ترامپ میخواهد کار ناتمام نتانیاهو علیه مقاومت را تمام کند
رئیسجمهوری آمریکا قصد دارد کاری را که نتانیاهو در دو سال گذشته نتوانسته به انجام رساند، تکمیل کند و به نفع تلآویو با محور مقاومت در خاورمیانه نه با ابزار نظامی که با ابزار دیپلماسی مبارزه کند و به زعم خود آن را شکست دهد.

دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو دو لبه یک قیچی هستند. یکی با ابزار دیپلماسی و دیگری با ابزار نظامی آمدهاند تا با قلع و قمع مقاومت در خاورمیانه فضا را برای آنچه که خود خاورمیانه جدید مینامند، فراهم کنند. این نبرد از جنگ دو سال پیش نتانیاهو با حماس و در پی آن سایر جناحهای مقاومت در منطقه آغاز شد اما باوجود دستاوردهایی که برای او داشت و ضرباتی که به مقاومت وارد کرد، به نتیجه دلخواهش یعنی شکست مقاومت نرسید.
اکنون نیز دونالد ترامپ قصد دارد کاری را که نتانیاهو در دو سال گذشته نتوانسته به انجام رساند، تکمیل کند و به نفع تلآویو با محور مقاومت در خاورمیانه نه با ابزار نظامی که با ابزار دیپلماسی مبارزه کند و به زعم خود آن را شکست دهد.
دیپلماسی اعمال فشار
دونالد ترامپ به همین منظور در هفتههای اخیر بر تحرکات دیپلماتیک خود در منطقه افزوده است و بعد از اعمال فشار بر اروپا برای کلید زدن اسنپبک علیه ایران و محدود کردن فضای فعالیت اقتصادی تهران در منطقه، دولت عراق را تحت فشار گذاشته است تا ارتباط مالی خود با ایران را کاهش دهد و از این طریق مانع از کمکهای احتمالی مورد ادعای خود از سوی ایران به نیروهای حشدالشعبی شود.
هرچند مقاومت سوریه بعد از سقوط بشار اسد آسیب زیادی دیده اما آمریکا معتقد است این گروهها قادر به بازیابی توان خود خواهد بود. بنابراین پنتاگون به دولت عراق اعلام کرده است، طبق توافق سال گذشتهای که با بغداد داشته، قصد دارد مسئولیت تأمین امنیت عراق را بهطور کامل به خود این کشور واگذار کند تا حضور خود را در سوریه تقویت بخشد. در همین ارتباط بنا بر گزارشهای منتشر شده قرار است بخشی از نیروهای آمریکایی که اخیرا از بغداد به اربیل منتقل شدند، راهی سوریه شوند. البته آمریکا در ظاهر مدعی است، این نیروها برای مبارزه با تروریسم به سوریه خواهند رفت اما بیتردید آنچه نگفته است این است که میروند تا با بازیابی توان مقاومت سوریه مبارزه کنند.
نبرد با دو بازوی اصلی مقاومت
ترامپ درحالیکه همچنان در آتشبس با حوثیها است و وضعیت آن را متفاوت از سایر بخشهای مقاومت بهدلیل اشراف آن بر دریای سرخ میبیند، در چهار روز اخیر بشکلی طوفانی و ناگهانی به سراغ دو بازوی قدیمی و موثر مقاومت در خاورمیانه رفته است.
نخستین این دو گروه حماس است که دونالد ترامپ با طرح 20 بندی خود یکی از دشوارترین شرایط تاریخ حیات این جنبش مقاومت فلسطینی را رقم زده است زیرا اگر حماس این طرح را بپذیرد، به نوعی به دست خود غزه را تقدیم اسرائیل کرده است و موجودیت خودش را نیز در معرض خطری جدی قرار خواهد داد. اگر هم این طرح را نپذیرد، بیهیچ تردیدی همانطور که ترامپ هفته پیش در کنفرانس خبری مشترک خود با نتانیاهو اعلام کرد، غزه را در معرض حملات مشترک اسرائیل و آمریکا قرار داده است که به این ترتیب جانهای بسیاری در معرض خطر خواهند بود.
البته حماس درحالیکه مهلت 72 ساعته ترامپ به آنان پایان یافته، اعلام کرد بزودی پاسخ خود را به این طرح، که سراسر به نفع اسرائیل است، خواهد داد. برخی از منابع نیز اعلام کردند، حماس اعلام کرده فقط درصورتی حاضر به موافقت با این طرح خواهد بود که برخی بندهای آن از جمله بندهای مربوط به حضور ارتش اسرائیل در غزه و خلع سلاح این جنبش تغییر کند. این شروط میتواند راه میانهای برای نیفتادن در دامی باشد که تلآویو و واشنگتن برای حماس پهن کردهاند اما در نهایت باید دید حماس احتمالا در چند ساعت گذشته یا چند ساعت آتی نهایت چه تصمیمی خواهد گرفت.
ترامپ همچنین از حزبالله لبنان، به عنوان قویترین جناح مقاومت که درست بیخ گوش اسرائیل قرار دارد، غافل نمانده و باتوجه به نیازهای اقتصادی لبنان که بر لبه پرتگاه بحران مالی قرار دارد، از این نیاز استفاده کرده و با چشم بستن بر طرح خود برای قطع کمکهای مالی آمریکا به سایر کشورها به دولت لبنان 230 میلیون دلار پیشکش کرده است تا روند خلع سلاح حزبالله لبنان را کلید بزند. این کمک مالی شامل ۱۹۰ میلیون دلار برای ارتش این کشور و ۴۰ میلیون دلار برای نیروهای امنیت داخلی آن خواهد بود.
با این حال هیچ تضمینی برای موفقیت مسیری که دونالد ترامپ در پیش گرفته، وجود ندارد و باید دید آیا همانطور که نتانیاهو خواست اما نتوانست آنگونه که میخواست مقاومت را شکست دهد، ترامپ نیز خود را در شرایطی قرار خواهد داد که در نهایت به این نتیجه برسد که صرف میلیونها دلار کشورش و تکاپوهای دیپلماتیک آن، بیحاصل بودهاست؟