روایتی که نداریم؛ تصویری که دیگران میسازند
«تلاش کره جنوبی برای جهانیشدن زنگ هشداری است برای کشورهایی که در روایت خود به جهان، عقب ماندهاند. ایران با همهی غنای فرهنگیاش، هنوز تصویر درستی از خود به دنیا ارائه نداده است.»

این روزها یک شرکت فرآوری غذایی برای تبلیغ یک محصول خود از موسیقیهایی که برای نسل جوان جذاب است، بهرهبرداری کرده و پستهایی تبلیغی خود را با این نوع موسیقی در صفحه اینستاگرامش منتشر میکند. یکی از این پستها، استفاده از آهنگ Domino از گروه کرهای Stray Kids بود؛ اتفاقی که واکنش گسترده هواداران این گروه را در پی داشت. طرفداران این گروه محصول را خریدند، آن را کنار تصاویر گروه محبوبشان قرار دادند و در فضای مجازی منتشر کردند تا بهنوعی حمایت و استقبال خود را از این اتفاق ابراز کنند.
مجریان تبلیغات این شرکت از خریداران خواستند تا تصاویر را با آنان در صفحات اجتماعی به اشتراک بگذارند و موجی تازه از تبلیغاتی را فراهم کردند.
این استقبال بار دیگر نشان داد ابزارهای فرهنگی کرهجنوبی (موسیقی، فیلم و سریال) روی جوانان ایرانی تاثیر بسزایی دارد آن قدر که صنایع برای تبلیغات و جلب نظر مشتریان به آن روی آوردهاند. اگرچه این یک روی سکه است؛ اما روی دیگر این ماجرا از این قرار است که یک خلا فرهنگی وجود دارد و هنوز هیچ جریان فرهنگی داخلی نتوانسته است با چنین اقبالی در بین جوانان مواجه شود.
از همین رو برای بازشناسی این روند فرهنگی با سعید معدنی، جامعهشناس، درباره علت موفقیت کره و نفوذ به فرهنگهای مختلف جهانی، به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
کره چگونه توانسته تا این اندازه در جهان، بهویژه در میان نوجوانان و جوانان ایرانی، محبوبیت پیدا کند؟
ژاپن و کرهجنوبی توانستند جوانان کشورهای مختلفی را شیفته خود کنند و این مسئله فقط مربوط به ایران نیست. فرهنگ کرهای بر کل جهان تأثیر گذاشته و برای همه شناختهشده است، جوانهای خارجی به کنسرتهای کرهای میروند و همین نشان میدهد این یک علاقه همه گیر شده.
چرا ما نتوانستهایم با هنر و هنرمندان خودمان چنین توجهی را جلب کنیم؟
متفکرانی هنر را با عنوان «غربزدگی» محکوم میکردند؛ در حالیکه شیفته غرب بودن با مدرنیته و مدرن شدن تفاوت دارد. ما با مدرن شدن و توسعه به اسم غربزدگی مخالفت کردیم. با دستاوردهای مدرن مقابله کردیم و از آن هراس داشتیم. روزهایی در این سرزمین حتی داشتن دستگاه ویدئو جرم بود امروز هم با فیلتر کردن اینترنت، دسترسی جوانها به جهان محدود میشود تا مثلا غربزده نشوند. درحالیکه کشورهای شرقی مانند کره، مدرنبودن را تهدید نمیدانند، بلکه آن را فرصتی برای معرفی و تقویت فرهنگ خود تلقی میکنند. این نگاه محدودکننده، سالهاست که جلوی گسترش فرهنگ ما را گرفته است.
یعنی این مشکل، ریشهای تاریخی دارد؟
بله. کشورهایی با نظام کمونیستی دیدگاههای مشابهی داشتند. کشور ما هم مسیر مشابهی را طی کرد. همان زمانی که داشتن ویدئو در ایران جرم بود، دانشآموزهای ژاپنی با ویدئو آموزش میدیدند.
کرهجنوبی، کشوری تازهنفس بود که طی شصت سال، خودش را وارد گردونه توسعه کرد و به یک کشور صنعتی تبدیل شد. آنها تنها در هنر متوقف نماندند؛ تولیداتشان نیز به بازارهای جهانی راه یافت. امروز ماشینهای کرهای، سامسونگ، الجی و دیگر برندهای کرهای در جهان حضور پررنگی دارند.
نقش موسیقی و سینما در این مسیر چقدر مهم بود؟
با موسیقی و فیلم شروع کردند به تبلیغ فرهنگ خودشان. استفاده از افرادی با ظاهر جذاب و اندام چشمگیر، کلید موفقیتشان بود. آنها کاری کردند که جوانان با همان آهنگها و سریالها زبان کرهای را یاد بگیرند.
ژاپن چرا در این مسیر به اندازه کره موفق نبود؟
ژاپن مانند کره هوشمندانه عمل نکرد؛ یعنی تلاش نکرد با تولیدات محبوبش فرهنگ خود را هم منتقل کند یا تصویری از کشورش ارائه دهد. مثلاً سندباد اگرچه محصول ژاپن بود، اما بازتابدهنده فرهنگ عربی بود، نه فرهنگ ژاپنی. عده زیادی از انیمیشنهایش تلاش نکرده ویژگیهای فرهنگی ژاپن را منتقل کند. اما کره، زبان، ادبیات و فرهنگ خودش را با پاپ کرهای وارد فرهنگهای دیگر کرد و توانست جایگاه فرهنگی قدرتمندی برای خود بسازد.
چه چیزهایی سبب شدند کره در انتقال فرهنگ بهتر از ما عمل کند؟
ما با محدودیتهای بسیاری روبهرو بودهایم. کره تلویزیون خصوصی دارد، در حالیکه رسانههای ایران حکومتی هستند و دولت تصمیم میگیرد چه چیزی پخش شود. ما به خاطر قوانین فرهنگی، رقص نداریم، زنان نمیتوانند بخوانند و اگر خوانندهای کوچکترین فاصلهای از چارچوبها بگیرد، بلافاصله حذف میشود و به همین علت خوانندههای زیر زمینی زیادی داریم با این محدودیتها طبیعتا گروههای موسیقی شبیه کره هم نمیتوانیم داشته باشیم.
اما کره هم کشوری با فرهنگ سنتی و محافظهکارانه است پس آنها چگونه از این محدودیتها عبور کردند؟
در کره، محدودیتهای فرهنگی وجود دارد اما نه از سوی حکومت. آنها آزادی اجتماعی دارند. مردم خودشان از فرهنگشان محافظت میکنند. در ایران اما، فرهنگ با سانسور کنترل میشود. محدودیتهای ما بسیار شدید است.
از نظر شما موسیقی کره قدرت بیشتری در انتقال فرهنگ دارد یا سریالهایش؟
سریالهای کرهای در میان نوجوانان محبوباند، اما وقتی بزرگ میشوند، این تب و تاب فروکش میکند. موسیقی ماندگارتر است. موسیقی انسان را در لحظه تحت تأثیر قرار میدهد و تأثیرش در ذهن باقی میماند. درحالیکه سریال پس از پایان، اگر مخاطب پیام داستان را دریافت کند، تازه ممکن است تأثیر عمیقی روی او بگذارد.

چه شد که کره تصمیم گرفت جهانیتر دیده شود؟
یکی از دلایل این بود که کره جنوبی میخواست کرهشمالی را تحت تأثیر قرار دهد. مردم کرهشمالی تحت کنترلهای امنیتی شدیدی هستند، اما فیلمها و موسیقیها بهصورت غیرقانونی منتقل میشوند و بالاخره فرهنگ منتقل میشود.
کرهجنوبی دائماً اخبار و موسیقی را به مناطق مرزی پخش میکند تا با صدا و محتوا پیامی فرهنگی را به مخاطب کرهشمالی برساند. آنها میخواهند مردم کرهشمالی را از درون متزلزل کنند؛ تا شاید با مقایسه، به این نتیجه برسند که حکومتشان به خوبی کرهجنوبی نیست.
موفقیت فرهنگی کره جنوبی، بیش از آنکه برای ما الگویی برای تقلید باشد، نشانهی یک خلأ جدی در روایت خودمان است. کشوری مانند ایران با قدمتی کهن، فرهنگی غنی و مردمانی خلاق، هنوز در نگاه جهانیان ناشناخته است. بسیاری ما را با کشورهای عربی اشتباه میگیرند، یا گمان میکنند در کوچهپسکوچههای شهرهایمان هنوز اسبسواری میکنیم و چیزی از خوشپوشی نمیدانیم و از مد و تکنولوژی بیخبریم.
این تصویر نادرست نه به دلیل نبود زیبایی در فرهنگ ما، بلکه بهخاطر نبود نمایش درست آن به جهان است. ما کمتر توانستهایم با فیلم، موسیقی، سریال، ویدیوهای هنری یا تبلیغات تصویری، چهرهی واقعی ایران را نشان دهیم؛ چهرهای که هم ریشهدار است، هم مدرن.
برای جهانیان، آنچه از ما میماند، همان چیزی است که ما نشان میدهیم. اگر ما روایتگر خود نباشیم، دیگران ما را از پشت پنجره تصوراتشان میبینند؛ تصوری که اغلب ناقص، عقبمانده و کلیشهای است.