به روز شده در
کد خبر: ۲۵۴۶۹
گفت‌وگوی آوش با دوستان سروش ستوده، جوانی که در حمله سارقان به قتل رسید

او « مربی زندگی» بود

سروش ستوده، مربی جوان باشگاه یوجیم کوهستان، در سرقت خشن گوشی‌اش جان باخت، دوستانش در گفت‌وگو با آوش، از شب تلخ حادثه و خاطره‌های مشترک‌شان می‌گویند.

او « مربی زندگی» بود
گروه اجتماعی آوش/ غزال ساری اصلان

سروش ستوده را دوستانش تنها به‌عنوان مربی بدنسازی نمی‌شناختند؛ او برای خیلی‌ها «مربی زندگی» بود. جوانی 28 ساله، آرام، مؤدب، سختکوش و قابل اتکا.  کسی که در باشگاه «یوجیم کوهستان» در نیاوران نه فقط تمرینات بدنی که درس صبوری، انضباط و احترام یاد می‌داد. او اما شامگاه هفتم تیرماه سال جاری در آستانه تولد 29 سالگی‌اش  در راه بازگشت از باشگاه، قربانی خشونت خیابانی شد.

ماجرا از آنجایی آغاز شد که این جوان ورزشکار روی موتورش به انتظار دوست خود نشسته و تلفن همراهش در دستش بود که ناگهان مورد حمله دو سارق موتور سوار قرار گرفت. ترک نشین از موتورش پیاده شد و تلفن همراه سروش را از دستش قاپید و قصد گریختن از محل را داشت، این ورزشکار به سمت سارق خیز برداشت و او را پیش از آنکه سوار بر موتور شود، گیر انداخت تا مانع فرار او شود. سارق به وسیله چاقو با یک ضربه به بازو و دو ضربه به شاهرگ سروش، جان این ورزشکار بدنسازی را گرفت و به همراه راکب موتور از محل حادثه فرار کرد.

رد پای قاتلان در دوربین‌ها

با اعلام وقوع این جنایت، گروهی از مأموران کلانتری ولنجک در محل حاضر شدند و تحقیقات اولیه را آغاز کردند، اما شدت جراحات و خون‌ریزی، مجالی برای نجات این جوان ورزشکار باقی نگذاشته بود. با تائید مرگ او، موضوع به تیم جنایی پلیس آگاهی گزارش شد. در ادامه، کارآگاهان اداره دهم با بررسی تصاویر دوربین‌های مداربسته و سرنخ‌های موجود، تحقیقات برای شناسایی و دستگیری عاملان این سرقت مرگبار را آغاز کرده‌اند.

Screenshot_20250701_114830_Instagram

دوستان سروش از شب تلخ حادثه گفتند

دوستانش در گفت‌وگو با خبرنگار آوش، از شب حادثه می‌گویند؛ از همان ساعتی که سروش حوالی ساعت ۲۱، پس از پایان کارش راهی محله درکه شد تا یکی از دوستانش را ببیند، اما هرگز نرسید. در میانه مسیر، چند سارق با هدف سرقت گوشی موبایل آیفون ۱۶ پرومکس او، سد راهش شدند. سروش مقاومت کرد و تن نداد، حتی پای یکی از مهاجمان را شکست اما سارقان با خشونتی باورنکردنی با سه ضربه چاقو او را از پای درآوردند.

دوستانش که از راه رسیدند، او را به‌سرعت به بیمارستان رساندند، اما شدت خون‌ریزی چنان بود که تلاش پزشکان نیز کارساز نشد و سروش، ساعت یک بامداد هشتم تیرماه، برای همیشه از میان‌شان رفت.

محمد، یکی از همکاران سابق او در باشگاه به آوش می‌گوید: من مدت کوتاهی با سروش کار کردم اما در همین مدت کوتاه، ادب، شخصیت و متانتش برایم کاملاً ملموس بود. خیلی منظم بود و حضورش حس امنیت و آرامش به همه ما می‌داد، از آن آدم‌ها بود که حتی در سکوت هم تأثیر می‌گذاشت.

امید، یکی دیگر از دوستانش، می‌گوید سروش پس از فوت پدرش، که سه سال پیش رخ داد، به همراه مادر و خواهرش زندگی می‌کرد. زندگی‌ای ساده و آرام، که حالا با جای خالی فرزندی دلسوز و مسئولیت‌پذیر، شکسته‌تر از همیشه شده است.

او عنوان می‌کند ما فقط از سروش ادب و متانت دیده‌ایم. سروش نه فقط مربی باشگاه که برای خیلی از ما راهنما بود. هنوز باور نکردیم که دیگر نیست.

دوستانش از این می‌گویند که مادر او در وضعیت روحی بسیار سختی به سر می‌برد و بنابراین گفته، مادر سروش و خانواده‌اش دوست ندارند درباره ماجرا زیاد حرف بزنند و نامی از آنها در این گزارش برده شود. «احترام به خانواده‌ او در این روزها، مهم‌تر از هر حرفی است و ما هم به خواسته آنها احترام می‌گذاریم».

حالا در دل نیاوران، باشگاهی وجود دارد که یکی از ستون‌هایش فرو ریخته؛ سکوتی سرد جای صدای راهنمایی‌ها مربی جوانش را گرفته و ذهن دوستانش پر از سوال مانده که چرا باید یک جوان، چنین آسان قربانی شود؟

ارسال نظر

آخرین اخبار