فرصت در سایه بحران؛ چرا توافق ایران و آمریکا بیش از هر زمان ممکن است؟
محمد کاظمی- دبیر تحریریه آوش

در دنیایی که آتش در چند جبهه شعلهور است- از نبرد خونین در اوکراین گرفته تا جنگ بیپایان در غزه، تنشهای دریای سرخ و رویاروییهای پراکنده در مرزهای لبنان، عراق و یمن- جهان بیش از هر زمان دیگری تشنه ثبات است. در چنین شرایطی وقوع هر تنش تازهای میتواند توازن شکننده کنونی را بهکلی بر هم بزند. بیدلیل نیست که بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاسی معتقدند اکنون یکی از بهترین فرصتها برای رسیدن به یک توافق پایدار میان ایران و آمریکا فراهم شده است؛ توافقی که میتواند نهتنها به نفع این دو کشور بلکه در راستای منافع منطقه و جهان باشد.
جهان خسته از جنگ، مشتاق صلح
شاید برای نخستینبار طی دو دهه گذشته، منافع جمعی بازیگران بینالمللی در یک نقطه تلاقی کرده باشد؛ نیاز به پرهیز از جنگی دیگر. آمریکا که درگیر پیامدهای جنگ اوکراین، سیاستهای اقتصادی ترامپ و درگیریهای اسرائیل با حماس، حزبالله و انصارالله یمن است، بهرغم لفاظیهای رئیسجمهور ترامپ و برخی مقامات ارشد خود، تمایلی به ورود در یک بحران تمامعیار جدید ندارد. اروپا نیز درگیر بحران انرژی، نارضایتیهای داخلی و افول اقتصادی است و بهدنبال احیای تعادل از دسترفته بوده و از سوی دیگر با جنگ تجاری ایجاد شده توسط ترامپ مواجه شده است. در سمت دیگر ماجرا، کشورهای عربی خلیج فارس نیز، بهویژه پس از تجربه نزدیکی با ایران در قالب گفتوگوهای منطقهای، در پی ثبات هستند نه جنگ.
در چنین فضایی، ایران نیز با چالشهای متعدد اقتصادی، فشار اجتماعی، و مطالبات گسترده مردمی مواجه است. فشار تحریمها، کاهش سرمایهگذاری خارجی و مشکلات اقتصادی باعث شده جامعه به شکلی بیسابقه از مذاکره مستقیم و موثر با آمریکا حمایت کند. امروز برای بسیاری از مردم، اولویت معیشت است، نه تقابل سیاسی.
ایران و آمریکا؛ مسیر پرخطر یا فرصت تاریخی؟
در طول دهههای گذشته، روابط ایران و آمریکا تحتتأثیر بیاعتمادی عمیق، منافع متضاد و فشار لابیهای خارجی بهویژه اسرائیل همواره در مسیر تنشآلودی حرکت کرده است. با این حال، تجربه توافق برجام نشان داد حتی در اوج اختلافات، میتوان از مسیر دیپلماسی به نقطهای از توافق رسید. توافقی که اگرچه ناقص و شکننده بود، اما در مدت کوتاه خود توانست بخشی از گرههای اقتصادی و سیاسی را باز و رضایت نسبی در جامعه ایجاد کند.
اکنون نیز میتوان با در پیش گرفتن یک مسیر واقعگرایانه، همان راه نیمهتمام را بازسازی کرد. پیششرط آن اما چیزی نیست جز نرمش دوطرفه؛ از یکسو، آمریکا باید با تعلیق بخشی از تحریمها نشان دهد بهدنبال تغییر واقعی در رویکرد خود است؛ از سوی دیگر، ایران نیز با بازگشت به تعهدات هستهای و تاکید درباره عدم تمایل به ساخت سلاح هستهای، میتواند گامی جدی در جهت اعتمادسازی بردارد.
البته در طول مذاکرات و طی سالهای اخیر ایران بارها ثابت کرده به تعهدات بینالمللی خود پایبند است و درخصوص سلاح هستهای نیز رهبر انقلاب بهصراحت و طی فتوایی اعلام کردهاند «به اعتقاد ما افزون بر سلاح هستهای، دیگر انواع سلاحهای کشتار جمعی، نظیر سلاح شیمیایی و سلاح میکروبی نیز تهدیدی جدی علیه بشریت تلقی میشوند. ملت ایران که خود قربانی کاربرد سلاح شیمیایی است، بیش از دیگر ملتها خطر تولید و انباشت این گونه سلاحها را حس میکند و آماده است همهٔ امکانات خود را در مسیر مقابله با آن قرار دهد. ما کاربرد این سلاحها را حرام، و تلاش برای مصونیت بخشیدن ابناء بشر از این بلای بزرگ را وظیفهٔ همگان میدانیم.»
بنابراین باید گفت میطلبد در مذاکرات جاری طرف آمریکایی نسبت به اعتمادسازی برای ایران اقدام مثبتی انجام دهد و شرایط را بهگونهای پیش ببرد که روند مثبت در مسیر مذاکرات حاکم شود.
توافق ممکن است، اگر اراده باشد
اکنون دو دور از مذاکرات غیرمستقیم بین ایران و آمریکا و به میزبانی سلطاننشینی عمان در مسقط و رم ایتالیا برگزار شده و قرار است دور سوم آن با نشستهای کارشناسی از روز چهارشنبه در مسقط ادامه یافته و متعاقب آن سیدعباس عراقچی و ویتکاف از روز شنبه مذاکرات را در پایتخت عمان دنبال کنند.
امروز بیش از هر زمان دیگر، توافق میان ایران و آمریکا نهتنها ممکن بلکه ضروری است. این توافق، اگر با هوشمندی طراحی شود و خواستههای واقعی مردم ایران در آن لحاظ گردد، میتواند ثباتی پایدار برای کشور بههمراه بیاورد. عزت ملی، در تضاد با تامین معیشت مردم نیست؛ بلکه هر دو، مکمل یکدیگرند.
شاید بهترین خلاصه از این مسیر، همان باشد که از دل خواست عمومی جامعه برمیخیزد: «حفظ عزت، اولویت معیشت.»