محمدعلی باشهآهنگر از جنگ ۱۲ روزه و تابویی که سرانجام شکست
محمدعلی باشهآهنگر که فیلم «سینما متروپل» او با وجود قرابت داستانی با این روزها همچنان بدون اکران مانده، معتقد است: در دورانی که جنگ رسانهای از جنگ فیزیکی قدرتمندتر شده، لازم است که قدر وفاق و حضور مردم بیشتر دانسته شود و فرصت پژوهش به هنرمندان برای خلق اثر با هدف پاسخ به پرسشهای افکار عمومی درباره جنگ ۱۲ روزه داده شود.

این کارگردان چند سال قبل فیلمی را به نام «سینما متروپل» در جشنواره فجر رونمایی کرد که قصه آن شباهتهایی به شرایط چند هفته قبل کشور دارد. در ماههای اخیر گمانهزنیهایی برای اکران این فیلم در میان بود و حتی تلاشهایی برای نمایش آن همزمان با بازگشایی سینماها در روزهای تجاوز رژیم اسرائیل به ایران صورت گرفت ولی هنوز زمانی قطعی نمایش عمومی آن مشخص نشده است.
وضعیت اکران این فیلم و حال و احوال این روزهای جامعه بهانهای برای گفتوگوی با محمدعلی باشهآهنگر، کارگردان فیلمهای «ملکه»، «سرو زیر آب» و «فرزند خاک» شد. او که از حدود ۶ ماه قبل مشغول پژوهش درباره موضوعی کار نشده در ماههای ابتدایی جنگ تحمیلی عراق بر ایران است، در این مصاحبه مهمترین تفاوت جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و ایران را با جنگ تحمیلی هشت ساله در قدرت رسانه دانست و تاکید کرد که قهرمان اصلی این جنگ مردم هستند.
ارتباط با سینما در سایه دلهره و نگرانی از جنگ روانی در رسانه
او ابتدا درباره اینکه آیا در روزهای جنگ دو هفته قبل تمایلی به اکران «سینما متروپل» داشت یا خیر، چرا که این فیلم داستانی را با محوریت سینما در روزهای جنگ روایت میکند، گفت: سه سال از ساخت این فیلم میگذرد و مشکلات و ممیزیهایی بر سر راه نمایش آن به وجود آمد که با رفع آنها از مدتها قبل به دنبال اکران فیلم بودیم و حتی در هفتههای گذشته هم پیگیریهایی را انجام دادیم اما به نتیجه دلخواه نرسیدیم. البته برای خودم این مسئله وجود داشت که آیا مردم میتوانند در وضعیت فعلی با «سینما متروپل» ارتباط برقرار کنند یا نه، چون دلهره و نگرانی بر همه سایه انداخته و در رسانه هم نوعی جنگ روانی حاکم است که از جنگ فیزیکی بسیار قدرتمندتر است.
وی در این خصوص به بعضی اتفاقها در جنگ ۱۲ روزه اشاره کرد و افزود: وقتی یک توییت زده شد که تهران را تخلیه کنید، شاهد یک جنگ رسانهای بودیم و شاید بتوان گفت چیزی قدرتمندتر از آن توییت اتفاق نیفتاد که باعث شد چند میلیون نفر شبانه جابجا شوند. درواقع تفاوت این جنگ با آن جنگ هشت ساله در همین قدرتمند بودن رسانه است.
قدرت رسانه و تاثیرگذاری بیشتر از جنگ فیزیکی
باشهآهنگر یاداور شد: شاید اولین بار قدرت رسانهای را در جنگ دوم خلیج فارس دیده بودیم که اخبار جنگ خیلی مهندسی و خط کشیشده اطلاع داده میشد، به طوری که پیش از آنکه صدام دست خود را بالا ببرد، تسلیم شدن او در حوزه رسانه خبررسانی شد. با این وجود متاسفانه فضای کلی رسانههای داخلی ما هنوز در سایه برخی رسانههای خارجی است که علت آن هم را میتوان در سالهای قبل جستجو کرد و اینکه چقدر ارتباط خود را با مردم حفظ کرده بودند. البته منظورم یک رسانه خاص نیست چون با وجود تلاشهایی که بسیاری از رسانههای داخلی ما داشتند، گاهی نتیجه کار سبب شده که مردم برخی از اخبار و حرفهای رسانههای فارسیزبان فضای مجازی را با وجود آنکه منبع و منشأ آنها برایشان محرز است، بیشتر باور کنند.
این فیلمساز ادامه داد: تفاوت دیگر این جنگ در این بود که جغرافیای گسترده ما در دوران جنگ هشت ساله اجازه نداد خیلی از شهرها حتی بویی از جنگ را استشمام کنند و طبق آمار هم حدود دو درصد از جمعیت کشور به عنوان رزمنده درگیر جنگ بودند در صورتی که تفاوتهای جنگ اخیر سبب میشود وقتی جنگ فیزیکی هم خاتمه پیدا کرده هنوز حس نگرانی وجود داشته باشد چون رسانهها قدرتمند عمل میکنند.
«سینما متروپل» و روایت فاجعه نفوذ
باشهآهنگر با تاکید براینکه «معتقدم کسی که در این زمان فیلم «سینما متروپل» را میدید، میتوانست همانندسازی و درک کند که زمانی شرایط خیلی بدتر از این هم بوده است» گفت: ما در این فیلم که سال ۱۴۰۱ آن را ساختیم، جریان نفوذ را نشان دادیم؛ موضوعی که الان بسیار مهم شده و فاجعه است که میشنویم هزاران ریزپرنده در مدتی کوتاه در زمان جنگ کشف شدهاند. این جنس اتفاقها قدرت تخریبی زیادی دارند و مشابه آنها در فیلم ما هم قابل مشاهده بود؛ فیلمی که برای گرفتن مجوز نمایش آن کم مشکل نداشتیم.
اواضافه کرد: اگرچه در روزهای گذشته با یک جنگ ترکیبی - شناختی روبرو بودیم که تاثیر بسیار بیشتری از جنگ فیزیکی دارد اما قاطعانه میگویم که برای امثال من آن جنگ هشت ساله خیلی سختتر بود. ما در آن دوران روزهایی را میدیدیم که اصلاً آیندهای پیشرویمان دیده نمیشد و کسی نمیتوانست تحلیل کند که جنگ به کدام سمت میرود. هر چه تحلیل میشنیدیم مربوط به تحلیلهای شفاهی اطرافیان بود نه مثل الان که تحلیلهای تخصصی مطرح میشود. رسانه هم بسیار ضعیفتر از الان بود تا جایی که یادم میآید در آبادان وقتی روزنامهای به منطقه محاصره شده و خط اول جنگ میرسید چند هفته از انتشار آن گذشته بود اما بچهها همان خبرها را هم میخواندند در صورتی که در این جنگ اخیر رسانههایی وجود داشتند که همزمان با حمله تصاویر انفجار در تهران و تلآویو را منتشر میکردند.
چه فیلمهایی باید از جنگ ۱۲ روزه ساخته شود؟
باشهآهنگر در پاسخ به اینکه آیا در جایگاه هنری خود تمایلی دارد که با توجه به اتفاقهای اخیر اثری بسازد و اگر بخواهد کاری انجام دهد، فراهم شدن چه بستری را لازم میداند، گفت: من حتماً دغدغهمند هستم که کاری انجام دهم اما در حوزه هنرهای نمایشی و سینمایی همین الان هم اگر کار را شروع کنید حداقل یکی دو سال به صورت نرمال زمان میبرد تا نتیجه کار روی پرده سینما دیده شود، تازه اگر به سرنوشت «سینما متروپل» دچار نشود؛ پس نمیتوان از اخبار روز استفاده کرد. آنچه در جنگ هشت ساله دیدیم نشان میداد که هر کدام از اتفاقها یکسری لایههای زیرین دارد که باید هویدا شوند و اینها نیازمند پژوهش هستند. البته من این را رد نمیکنم که هیجان زده شویم و بخواهیم در همین مقطع کاری را انجام دهیم و ممکن است خیلی از همکاران ساخت فیلمی را شروع کرده باشند که در جای خود ارزشمند است اما به نظرم اثر قابل تأملتر آن است که پس از فرونشستن گرد و غبار و انجام کارهای پژوهشی، بتواند به یکسری سوالها که برای افکار عمومی هم مهم هستند پاسخ دهد، از جمله اینکه چطور این تعداد پهپادِ ساختِ دستِ آدمهایی در این کشور، در آسمانِ همه شهرهای ما پرواز کرد؟ چرا اینقدر نیروی جاسوسی و نفوذی در کشور ما به یکباره نمایان شد؟ البته قبلاً هم نفوذی داشتیم ولی این بار حیرتآور بود، واقعا جای سوال است در شرایطی که نیروهای امنیتی ما بسیار زحمت میکشند آبشخور این نفوذیها کجا بوده و چطور چنین اتفاقی رخ داده و مهمتر اینکه آیا اصلاً این جریان تمام شده است؟
این جنگ شناختی را باید درست روایت کنیم
او ادامه داد: مسئله دیگر این است که باید ببینیم چه چیزی باعث شد که ما به چنین جایی برسیم که در شب اول تجاوز اسرائیل آن اتفاقها را تجربه کنیم و چه شد که آنچه در این سالها تابو و یک خط قرمز بود، یعنی جنگ مستقیم ایران و اسرائیل، شکسته شود؟ چون حالا که از این خط قرمز گذر کردهایم ممکن است باز هم تکرار شود بنابراین تمام اینها نیازمند پژوهش هستند و اینها حرفهایی است که در یک اثر نمایشی خود را میتواند نشان دهد. البته برای پژوهش درباره همین موضوعاتی هم که گفتم باید کفش آهنین پوشید و من توقع داشتم در این مدت فیلمسازانی را خبر کنند تا اطلاعاتی را در اختیار بگیریم که بشود برای ساخت فیلم از آنها استفاده کرد و نمیدانم آیا الان چنین اهمیتی تشخیص داده میشود یا خیر، چون مهم است بتوانیم این جنگ شناختی را درست روایت کنیم.
چشم اسفندیار ما عدم وفاق بود
این فیلمساز با بیان اینکه پرسشهای مطرح شده با نگاهی دغدغهمند هستند که از زبان اقشار مختلف نیز شنیده میشوند، افزود: در کنار تمام اینها، ما در جنگ ۱۲ روزه با یک شرایط اجتماعی خاص روبرو بودیم که مردم در آن فوقالعاده عمل کردند. در این چند روز چشم اسفندیار ما عدم وفاق بود و اگر خدای ناکرده شرایطی پیش میآمد که در داخل کشور مشابه اتفاق سال ۱۴۰۱ رخ میداد و جریان دو قطبی به وجود میآمد، آن وقت ضربه سختی میخوردیم. حیرتانگیز است که حدود پنج میلیون نفر از تهران جابجا شدند اما آب از آب تکان نخورد چون بحث ایران وسط بود و به همین دلیل قهرمان اصلی این جنگ را باید مردم بدانیم.
محمدعلی باشهآهنگر در پایان این گفتوگو در پاسخ به اینکه در این شرایط چه نگاهی به آینده دارد، توضیح داد: مهمترین نکتهای که نبابد فراموش کنیم این است که در این مدت خداوند ما را همراهی کرد و حالا ما نیز حتما راه را ادامه خواهیم داد. البته این ضرورت هم وجود دارد که حاکمیت به نکات و خواستههایی توجه کند، از جمله افزایش قدرت پدافندی و و استفاده از تکنولوژیهای جدیدتر. مردم هم باید این وفاق را ادامه دهند. در کنار آن باید قدر این مردم به درستی شناخته و دانسته شود و با بعضی اتفاقهای کماهمیت، مملکت را به سمت فروپاشی نبریم. باید بدانیم خوب است که مردم همدیگر را دارند و این موضوع مهمی است که از این پس باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد چون اگر این مسئله ارزشمند از دست رود، کارها بسیار سخت میشود.
منبع: ایسنا