
اخبار مرتبط
گروه فرهنگ و هنر آوش/ ناصر تقوایی، شاعر تصویرها، ۸۴ ساله شد. فیلمسازی که با صداقت روایت کرد و جهانی ساخت بیتکرار، اما سالهاست از سینما دور مانده، نه به خواست خود، که به جبر سانسوری که سالهاست مانع فیلمسازی او شده است.
گروه فرهنگ و هنر آوش/ کمتر بزرگسالی است که در کودکیاش، مجموعه داستان معروف «قصههای خوب برای بچههای خوب» را نخوانده باشد. مهدی آذریزدی نویسنده این کتاب که به گفته خودش جنون کتاب داشت در هجدهم تیر 1388 از میان ما رفت اما تأثیرش با کتابهایی که نوشت بر ادبیات کودک برای همیشه پابرجاست.
ونداد صادقی، کارگردان نمایش «پدر» گفت: وقتی هنوز سطحینگری، ذهنهای تهی، و نگاهی مصرفی به روابط انسانی رایج است و خیانت، به امری عادی بدل شده، اجرای نمایشنامهی «پدر»، حرفهای بسیاری برای گفتن دارد.
گروه فرهنگ و هنر آوش/ شانزدهم تیر، زادروز بیژن الهی است؛ شاعری که بیهیاهو آمد و شعر معاصر را دگرگون کرد. در شکلگیری شعر حجم نقشی اساسی داشت و زبان را از روایت به سمت شهود، تماشا و ایجاز برد. تأثیرش آرام بود، اما عمیق و ماندگار.
موسیقی ایران سالهاست که با فاصلهای فاحش از جشنوارههای بینالمللی ایستاده است. هنرمندان موسیقی ایران اگر در جشنوارهای جهانی حاضر شده و صدایشان شنیده شده، نه به عنوان نمایندهی موسیقی ایران بلکه همواره حضوری فردمحور داشتهاند و این وضعیت در موسیقی دقیقاً برعکس سینمای ایران است که حضوری پررنگ در فستیوالهای مهم جهانی داشته و دارد.
گروه فرهنگ و هنر آوش/ تمرکز بر تئاتر پایتخت، همواره تئاتر شهرستانها را به حاشیه برده است. این در حالی است که گروههای باکیفیتی در شهرستانها به کار تئاتر مشغولند اما کماکان در حاشیه قرار گرفته و مورد بیمهری هستند. مسئولان فرهنگی میتوانند با در اختیار گذاشتن فرصتهای فصلی، به تئاتر شهرستان هم رونق ببخشند.
موزههای تهران و تلآویو برای حفاظت از آثار هنری خود وارد فاز هشدار شدهاند.
دهم تیر ماه، سالروز بزرگداشت صائب تبریزی، بزرگترین غزلسرای قرن یازدهم است.
در حالی که ادبیات جنگ ایران با مسائلی همچون سانسور، خودسانسوری و نگاههای تکسویهی حکومتی دست و پنجه نرم میکند، رمانهای ضدجنگ جهانی به سراغ لایههای انسانی این موضوع میروند.
در روزهایی که جنگ در خاورمیانه بیداد میکند و حمله به ایران، سایهای سنگین بر جان مردم انداخته، بازخوانی آثار «بنکسی» میتواند یادآور شود که هنر، حتی وقتی بیچهره است، میتواند بلندترین فریاد باشد.
شاید بیراه نباشد اگر بگوئیم نهادهای فرهنگی ایران اساساً برای مواجهه با وضعیتهای بحرانی طراحی نشدهاند؛ در ساختار رسمی این نهادها، حتی نشانی از مکانیزم واکنش فرهنگی فوری وجود ندارد؛ نه بودجهای برای تولید مستند یا نمایش در شرایط بحرانی، نه تیمهایی برای مستندسازی یا روایت میدانی و نه حمایتهای حقوقی یا امنیتی از هنرمندان مستقل.
در حالی که جهان و زبان سینما دگرگون شده، جنگها، شکلهای تازهای به خود گرفتهاند و تجربهی زیستهی نسلهای جدید از مفهوم جنگ عوض شده، سینمای ما هنوز انگار روی دکمه «تکرار» مانده است.