وعده ترامپ برای رفع سریع تحریمهای ایران؛ بلوف یا واقعیت؟
رئیسجمهوری آمریکا چند روز پیش در سخنانی مدعی شد، در حال کار روی برداشتن تحریمها علیه ایران بوده اما پشیمان شده و تحریمها علیه ایران به قوت خود باقی خواهد ماند اما نگاهی به فهرست تحریمهای آمریکا علیه ایران و قوانین داخلی آمریکا نشان میدهد، حذف تحریمها علیه ایران به آن سادگی که ترامپ بیان کرده، نیست.

نه فقط دونالد ترامپ که هر رئیسجمهوری که در آمریکا کلید کاخ سفید را در دست داشته باشد برای اجرای قوانین دلخواه خود و حتی حذف آنها نیازمند طی مراحل حقوقی، سیاسی و ساختاری است که دشواریها و پیچیدگیهایی دارد. تحریمهای ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست.
ایالات متحده آمریکا در بیش از چهار دهه اخیر یعنی از تسخیر لانه جاسوسی گرفته تا همین سه ماه پیش صدها تحریم علیه ایران وضع کرده است. این تحریمها از نظر مبدا صادر کننده به دو دسته تقسیم میشوند.
تحریمهای قوه مجریه
بخشی از تحریمهای آمریکا علیه ایران از سوی قوه مجریه این کشور اعمال شده که خود شامل زیرمجموعههایی است. بخشی از آنها با دستور اجرایی شخص رئیسجمهوری آمریکا صادر شده اند (مانند دستور اجرایی جیمی کارتر در سال 1979 که به بهانه تسخیر سفارت آمریکا در تهران، داراییهای ایران در کشور خود را مسدود و تجارت با ایران را محدود کرد). بخش دیگری از تحریمهای قوه مجریه آمریکا علیه ایران از سوی وزارت خزانهداری این کشور و بویژه دفتر کنترل داراییهای خارجی اجرایی شدهاند. اغلب تحریمهایی که در این نهاد تصویب شدهاند، تحریمهای اقتصادی و مالی هستند (مانند تحریمهایی که سال 2024 علیه شرکتهای مرتبط با ارتش ایران اعمال شد).
سومین نهاد قوه مجریه که دست به تحریم ایران زده وزارت خارجه آمریکا است. این نهاد به طور معمول مقامهای ایرانی را هدف میگیرد و تحریمهایی علیه آنها اعمال میکند.
لغو یا تعلیق تحریمهای قوه مجریه، سخت یا آسان؟
رئیسجمهوری آمریکا برای حذف و لغو یا تعلیق تحریمهایی که از سوی نهاد مرتبط با او (قوه مجریه) صادر و اعمال شده توانایی زیادی ندارد و فقط میتواند تحریمهایی را که خود در دستور اجرایی اعمال کرده براحتی و بدون نیاز به تایید کنگره لغو یا تعلیق کند. اما برای لغو یا تعلیق تحریمهایی که وزارت خارجه یا خزانهداری تصویب کردهاند، ممکن است کار سختتری در پیش داشته باشد. زیرا این امکان وجود دارد برخی تحریمها را قوه مجریه وضع کرده باشد اما کنگره با تبدیل آنها به قانون، لغو این تحریمها را به تصویب خود وابسته کرده باشد.
برای مثال سال 1996 قوه مجریه تحریمهایی علیه سرمایهگذاری در بخش انرژی ایران وضع کرد اما در همان زمان کنگره این تحریمها را تبدیل به قانون کرد بنابراین از آن زمان تا کنون رئیسجمهوری آمریکا دیگر قادر به لغو یا تعلیق این تحریمها بدون تایید کنگره نیست.
تحریمهای کنگره علیه ایران و راهکارهای برداشتن آنها
بخش بزرگی از تحریمهای ایران از سوی کنگره آمریکا صادر و اعمال شده است. به طور خاص در سالهای اخیر شاهد رویکرد فشار حداکثری جمهوریخواهان کنگره نشین علیه ایران بودهایم. آنها طی همین چند ماهی که از سال 2025 میگذرد بستههای تحریمی بسیاری که هدف آنها قطع منابع مالی ایران و برخی اشخاص و گروههای تحت حمایت ایران در منطقه تهیه و تصویب کردهاند. اختیارات کنگره در تحریمها تا آن حد وسیع است که همان طور که اشاره شد، میتواند برخی تحریمهای قوه مجریه را نیز به نام خود ثبت کند.
رئیسجمهوری آمریکا توانایی زیادی در لغو یا تعلیق تحریمهایی که کنگره اعمال میکند، ندارد و فقط میتواند برخی از آنها را لغو یا تعلیق کند آن هم با ارائه مستنداتی به کمیتههای زیرمجموعه کنگره و اثبات دلایل خود در این کمیتهها برای تعلیق یا لغو تحریمهایی که صادر شدند و او تشخیص داده، میتوان آنها را برداشت. در غیر این صورت رئیسجمهور فقط با دور زدن کنگره میتواند چنین کاری را کند که این کار نیز تبعات سیاسی برای شخص خود او خواهد داشت زیرا در نگاه افکار عمومی آمریکا نادیده گرفتن قانون از سوی رئیسجمهوری امری نابخشودنی است و چنین کاری میتواند نه فقط ضربهای به شخص رئیسجمهوری که آسیبی جدی به حزب او وارد کند.
تحریمهای ایالتی
به جز این دو دسته تحریم تحریمهای اندکی هم هستند که از سوی ایالتهای آمریکا وضع شدهاند. مانند تحریمهای همکاریهای علمی و دانشگاهی که سال 2006 از سوی ایالتهای فلوریدا، کالیفرنیا، نیوجرسی، تگزاس و مریلند علیه ایران اعمال شد. رئیسجمهوری آمریکا بخاطر قوانین ایالتی موجود در ایالات متحده، قدرت لغو یا تعلیق این تحریمها را هم ندارد.
وعدههای توخالی «مرد دیوانه»
بر این اساس، بسیاری از وعدههای ترامپ یا بیپایه است یا اگر هم قابل دستیابی باشد هرگز به مرحله اجرا نمیرسد و فقط برای پیشبرد اهدافش است. او استاد جنگ روانی است و از نگاه او اعتمادسازی کلامی بیمعنا است. او با طرح ادعاها و تهدیدها و امیدهای مختلف نیز در همین راستا حرکت میکند و با تئوری «مرد دیوانه» ریچارد نیکسون به دنبال دستیابی به اهداف خود است.