تحقق یک رویای بزرگ یا امید واهی به سراب بریکس؟
برخی در ایران امیدوارند عضویت در بریکس و ایجاد ارز مشترک توسط اعضای این گروه، اقتصاد کشور را نجات دهد. اما بسیاری معتقدند واقعیتهای اقتصادی جهان و منطقه، گزاره «نجاتبخش بودن عضویت ایران در بریکس» را از موضوعیت انداخته است.

به گزارش سرویس اقتصادی آوش، یکی دو سالی میشود که عدهای بحث معجزهآسا بودن عضویت ایران در بریکس را نقل محافل کردهاند. از قضا نمیتوان طرحکنندگان این ایده را محدود به جریانهای اصلاحطلب یا اصولگرا دانست. چراکه با روی کار آمدن دولت پزشکیان، عدهای از اصلاحطلبان نیز طرفدار ایده اتکا به بریکس و پول این گروه شدهاند. اما آیا چنین ایدهای گرهی از گرههای پرشمار اقتصاد فرابحرانزده ایران باز میکند؟ یا فقط قرار است چند صباحی کشور و منابعش درگیر این طرح شود.
پیدایش بریکس و قوت گرفتن امیدهای تازه
بریکس (BRICS) که در ابتدا با عضویت برزیل، روسیه، هند و چین شکل گرفت و بعدتر آفریقای جنوبی هم به آن پیوست. این گروه در ابتدا قرار بود به عنوان یک بلوک اقتصادی قدرتمند در برابر سلطه غرب (بهویژه آمریکا) عمل کند. اخیرا ایران و چند کشور نفتی دیگر نیز به این گروه پیوستهاند. در همین راستا صداهایی از داخل شنیده میشود مبنی بر اینکه عضویت ایران در این گروه میتواند در مسیر حل بحرانهای اقتصادی ایران نقشی محوری بازی کند.
پول مشترک بریکس؛ جایگزینی برای دلار؟
یکی از اصلیترین ایدههایی که اخیرا در بریکس مطرح شده، ایجاد یک ارز مشترک است که بتواند جایگزین دلار در مبادلات بینالمللی شود. این ایده بهویژه برای کشورهایی مانند ایران و روسیه که تحت تحریمهای آمریکا قرار دارند، جذابیت زیادی دارد. اما در عمل هنوز هیچ برنامه مشخص و قابل اجرایی برای این ارز ارائه نشده است. وابستگی بیش از حد کشورهای عضو به دلار، یورو و سپس یوان چین، همراه با اختلافات اقتصادی بین آنها، تحقق این ایده را دشوار کرده است.
هند و چین؛ انحصار قدرت در بریکس
بریکس از همان ابتدا به عنوان یک اتحاد برابر معرفی شده، اما واقعیت این است که اقتصاد این گروه بهشدت تحت تسلط چین و اخیرا تا حدی هند قرار دارد. چین، دومین اقتصاد بزرگ دنیا، عملا بازیگر اصلی این گروه بوده و هند نیز با رشد اقتصادی قابلتوجه، سهم مهمی از تجارت بریکس را در اختیار دارد.
این در حالی است که روسیه، به دلیل جنگ اوکراین و تحریمهای غرب، دیگر آن قدرت سابق را ندارد و بیشتر به یک شریک ضعیفتر در بریکس تبدیل شده است. در این شرایط، مشخص نیست که ایران چه سهمی از این گروه خواهد داشت و آیا میتواند از آن نفعی ببرد یا نه؟
تهدید ترامپ علیه بریکس
با افزایش گمانهزنیها درباره بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در آمریکا، فشارهای احتمالی بر بریکس هم بیشتر شده است. ترامپ بارها تاکید کرده که اجازه نخواهد داد گروههایی مانند بریکس، سلطه دلار را تهدید کنند.
تهدیدهای او علیه این گروه اقتصادی بهویژه در مورد هرگونه تلاش برای ایجاد یک ارز جایگزین، میتواند بریکس را به چالش بکشد و وابستگی بیش از پیش اقتصادی اعضای آن به چین را رقم بزند.
ایران و واقعیتهای اقتصادی بریکس
ایران با مشکلات عمیق اقتصادی از جمله تورم بالا، رکود سرمایهگذاری، ناترازی انرژی، گسترش فقر و بیکاری، رواج سفتهبازی، نبود امنیت اقتصادی و... مواجه است. این مشکلات که ریشه در مداخله دولت در اقتصاد دارد به سیاستهای داخلی و ساختارهای ناکارآمد اقتصادی مربوط میشوند.
بنابراین، عضویت در بریکس نمیتواند راهحلی جادویی برای خروج از این مجموعه عظیم بحران باشد. حتی اگر بریکس بتواند در آینده تاثیر معناداری روی اقتصاد جهانی بگذارد، این تاثیر شامل کشورهایی میشود که اقتصادشان آزاد و رقابتی است، نه کشورهایی که گرفتار سیاستهای اقتصادی بسته و کنترلشده هستند.
یک سراب بزرگ
بریکس یک اتحاد اقتصادی بالقوه مهم است، اما نه آنطور که برخی در ایران تصور میکنند. انحصار چین و هند، ضعف روسیه، فشارهای آمریکا، عقب ماندن اغلب اعضا از چرخه رقابت اقتصادی، هژمونی دلار و... همگی نشان میدهد که این گروه نمیتواند به سادگی جایگزین نظم اقتصادی موجود شود.
بنابراین در ایران نیز حل مشکلات اقتصادی بیش از هر چیز به اصلاحات اساسی داخلی نیاز دارد. اصلاحاتی فراگیر در جهت کاهش مداخلات دولت در اقتصاد که اتفاقا مابهازای خارجی هم دارند میتواند گامی مهم و اساسی برای حل مشکلات باشد.
ایدئولوژی یا اقتصاد؟ مسئله این است!
اقتصاد هیچ کشوری بدون عادیسازی روابطش با جهان در جهت حل مشکلات درون سیستمی حرکت نمیکند. بنابراین میتوان گفت بریکس و عضویت ایران در این گروه حتما اتفاق مبارکی برای اقتصاد کشور است. اما اگر عدهای در تلاشند تا این تحول را کلیدی برای حل مشکلات ریز و درشت اقتصاد ایران معرفی کنند، سخت در اشتباهند.
برای درک بهتر این موضوع کافیست به روابط سیاسی و تجاری دو قدرت اصلی بریکس با غرب توجه شود. آیا هند و چین حاضر هستند کوچکترین خللی در روابطشان با غرب ایجاد شود و در عوض اهداف ایدئولوژیک احتمالی این کشورها در منطقه یا جهان پیش برود؟