به روز شده در
کد خبر: ۱۶۶۰۹
پرونده آوش به مناسبت هفته ملی اهدای عضو (2)

« ایران» امپراتور پیوند کبد در جهان

ایران تنها کشور خاورمیانه است که همه پیوندهای حیاتی در آن انجام می‌شود و جایگاهش رتبه یک آسیاست.

« ایران» امپراتور پیوند کبد در جهان
آمار اهدای عضو از بیماران مرگ مغزی در ایران طی بیش از سه دهه رشد قابل‌توجهی داشته است. هر چند شاخص اهدای عضو در پاندمی کرونا، همانند دیگر کشورهای جهان، کاهش 50درصدی را تجربه کرد، روند صعودی آن با پایان پاندمی دوباره آغاز شد. نکته قابل‌تأمل این‌که ایران یکی از کشورهای پیشرفته در جراحی‌های پیوند اعضا به شمار می‌رود و حتی در پیوند کبد سرآمد جهان است؛ البته که چالش‌هایی هم در این حوزه دارد، ازجمله باور نادرست بازگشت به زندگی افراد مبتلا به مرگ مغزی، که باعث می‌شود آمار اهدای عضو به رقم واقعی نرساند؛ باوری که اگر اصلاح شود و مردم آگاه شوند، مرگ مغزی یعنی مرگ کامل، می‌تواند سالانه جان سه‌هزار بیمار نیازمند پیوند عضو را نجات دهد.
امید قبادی، نائب‌رئیس هیأت‌مدیره انجمن اهدای عضو ایرانیان به نکات مهمی درباره وضعیت اهدای عضو، جراحی‌های پیوند، جایگاه ایران در این حوزه و... اشاره می‌کند که در ادامه می‌خوانید:
 
اهدای عضو و پیوند اعضا در ایران از چه زمانی مطرح شد؟
 
آغاز مقوله پیوند اعضا یا اهدای عضو از افراد مرگ مغزی در کشور، به اوایل سال 68 برمی‌گردد که دکتر ایرج فاضل، فتوای آن را از امام راحل گرفتند و موانع شرعی‌اش برطرف شد؛ البته 11 سال طول کشید تا قانون مجلس تصویب شود اما با فتوای مقام معظم رهبری در سال 70، عملاً پیوندهای اولیه ایران آغاز شده بود. 
 
اولین پیوندهایی که در ایران انجام شد، کدام‌ بودند؟ 
در همان سال 70، اولین پیوند کلیه از مرگ مغزی ازسوی دکتر فاضل انجام شد. در سال 72، دکتر محمدحسین ماندگار، اولین پیوند قلب و دکتر علی ملک‌حسینی، اولین پیوند کبد را انجام دادند. در سال 75، اولین پیوند روده ازسوی دکتر فاضل صورت گرفت و در سال 79، ازسوی دکتر کتایون نجفی‌زاده و تیم‌شان اولین پیوند ریه و در سال 85 هم اولین پیوند لوزالمعده در کشور انجام شد. 
 
 آمار دقیقی از اهدای عضو در این بازه زمانی وجود دارد؟ 
از آن سال تاکنون، با رضایت بالغ بر 11هزار خانواده فرد مرگ مغزی، 73هزار بیمار نیازمند، پیوند عضو شده‌اند. اگر از جهت مالی نگاه کنیم، پیوند اعضا در داخل، 250هزار میلیارد تومان صرفه‌جویی ریالی و ارزی برای کشور داشته، چون مردم دیگر مجبور نبودند برای دریافت عضو موردنیازشان به خارج از کشور سفر کنند. 
 مهم‌ترین دستاورد این حوزه چیست؟ 
اوایل دهه 70، شاخص اهدای عضو در کشور (تعداد اهدای عضو به اعضای هر یک میلیون نفر در سال) 0.2 (دو دهم) بود اما پیش از شروع پاندمی کرونا و اواخر سال 98 با ارتقای 70برابری به 14.3 (چهارده‌و‌سه‌دهم) رسید. تا همان سال نمودار اهدای عضو ایران صعودی بود اما با شیوع کرونا مشابه سایر کشورهای جهان، این روند صعودی، متوقف شد و با کاهش 50درصدی، شاخص به 7.9 رسید. اما در پایان پاندمی باز هم روند صعودی رقم خورد و در سال 1402 این شاخص به جایگاه حدود 13 رسید. 
در پیوند هم این دستاوردها رقم خورده است؟‌
دقیقاً همین نقطه قوت را در حوزه پیوندها هم داریم. تنها در یک بیمارستان در شیراز سالانه 700 پیوند کبد انجام می‌شود که ایران در این حوزه رتبه یک جهان را به خود اختصاص داده است. رتبة دوم این حوزه متعلق به «پیتس‌برگ» آمریکاست که سالانه 480 پیوند کبد انجام می‌دهد. به تعبیری، رتبه یکم پیوند کبد در جهان به نام ایران است. علاوه بر این، تاکنون هفت‌هزار پیوند کلیه لاپاراسکوپیک ازسوی دکتر ناصر سیم‌فروش در کشور انجام شده که آماری قابل‌توجه است؛ البته ایران تنها کشور خاورمیانه است که تمام پیوندهای حیاتی در آن انجام می‌شود و جایگاهش در آسیا رتبه یک میان همه کشورهای این قاره است. 
زمانی که درباره آمار قابل‌توجه پیوندها و رتبة یک ایران صحبت می‌کنیم، مفهوم این است که تعداد بسیار زیادی از انسان‌ها با رضایت و تصمیم جانبخش خانواده‌های ایرانی نجات پیدا کرده‌اند. علاوه‌بر این، نشان‌دهندة تلاش‌های قابل‌توجه تیم‌های پیوند و فرهنگسازی‌‌ای است که از‌سوی سازمان‌ها و نهادهای فرهنگساز از‌جمله رسانه‌های مختلف صورت گرفته است. 
اهدای عضو، یک مقوله اجتماعی، فرهنگی و علمی است و در اکثر کنگره‌های جهانی زمانی که می‌خواهند یک کشور را در اهدای عضو و پیوند اعضا نام ببرند، ایران مثال ارجح است.
چالش جدی این حوزه چیست؟ 
با تمام این دستاوردها، شاخص اهدای عضو در ایران با توجه به آمار تصادفات باید حدود 40 باشد و این نشان می‌دهد که ما یک‌سوم مسیر را طی کرده‌ایم. این مسئله باعث شده روزانه حدود 7 تا 10 بیمار نیازمند پیوند جانشان را در لیست انتظار از دست بدهند. دلیلش هم این است که از سه‌هزار مرگ مغزی قابل اهدای سالانه در کشور، فقط هزار نفر به اهدا می‌رسند و با عدم رضایت خانواده‌ها، اعضای قابل اهدای دوهزار نفر دیگر به خاک سپرده می‌شود. این یعنی سالانه هفت تا هشت‌هزار عضو قابل پیوند خاک می‌شود و حدود سه‌هزار نفر هم جان خود را از دست می‌دهند. اگر نصف این اعضا به نیازمندان می‌رسید، افرادی که جانشان را به‌دلیل نرسیدن عضو از دست می‌دهند، به آغوش خانواده‌ها برمی‌گشتند. 
 مشکل کجاست؟ 
در همه جای دنیا در مرگ مغزی، فرد به‌واسطه پاف دستگاه اکسیژن تا دو هفته حرکات قفسه سینه دارد. به همین دلیل، باور اینکه فرد مرده باشد اما حرکات قفسه سینه داشته باشد، سخت است. 
کشور اسپانیا حدود 30 سال است که رتبه یک اهدای عضو را در دنیا دارد چون 100 درصد مردم نسبت‌به مرگ مغزی آگاهی کامل دارند. دلیلش هم این است که آن‌ها 55 سال درباره این مسئله فرهنگسازی کار کرده‌اند. به همین دلیل، یکی از کارهای مهمی که باید در کشور ما هم انجام شود، توجه بیشتر به فرهنگ اهدای عضو است. باید برای این حوزه، بودجه و تیم مشخص تعیین کند که بتوانیم حتی با خاک نکردن نیمی از این اعضای قابل‌اهدا، جان بیماران نیازمند پیوند را نجات دهیم. 
تمامی جراحی‌های پیوند در کشور ما انجام می‌شود؟ 
پیوند تمامی اعضای حیاتی ازجمله قلب، کلیه (دو تا)، ریه (دو تا)، روده کوچک و لوزالعمده در ایران انجام می‌شود. اعضای حیاتی به این معنا که اگر به پیوند منجر نشوند، عامل مرگ انسان‌ها هستند و ایران جزو کشورهای پیشرو در این حوزه است. به‌جز این‌ها، پیوند اعضای غیرحیاتی هم هستند که منجر به رفع معلولیت بیماران می‌شوند؛ مثلاً نسوج، قرنیه و تاندون. در این‌باره، پیوند دست و پا هم در دنیا رایج است اما در کشور ما انجام نمی‌شود. چند سال پیش یک پیوند دست آزمایشی در ایران انجام شد اما موفق نبود و باید تلاش‌های لازم صورت بگیرد که این پیوند هم در کشور محقق شود. 
در سایر کشورها بحث پیوند از مرگ قلبی هم وجود دارد، چرا ما از این ظرفیت استفاده نمی‌کنیم؟ 
بله، در پزشکی دو نوع مرگ داریم. 99 درصد مرگ‌ها در دنیا ناشی از مرگ قلبی یا همان مرگ معمولی است. یک درصد هم مرگ‌ها مغزی هستند که در پیوندهای اعضا در ایران، از مورد دوم استفاده می‌شود. کیفیت ارگان‌ها در مرگ مغزی بالاتر است. اما در کشورهایی که مرگ مغزی وجود ندارد، به سمت مرگ قلبی رفته‌اند و قوانین آن در پارلمان‌هایشان تصویب شده است. 
با توجه به مرگ سالانه سه‌هزار نیازمند پیوند عضو، آیا بهتر نیست که ایران هم از ظرفیت پیوند مرگ قلبی استفاده کند؟ 
نکته مهم اینجاست که در کشور ما دو‌سوم مرگ‌های مغزی با کیفیت بالای اعضای قابل‌اهدا به خاک سپرده می‌شوند. با توجه به این ظرفیت، در وهله اول به‌جای این‌که به‌سمت پیوند از مرگ قلبی برویم، بهتر است در مقوله باور و فرهنگسازی مرگ مغزی بدون بازگشت سرمایه‌گذاری شود.
 اگر بخواهیم اهدای عضو از مرگ قلبی را شروع و نهادینه کنیم، نیازمند متمم قوانینی هستیم که در مجلس تصویب شود. اما بهتر است در‌حال‌حاضر همة تلاش دولت نهادینه کردن فرهنگ اهدای عضو از افراد مرگ مغزی در کشور باشد تا بتوانیم از پتانسیلی که وجود دارد، برای نجات جان بیماران استفاده کنیم. 

برچسب ها

ارسال نظر

آخرین اخبار