اقتصاد در خط مقدم جنگ؛ وقتی بازار با دشمن سرشاخ میشود
در دل بحرانهایی که زیرساختها آسیب میبیند، این بازار است که از دل مردم زنده میماند. بیدستور و بدون دستورالعمل، اما با نظمی پنهان و انگیزهای روشن برای بقای کشور با دشمن سرشاخ میشود.

در بسیاری از بحرانها، این مردم هستند که به جای دولت، چرخ اقتصاد را چه با راهاندازی بازارهای محلی، چه با مسیرهای غیررسمی تأمین کالا میچرخانند.
از جنگ ایران و عراق گرفته تا حمله روسیه به اوکراین، شواهد فزآیندهای نشان میدهد که در لحظات دشوار، آزادی عمل بخش خصوصی کارآمدتر از هر نوع مداخله متمرکز است.
تابآوری از پایین میجوشد
اقتصاددانهایی مثل فریدریش هایک و توماس سوول سالها هشدار دادهاند که در شرایط بیثبات، تمرکز قدرت اقتصادی در دست دولت، انعطاف بازار را از بین میبرد.
بررسیهای تجربی از مناطق جنگزده نیز این فرضیه را تأیید میکند. فرضیهای که مدعی است زمانی که دولتها برای کنترل اوضاع وارد عمل میشوند، اغلب در توزیع منابع شکست میخورند.
اما وقتی مردم اجازه دارند با استفاده از انگیزه و شبکههای شخصی خود وارد میدان شوند، نوعی نظم طبیعی شکل میگیرد که کارآمدتر و تابآورتر است.
بازار خاکستری ایران در ۸ سال جنگ تحمیلی
در جریان جنگ ۸ ساله ایران و عراق، دولت سیستم کوپنی، قیمتگذاری دستوری و فروشگاههای دولتی را راه انداخت.
اما بخش بزرگی از جامعه، مایحتاج روزانه خود را نه از این کانالها، بلکه از بازارهای خاکستری تامین میکرد.
از برنج وارداتی گرفته تا قطعات یدکی خودرو، مسیر توزیع کالا در بسیاری از موارد از مرزهای غیررسمی عبور میکرد.
برخی کامیونداران و بازرگانان، کالاهای زیادی را از جنوب کشور بهصورت مستقل وارد میکردند. آنها نه بر اساس مأموریت دولتی، بلکه با انگیزه سود و شبکههای محلی، زنجیره تأمین را حفظ میکردند.
هرناندو دسوتو، اقتصاددان اهل پرو که اقتصاد غیررسمی را مطالعه میکند، در یکی از آثارش مینویسد: «وقتی در شرایط بحرانی، بازار رسمی ناکارآمد میشود، مردم به بازار غیررسمی روی میآورند. این نشانه بیماری نیست، بلکه نشانه امیدواری جامعه به بقای اقتصاد است.»
اوکراین ۲۰۲۲ و پلتفرمهای فروش آنلاین
پس از حمله نظامی روسیه، بسیاری از زیرساختهای دولتی اوکراین از کار افتاد. اما برندهای بخش خصوصی مثل فروشگاه اینترنتی "Rozetka" یا سرویس لجستیک Nova Poshta سیستم تحویل کالا را سرپا نگه داشتند.
در کییف و خارکیف، برخی کشاورزان محصولاتشان را با هماهنگی رانندگان تاکسی به شهرها میرساندند. هیچ بخشنامهای در کار نبود، بلکه فقط تقاضا، عرضه و انگیزه سود بود که اقتصاد این کشور را نجات داد.
دیردری مککلوسکی، اقتصاددان مشهور آمریکایی، درباره این پدیده میگوید: «بازارها حتی در دل جنگ هم زنده میمانند، چون قدرتشان در توزیع غیرمتمرکز تصمیمگیریهاست. مردم با اطلاعات محلی و نه با برنامهریزی مرکزی تصمیمگیری میکنند.»
وانتهای حلبی
در طول جنگ داخلی سوریه، شهرهایی مثل حلب و ادلب برای مدت طولانی از کنترل حکومت مرکزی خارج شدند. با این حال شبکهای از مغازهداران، خردهفروشان و وانتبارها به شکل غیررسمی بازارهای سیار بهراه انداختند.
نان، دارو، سوخت و پوشاک، اغلب نه از طریق دولت، بلکه از طریق همین شبکههای خودجوش توزیع میشد.
حتی در میان آوار و خرابی، قیمتها انعطاف داشت و عرضه و تقاضا بر رفتار بازار حکم میراندند. در واقع، بازار رسمی از بین رفته بود، اما بازار بهعنوان یک نهاد زنده در قالبهای جدید خودش را بازتولید کرده بود.
کرونا، ایران و بازاری که منعطف بود
در روزهای ابتدایی همهگیری کرونا در حالی که فروشگاههای زنجیرهای اروپایی با صفهای طولانی و قفسههای خالی روبهرو بودند، بازار سنتی ایران با استفاده از شبکههای خانوادگی و محلی، کالاهای اساسی را در گردش نگه داشت.
عمدهفروشها در بازار تهران و میدان بهمن، خیلی زود سفارشگیری را از حالت حضوری به فضای مجازی منتقل کردند و پخشکنندهها نیز از این تغییر استقبال کردند.
در نبود دستورالعملهای مشخص، این بازار آزاد بود که سریعتر از همه واکنش نشان داد. توماس سوول، در کتاب «اقتصاد پایه» مینویسد: «مردم اگر آزاد باشند، بهتر تصمیم میگیرند. نه فقط در شرایط عادی، بلکه بهویژه در بحرانها این مردم هستند که تصمیم درست را اتخاذ میکنند.»
جنگ یا فرصت اعتماد به مردم؟
از ایرانِ دهه ۶۰ تا اوکراینِ ۲۰۲۲، از جنگ داخلی سوریه تا نقش بازار تهران در بحران کرونا، یک الگو تکرار شده است. مداخلات دولت اگرچه با نیت حمایت انجام میشود، اما اغلب با واقعیتهای پویای میدان هماهنگ نیست. بازار آزاد، حتی در اشکال غیررسمی یا نیمهخاکستری، از ظرفیت بیشتری برای انطباق برخوردار است.
همانطور که هایک هشدار داده بود: «دانش در جوامع پراکنده است. برنامهریزی مرکزی نمیتواند جایگزین ابتکار عمل انسانها شود.» این درس ساده در بحرانها با صدای بلندتری شنیده میشود.