تفکیک سبک دیپلماسی تکنوکراتیک (Technocratic) و تلژنیک (Telegenic) در مذاکرات ایران و آمریکا
علی نصری - نویسنده و کارشناس سیاست خارجی

در عرصه دیپلماسی و روابط بینالملل امروز، تمایز میان دیپلماسی تکنوکراتیک و دیپلماسی تلژنیک (تلویزیونپسند) کلیدی برای فهم پیچیدگیهای مذاکرات معاصر است. این دو رویکرد از نظر ساختار، فرایند شناخت و عملکرد رسانهای تفاوتهای اساسی دارند که بر کارآمدی دیپلماسی اثرگذار است.
دیپلماسی تکنوکراتیک بر پایه چارچوبهای نهادی، تخصصگرایی و فرایندهای بوروکراتیک استوار است. در این رویکرد، دادهمحوری، تحلیل راهبردی و منطق فرایندمحور اولویت دارد. تیم مذاکرهکننده شامل متخصصان فنی، سیاستگذاری و حقوق بینالملل است که با رعایت پروتکلهای رسمی و فضای کنترلشده، هدفشان رسیدن به توافقات مستحکم و قابل راستیآزمایی است. نمونه بارز این رویکرد، مذاکرات برجام در دوره دولت اوباما بود که فرایندهای هستهای از طریق بررسیهای فنی، حقوقی و مستندسازی دقیق پیش رفت و رسانهها نقش اطلاعرسانی برنامهریزیشده را ایفا کردند.
در دیپلماسی تکنوکراتیک، مباحث عمدتاً پشت میز مذاکره و در چارچوب رسمی و کنترلشده مطرح میشود. رسانهها به صورت محدود و هماهنگ با مراحل مذاکرات، برای اطلاعرسانی استفاده میشوند و هدف حفظ انسجام پیامها و جلوگیری از نوسانات رسانهای است تا اعتماد طرفین تضعیف نشود.
در مقابل، دیپلماسی تلژنیک شکل نمایشی دیپلماسی است که بر مدیریت ادراک (perception management)، تولید روایتهای غالب (dominant narratives) و استفاده گسترده از رسانهها و شبکههای اجتماعی برای تسخیر فضای عمومی تمرکز دارد. این نوع دیپلماسی، میز مذاکره سنتی را به صحنهای سیاسی بدل میکند که اعلام مواضع و خطوط قرمز بیشتر خارج از چارچوب رسمی و از طریق رسانهها صورت میگیرد.
دیپلماتها در این رویکرد نقش بازیگران رسانهای را دارند و با تاکتیکهایی چون فشار رسانهای، شایعهپراکنی سازمانیافته و اظهارات نیمهرسمی تنشآفرین در شبکههای اجتماعی، سعی میکنند رقبای سیاسی را از نظر روانی و استراتژیک تحت فشار قرار دهند.
نمونه آشکار این رویکرد را میتوان در سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران و مذاکرات غیرمستقیم کنونی مشاهده کرد؛ پیشدستی رسانهای در اعلام مواضع استراتژیک، اظهار نظرهای جنجالی همچون تغییر نام «خلیج فارس»، انتشار گزارشات «محرمانه» یا «نشتشده» درباره حمله احتمالی اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران و متهم نمودن ایران به عملیات تروریستی یا خرابکارانه در خاک آمریکا و اروپا در رسانهها، از مصادیق این «جنگ روایتها» و «دیپلماسی فشار» با استفاده از رسانههای دیجیتال هستند.
در دیپلماسی تلژنیک، مواضع جدید ممکن است به شکل غیرمنتظره و ناگهانی پس از اتمام یک درو از مذاکرات، از طریق رسانهها اعلام شود. رسانهها و شبکههای اجتماعی ابزار اصلی برای جهتدهی به فضای روانی و سیاسی هستند که با ساختن روایتهای غالب، طرف مقابل را تحت فشار قرار داده و قواعد بازی را دگرگون میکنند.
واکنشهای سنجیده و بهموقع دستگاه دیپلماسی ایران و جامعه در برابر فضاسازیها و تحریکهای سیاستمداران آمریکا، تا کنون تا حد زیادی از تأثیر دیپلماسی تلژنیک کاسته است؛ اما همچنان ضرورت دارد که توانمندیهای ارتباطی و رسانهای دستگاه دیپلماتیک کشور در شرایط جدید بازتعریف و تقویت شود.
برای مقابله مؤثر با شگردهای دیپلماسی تلژنیک، علاوه بر واکنشهای سنجیده دستگاه دیپلماسی، آگاهی عمومی از ماهیت این تاکتیکها ضروری است. اطلاعرسانی صحیح به جامعه میتواند از بروز واکنشهای هیجانی، اضطرابهای بیمورد و نوسانات غیرضروری در فضای روانی و اقتصادی جلوگیری کند.
هدف اصلی دیپلماسی تلژنیک، ایجاد التهاب روانی و تحریک احساسات عمومی از طریق فشار رسانهای و فضاسازی مستمر است؛ بنابراین مقابله با آن نیازمند تقویت آرامش روانی، ثبات اجتماعی و نگاهی واقعبینانه در سطح جامعه است.
در جمعبندی، درک صحیح دو سبک دیپلماسی تکنوکراتیک و تلژنیک هم برای عملکرد حرفهای تیم مذاکره و هم برای حفظ آرامش روانی جامعه ضروری است. در شرایطی که طرف مقابل با جنگ روانی و تاکتیکهای رسانهای به دنبال بیثباتسازی است، ترکیب واکنشهای حسابشده دیپلماتیک با ارتقای سواد رسانهای جامعه راهی مؤثر برای حفظ تمرکز، جلوگیری از واکنشهای احساسی و تقویت انسجام ملی است.