ناخودآگاه قصه احساسی میشود. شاید امیر عبدی (نویسنده) آن را به این اندازه احساسی ننوشته بود اما من در اجرا آن را پررنگ کردم. لازمه داستان این بود و مخاطب هم با آن ارتباط گرفت. شخصیت یزدان متفاوت بود؛ بار احساسی فیلم از نقشهایی مثل دارا حیایی و آقای بازغی به این پسر بچه منتقل شده بود. با وجود استعدادش، حداقل در ابتدای کار انرژی زیادی از من گرفت تا آن نقش را دربیاورد. نمیخواهم سهمخواهی کنم، اما ویژگیهای آن کاراکتر طوری بود که گاهی به شدت احساسی میشد. همینطور خانم فاطیما بهارمست که اولیای دم بود و باید به پدر این بچه رضایت میداد؛ تا وقتی که یزدان فکر میکرد او پدرش است، آن صحنهها هم احساسی میشد. رابطه عاشقانه بین فاطیما بهارمست و دارا حیایی هم به جذابیت درام افزوده بود. به نظرم نویسنده خیلی هوشمندانه از این عناصر استفاده کرده بود.
هادی درباره اینکه به عنوان کارگردان چطور این لحظات را مدیریت کرده است؟ توضیح داد: اگر درک درستی از متن نداشتم و موقعیتها را نمیفهمیدم، نمیتوانستم آکسان را روی لحظات خاص بگذارم و آنها را با لنز مناسب شکار کنم. روزهای زیادی بود که با امیر عبدی در تماس بودم و میپرسیدم: «منظورت اینجا چیست؟» اگر توضیحاتش مختصر بود، باز هم برایم روشن میشد و سر صحنه، با درک درست، سعی میکردم اگر بازیگری از مسیر خارج میشد یا آن آکسان را متوجه نمیشد، به او گوشزد کنم. هرجا احساس میکردم ممکن است حسِ صحنه بیش از حد هِندی (!) شود، این اتفاق را مدیریت میکردم. ضمن اینکه باید تأثیر واقعی خودش را هم میگذاشت.
رسالت هنرمند برای بیننده این روزها چیست؟
در بخشی از این نشست بحث چالشهای ساخت سریالی به میان آمد که این روزها بتواند همراه مخاطب باشد؛ اینکه مخاطب وقتی بعد از یک روز پرمشغله شب پای تلویزیون مینشیند، به دنبال سریالی میگردد که هم فضای آرامتری به او بدهد و هم با دغدغههاش ارتباط داشته باشد. از طرفی، رسالت هنرمند هم طرح مسائل جامعه است؛ تلفیق اینها چگونه ممکن است؟
پژمان بازغی درباره اینکه چطور میتوانیم هم سریالی قابل دفاع از نظر هنری و اجتماعی بسازیم، هم آن آرامش را به مخاطب منتقل کنیم؟ به تجربیات ۳۰ ساله خود در تلویزیون اشاره کرد و توضیح داد: با ۳۰ سال تجربه در تلویزیون، معتقدم هر چیزی که میسازیم، ذائقه مخاطب را شکل میدهد. متاسفانه در سالهای اخیر، بهویژه با ظهور پلتفرمهای خصوصی به عنوان رقیب، به سمت نمایش خشونت رفتیم. یک باور غلط هم هست که میگویند، تلویزیون محدودیت دارد اما پلتفرمها نه! در حالی که این درست نیست؛ به عنوان مثال در همین سریال «یزدان» پدری که شغل دولتی دارد، به دامادش میگوید «بچهات رو بنداز» و من هم کمکت میکنم. سالها پیش حتی تصور پخش چنین صحنه ای هم غیرممکن بود. ولی وقتی نتیجه نهایی درست باشد، سانسور آن صحنه و دیالوگ فقط مخاطب را از ما دور میکند. در حالی که باید ببینیم بعدش چه اتفاقی میافتد و درباره یک صحنه قضاوت نکنیم.
او در ادامه صحبتهایش با بیان اینکه تلویزیون بزرگترین پلتفرم رایگان نمایشی کشور است، اظهار کرد: سالهای سال در دهههای ۶۰ و ۷۰ در تلویزیون سریالهایی میساختیم که بهترین بازیگران ایران، با کمال میل میرفتند و در آن مجموعهها بازی میکردند؛ چراکه خودشان را از مردم میدانستند و تنها سرگرمی مردم تلویزیون بود. در زمان خودشان آن آدمها، آدمهای بزرگی بودند و میرفتند و این مجموعهها را کار میکردند اما الان این رقابت نابرابر بین تلویزیون و پلتفرمها باعث شده که ما در تلویزیون بازیگر از دست بدهیم. یادمان باشد زمانی سریالهای «پدرسالار»، «پاییز صحرا»، «میوه ممنوعه»، «زیرتیغ» و ... را داشتیم.
اجازه دادند منِ منوچهر هادی در حوزه کارگردانی کارم را انجام بدم
منوچهر هادی در نشست ایسنا گفت: بخش عمده موفقیت «یزدان» به خاطر این است که یک گروه کاربلد که از مدیران سازمان صداوسیما هم در بین ما بود، در مرحله نگارش و تولید نظارت داشتند و در نتیجه خیلی ما دچار محدودیت نشدیم. اجازه دادند حداقل منِ منوچهر هادی در حوزه کارگردانی و آقای ثنائی هم در حوزه تهیه کارمان را انجام بدهیم.
او در ادامه با مقایسه سریالهایی که در تلویزیون و پلتفرمها ساخته میشوند، گفت: اصلاً نمیخواهم زحمات دوستان را نادیده بگیریم اما یک معادله و ارزیابی وجود دارد و آن اینکه شما کارهایی که در خودِ تلویزیون، صفر تا صد ساخته میشود را با کارهایی که بیرون ساخته میشود مقایسه کنید؛ این تفاوتها به خاطر این نیست که مثلاً در آنجا کمی حجاب بازتر است یا کمی به موضوعات بی پرواتر پرداخته میشود و یا خشونت بیشتر است، همه اینها در تلویزیون با فرمول خودش میتواند انجام بشود. اما می بینیم که فلان شخص یا چهره بسیار محترم خارج از حیطه تخصصی کارهای نمایشی، خیلی راحت میآید و در حوزه تکنیکی کارِ ما وارد بحث میشود و از بعضی زوایا هم انتقادهایی را مطرح میکند که درست هم هست اما نکته اینجاست که اگر بخواهیم فقط مراقب باشیم که ای وای به ما نقدی نشود، کسی به ما چیزی نگوید، همه چیز با عدل و مساوات برقرار باشد که اصلاً ممکن نیست. البته قطعاً بین نمایش خانگی و تلویزیون و سینما، یک ملاحظاتی وجود دارد که درست است.
از هر بستری کار خوب ساخته شود، قطعاً مردم نگاه میکنند
بخش دیگری از این گفتوگو به بحث درباره این موضوع اختصاص داشت که گویی سریال ندیدن یا در کل تلویزیون تماشا نکردن و همچنین بازی نکردن در پروژههای تلویزیونی برای عدهای به یک ژست و تابو بدل شده است؛ نکتهای که به نظر تهیهکننده «یزدان» قابل پذیرش نیست.
ثنائی با اعتقاد بر اینکه از هر بستری که کار خوب ساخته شود، قطعاً مردم نگاه میکنند، درباره نگرشش توضیح داد: در جامعه خاکستری و نسل زد، شاید این مسئله با توجه به گستردگی فضای مجازی و پلتفرمهایی که در بخشهای مختلف وجود دارد، تاثیرگذار باشد؛ ولی از هر بستری که کار خوب ساخته شود، قطعاً مردم نگاه میکنند. حتی اگر بخواهم فوتبالهای زنده را مثال بزنم، مردم ترجیح میدهند، فوتبال را از شبکه خودمان ببینند تا شبکههای خارجی یا علاقمند به تماشای سریال خوبی مثل «پایتخت» میشوند. پس فرقی نمیکند بستر کجا باشد اما شاید با یک ملاحظاتی، با وجود پلتفرمها و آزادی بیشتری که در یکسری از مسائل دارند، این رغبت بین مردم رخ میدهد.
بازغی در این بخش همچنین اضافه کرد: «یزدان» در تلویزیون خیلی اولینها داشت؛ از جمله تبلیغات محیطی و شهری. تلویزیون متوجه شد که با تبلیغات محیطی و شهری میتواند رکورد بهتری در فضای مجازی به جای بگذارد؛ اینکه بودجه اختصاص بدهد و از این نتیجه و خروجی استفاده مثبت کند.
گروهی محدود دائماً در پروژهها حاضرند
سلیم ثنایی ـ تهیه کننده ـ با تأکید بر ضرورت ایجاد فضای رقابتی در تلویزیون گفت: وقتی بین تهیهکننده، کارگردان و بازیگر رقابت سالم شکل بگیرد، هرکس سعی میکند کار را بهتر ارائه دهد. متأسفانه امروز این فضا وجود ندارد؛ حتی در پلتفرمها هم شاهدیم گروهی محدود دائماً در پروژهها حاضرند. چرا باید بستر برای دیگران بسته باشد؟ اگر منوچهر هادی در ژانری کار میکند، باید ۱۰ کارگردان دیگر در سبکهای مختلف وارد میدان شوند تا انگیزهای برای رشد جمعی ایجاد شود.
وی افزود: باید از آثاری استقبال کنیم که واقعیتهای جامعه را بدون سیاهنمایی روایت میکنند. مردم به داستانهای ریشهدار در واقعیت علاقهمندند. وظیفهی ما نشان دادن معضلات و سپس هدایت روایت به سمت راهحل و امید است.
ثنائی در ادامه سریال «یزدان» را محصول کار تیمی خواند و گفت: جو دوستانهی پشت صحنه و مدیریت منوچهر هادی که همه را مانند خانواده کنار هم نگه داشت، کلید موفقیت ما بود. امیدوارم دیگران نیز فرصت کار با این بزرگان را پیدا کنند.
افتخار میکنم بیننده از آنتن تلویزیون مرا تماشا میکند
بازغی دربارهی فصل دوم «یزدان» پیشنهاد داد: باید مصائب مهاجران به تهران را دقیق نشان دهیم؛ مثلاً همانطور که شخصیت «یزدان» در سکانسی گفت، «نمیدانی آدم شب زمستان کنار فن قنادی بخوابد یعنی چه!».
این بازیگر سینما و تلویزیون سپس گفت: دوست داریم تلویزیون را نقد کنیم چون ما تلویزیون را متعلق به خودمان میدانیم. خیلی خوشحالم و افتخار میکنم که در سن ۵۰ سالگی در سریال «یزدان» بازی کردم و امروز هم بیننده مرا تماشا میکند و از گیرنده تلویزیون هم تماشا میکند. امیدواریم با سپردن پروژهها به شبکهها، رقابت برای تولید بیشتر شود. رقابت باعث رشد میشود و میتواند خروجیهای خوبی در حوزه بازیگری و غیره داشته باشد.
بازغی با بیان اینکه مردم تلویزیون تماشا میکنند تاکید کرد که اگر کار خوب نمایش دهیم مخاطبان تلویزیون نگاه میکنند.
هنرمندان میآیند اگر ...
او درباره همکاری هنرمندان با تلویزیون هم گفت: اگر دستمزد مناسب به دوستان ما بدهند، قطعاً در کار خوب در تلویزیون خواهند آمد. همه چیز بستگی به یک مدیریت دارد، این مدیریت باید همه این سرمایههایی را که سالهای سال برایش زحمت کشیده، حفظ کند. سالهای سال بابت من و شما سرمایهگذاری شده که به اینجا رسیدهایم، اگر مدیریت سرمایهگذاری واقعاً وجود داشته باشد، تلویزیون با قدرت می تواند در جذب مخاطب موفق عمل کند.
برای ایفای نقشم ۴۸ ساعت غذا نخوردم!
منوچهر هادی در پاسخ به اینکه چه ویژگی در یک نقش او را مجاب می کند که علاوه بر کارگردانی مقابل دوربین برود؟ با روایت خاطراتی از بازیگری در این سریال توضیح داد: قرار بود فقط در یک سکانس کوتاه حضور داشته باشم. برای ایفای نقش پدری که پس از ۹ سال پسرش (یزدان) را میبیند، ۴۸ ساعت غذا نخوردم تا حال و هوای زندانی را درک کنم. حتی به خودم گفتم تو سه ماه دیگر اعدام میشوی؛ برای مرگت گریه کن! این تنها راه باورپذیری صحنه بود.
این کارگردان در پایان مدیریت تولید سریالش را ستود و گفت: همکاری شهرداری تهران الگویی موفق بود. آنها نهتنها در تبلیغات و تأمین بودجه کوتاهی نکردند، بلکه حتی ساعت ۴ صبح بدون مزاحمت در صحنه حاضر میشدند تا مطمئن شوند همه چیز مهیاست. این نظارت حرفهای ما را وادار میکرد بهترین نسخهی کار را ارائه دهیم.
منبع: ایسنا