به روز شده در
کد خبر: ۱۶۷۲۹

قالیباف: اسرائیل امنیت خود را در ناامن بودن منطقه می‌داند

رئیس مجلس شورای اسلامی، در اختتامیه مجمع گفت‌وگوی تهران تاکید کرد که اسرائیل امنیت خود را در ناامن بودن منطقه می‌داند.

قالیباف: اسرائیل امنیت خود را در ناامن بودن منطقه می‌داند

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی، عصر امروز دوشنبه در اختتامیه مجمع گفت‌وگوی تهران اظهار کرد: عرض خیر مقدم به همه عزیزان و مهمانان و به ویژه مهمانان عزیزی که از راه دور و خارج از کشور این دعوت را پذیرفتند و به ایران آمدند، دارم. امیدواریم این نشست خوب و موثر برای چالش‌های جهانی و منطقه‌ای باشد.

وی ادامه داد: مراتب تقدیر و تشکر خود را از مرکز مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه بابت برگزاری این  این کنفرانس آموزنده در تهران اعلام می‌کنم. امیدوارم گفت‌وگوهای عالمانه شما در این مجموعه وزین، زمینه درک دقیق‌تر و عمیق‌تر از تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای را فراهم آورد. فرصت گفت‌وگوی امروز من با شما از این جهت برای بنده هم مغتنم است که به عنوان یک معلم جغرافیای سیاسی در دانشگاه، برخی از دیدگاه‌ها و ایده‌هایم درباره تحولات و منطقه‌ای را در جمع شما به اشتراک بگذارم و شنوای نقد و نظر شما پیرامون آن باشم. شما می‌دانید که در دانش ژئوپلیتیک مرکز ثقل مباحث سیاست نیست؛ بلکه جغرافیا محور اصلی و زیربنایی است که سیاست روبنای آن قرار می‌گیرد، اما وقتی از زیربنا بودن جغرافیا در دنیای واقعی صحبت می‌کنیم این به چه معناست؟ این یعنی بررسی سه ضلع اصلی مکان، انسان و زمان.

وی تاکید کرد: به عبارت دیگر درک و تحلیل ما از پدیده های انسانی در زمان های مختلف با تمرکز بر اولویت مکان بررسی و بهینه خواهد شد. نتیجه این موضوع نظری این خواهد بود که ما در تحلیل ژئوپلیتیکی از پدیده‌ها اولویت خود را بر زیر بنا بودن مکان قرار می‌دهیم. در دنیای سیاست، زمین سیاسی شده به عنوان سرزمین شناخته می‌شود. از این منظر زمین سیاسی شده و سرزمین به طور دائمی محور اصلی و مرکز ثقل تحلیل ژئوپلیتیکی است. این وجه اصلی تمایز بین  دانش های همگرای سیاست و ژئوپلیتیک است.

قالیباف ادامه داد: با گسترش پدیده جهانی شدن در قرن بیستم گروهی از دانشمندان با اعلام تنزل اهمیت سرزمین و تاثیر آن در قدرت کشورها از پایان عصر ژئوپلتیک سخن گفتند. اما این یک ایده سطحی و گذرا بود که پس از جنگ سرد در ادبیات غربی رایج شد و متفکران غربی از جمله فوکویاما با شرح و بسط و تکامل آن در قالب نظریه پایان تاریخ تلاش داشتند تا نشان دهند در نظام لیبرال جهانی اهمیت سرزمین و مرز جای خود را به همکاری های جهان شمول کشورها ذیل برتری آمریکایی داده است. اما این درک سطحی از واقعیات جهان در کمتر از چند دهه رنگ باخت و همه ما امروز به عینه می‌بینیم که جغرافیا بازگشته است. بازگشت ناسیونالیسم، هویت و منافع ملی و اهمیت سرزمین، امری انکارناپذیر است. سیاستگذاری کشورها در بحران پاندمی کرونا یک مثال روشن برای اهمیت مرزها و پایان دادن ایده دهکده جهانی بود.

قدرت به عنوان مهمترین واقعیت روابط بین‌الملل در چرخش است

هژمونی هیچ کشوری پایدار و ماندگار نبوده و نیست

رئیس مجلس شورای اسلامی تاکید کرد:  بازگشت ناسیونالیسم و رویگردانی از جهانی سازی، حقیقتی واضح در رقابت‌های ژئوپولیتیکی و روابط بین‌الملل در جهان حاضر است. روی کار آمدن جریانات ملی‌گرا از جمله در ایالات متحده آمریکا، برزیل، آرژانتین، هند و برخی کشورهای دیگر مثال‌های مشخصی در همین راستاست. خانم‌ها و آقایان این یک درس تاریخ است که قدرت به عنوان مهمترین واقعیت روابط بین‌الملل در چرخش است و اکنون از منظر دانش ژئوپلتیک ما در دوران گذار در نظم جهانی به سر می‌بریم. تاریخ گواه می‌دهد که هژمونی هیچ کشوری پایدار و ماندگار نبوده و نیست. دنیای سیاست بین‌الملل در طول تاریخ هژمون‌های گوناگون را به خود دیده است. صعود یک کشور به عنوان هژمون جهانی سقوط آن را نیز در پی خواهد داشت.

وی ادامه داد: بررسی شرایط جهانی در دو دهه اخیر نشان می‌دهد دنیای مبتنی بر هژمونی ایالات متحده آمریکا وارد دوران گذار شده است. دورانی که دیگر ایالات متحده موضع تسلط خود در جهان را از دست داده است. آمریکایی‌ها دیگر توان بهره‌گیری کامل از قدرت سیاسی، اقتصادی و تجاری خود را چنانکه در دهه‌های پایانی قرن بیستم در هر نقطه از جهان و بی‌درنگ در راستای منافع ملی‌شان از آن استفاده می‌کردند، از دست داده‌اند. در این دوران گذار سایر قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی به دنبال ایفای نقش خود در توزیع فضای قدرت می‌رود.

قالیباف ادامه داد: آموزه‌های تاریخی همچنین به ما می‌آموزد که در دوران گذر، کانون‌های گسل‌های ژئوپولتیک به سمت فعال شدن حرکت می‌کنند. گسل‌های ژئوپولتیکی فعال به عنوان سرچشمه سیاست‌های کنونی در جهان عمل می‌کنند. تغییر فراگیر و فعال شدن این گسل‌ها باعث تغییر در نظم جهانی می‌شوند. زیرا بازیگران اصلی قدرت در سطح جهانی در طرفین این گسل‌ها در حال رقابت قرار دارند. جهان امروز با سه گسل ژئوپلیتیکی اصلی شناسایی می‌شود. یک، گسل ژئو هیستوری یا تاریخی اوراسیا میان روسیه و اروپا که در اوکراین نمایان شده است. دوم، گسل ژئواکونیک میان چین و ایالات متحده در شرق آسیا که به نظر می‌رسد در آینده در آینده میان مدت فعال‌تر هم خواهد شد. سوم، گسل ژئو ایدئولوژیک در غرب آسیا میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی.

رئیس مجلس توضیح داد: توجه به پویایی این سه گسل در سه منطقه مهم دنیا از این جهت حائز اهمیت است که این گسل‌ها اولاً هر کدام به تنهایی در درون خود ترکیبی پیچیده‌ای از تضادهای تاریخی ایدئولوژیک و اقتصادی را دارد. ثانیاً تحولات در هر کدام از این گسل‌ها بر دو گسل دیگر تاثیرگذار و موثرهستند و فعال شدن این سه گسل ژئوپلیتیکی نظم جهانی را به سمت تغییر می‌برد و هندسه جهانی قدرت نمای جدیدی پیدا می‌کند.

تحریک مستمر روسیه توسط غرب در نهایت باعث حمله روسیه به اوکراین شد.

قالیباف یادآور شد: گسل تاریخی بین روسیه و اروپا که امروز در مسئله اوکراین نمود جدی یافته است، ریشه در تاریخ روابط اوراسیا در قرون نوزدهم و بیستم میلادی دارد. در قرن نوزدهم روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ اروپایی شناخته می‌شد و در کنگره وین در سال ۱۸۱۵ نقش مهمی در ترسیم دوباره نقشه اروپا ایفا کرد. در قرن بیستم روسیه شاهد انقلاب ۱۹۱۷ و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی بود و پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی بود که پروژه عقیم سازی روسیه برای نابودی هویت روسی در فرهنگ غربی در دستور کار قرار گرفت و تلاش شد با گسترش ناتو به سمت مرزهای روسیه و تحقق سیاست دفاعی و امنیتی اروپا، نفوذ روسیه در عرصه بین‌المللی محدود شود. تحریک مستمر روسیه توسط غرب به وسیله اوکراین مبنی بر عضویت یا عدم عضویت در پیمان ناتو در نهایت باعث حمله روسیه به اوکراین شد.

وی عنوان کرد: از نظر ژئوپلیتیک نگاه توسعه طلبانه ناتو به عنوان یکی از ریشه‌های اصلی این بحران غیرقابل انکار است. فعال شدن گسل ژئواکونومی بین چین و آمریکا هم به نوعی به مقابله هژمون آمریکایی با ارتقاء نفوذ اقتصادی و سیاسی چین در نظم جهانی باز می‌گردد. ریشه‌های تاریخی رقابت را در منازعه چین و غربی‌ها در دوران هژمونی انگلستان در قرن نوزدهم میلادی می‌توان شناسایی کرد. با رشد اقتصادی مداوم چین که از لحاظ تولید ناخالص داخلی در حال نزدیک شدن با آمریکاست و از لحاظ توان قدرت خرید از آمریکا عبور کرده است منازعه دو کشور برای اداره تجارت بین‌المللی و کسب فناوری‌های آینده اکنون به یک رقابت برای تعیین نظم جهانی آینده تبدیل شده است.

قالیباف ادامه داد: ظهور چین به عنوان قدرت اقتصادی پیشرو با تلاش آمریکا برای حفظ موقعیت خود در نظم جهانی همزمان شده است. مهم‌ترین راهبرد آمریکا در این گسل ژئواکونومی رقابت استراتژیک با هدف مهار چین است. در این راهبرد آمریکا در تلاش است تا با تحریک چین و بالا بردن سطح تنش در محیط پیرامونی این کشور گسل ژواکونومی را فعال کرده تا برخلاف راهبرد پنج دهه اخیر چین سیاست گذاری امنیتی به اولویت سیاست‌گذاری‌ها در این کشور تبدیل شود و با افزایش هزینه چینی‌ها پیشروی این کشور در جهان را کنترل مهار و مدیریت کند.

وی ادامه داد: جنگ تعرفه‌ای آمریکا علیه چین و فشار بر سایر کشورها برای کاهش روابط اقتصادی با چین یک پایه دیگر از این رقابت راهبردی است. در تحلیل گسل ژئو ایدئولوژی در منطقه غرب آسیا که به نوعی بین ایران و رژیم صهیونیستی شناخته می‌شود، باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که محیط جغرافیایی در منطقه غرب آسیا یک محیط صرفاً قدرت محور نیست. یک محیط تمدنی است.

قالیباف در توضیح گفت: این بدان معناست که روابط  کشورهای منطقه و سایر کشورهای جهان با این منطقه تحت تاثیر عوامل فرهنگی، تاریخی و هویتی قرار دارد و از گذشته در این منطقه در کنار همزیستی‌ها، اختلافات فرهنگی و مذهبی وجود داشته است. تشدید تنش‌ها در غرب آسیا در قرن بیستم با تاسیس رژیم صهیونیستی بر مبنای اشغالگری و فشار هژمون انگلیس و سپس آمریکا شکل گرفت و با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و عدم به رسمیت شناختن اسرائیل، نفی اشغالگری صهیونیستی عمیق تر شد. در واقع راهبرد جمهوری اسلامی ایران نمادی از مخالفت ایدئولوژیک با موجودیت رژیم و حمایت از آرمان فلسطین است.

تحلیل سیاست‌های رژیم صهیونی خارج از چارچوب تحلیلی نظم جهانی آمریکایی یک خطای محاسباتی است

رئیس مجلس افزود: در این روند و پس از  نسل کشی رژیم صهیونیستی در غزه و همچنین حمله این رژیم به سفارت ایران در دمشق و واکنش ایران در قالب عملیات‌های وعده صادق ۱ و ۲ سطح تنش میان ایران و رژیم صهیونیستی به درگیری مستقیم در این گسل ژئوپلتیکی انجامید. عزیزان و حضار گرامی، تحولات پس از هفت اکتبر ۲۰۲۳ تاثیرات مهمی داشت. تحلیل راهبردها و سیاست‌های رژیم صهیونیستی خارج از چارچوب تحلیلی نظم جهانی آمریکایی شده یک خطای محاسباتی است. رژیم صهیونیستی هویت ژئوپولتیکی مستقلی ندارد؛ بلکه هویت ژئوپولیتیکی‌اش را می‌بایست در چارچوب رویکردهای هژمونیک ایالات متحده آمریکا درک و محاسبه کرد.

قالیباف با اشاره به اینکه نظم جهانی آمریکایی سازی شده، ایجاد محور غربی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به رهبری رژیم صهیونیستی است، گفت:  تنظیم‌گری امور جهانی در این منطقه از طریق این موضوع انجام شود. البته راهبرد آمریکا در این منطقه در آغاز قرن بیست و یکم، سیاست خاورمیانه بزرگ بود. این ایده رادیکال نو محافظه کاران، شامل تجزیه برخی کشورها به کشورهای کوچکتر و ایجاد نظم جدیدی برای تامین منافع نظم جهانی آمریکا بود، اما پس از ناکامی ایالات متحده در تلاش برای تغییر مرزهای جغرافیایی و سیاسی منطقه، راهبرد آمریکا به سیاست خاورمیانه جدید تغییر یافت. این ایده به دنبال ایجاد یک نظم جدید در خاورمیانه بود که بر اساس همکاری‌های سیاسی و اقتصادی نیروهای هم‌پیمان آمریکا شکل بگیرد. برای همین، بر عادی سازی روابط بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی تمرکز داشت؛ سیاستی که پای این رژیم را در تعاملات رسمی با برخی از کشورهای عربی منطقه و دشمنان تاریخی رژیم باز کرد.

اسرائیل تلاش دارد خود را به عنوان بخشی از راه حل منطقه معرفی کند

وی ادامه داد: وقتی ما در ایران از موفقیت عملیات طوفان الاقصی صحبت می‌کنیم بر مبنای این محاسبه است که یک عملیات کم حجم به نسبت اقدامات حملات رژیم صهیونیستی، راهبرد هژمون جهانی در این منطقه را به شکست کشید. امروز نه تنها صحبتی از ایده خاورمیانه جدید و عادی سازی روابط بین کشورهای عربی منطقه با رژیم صهیونیستی نیست، بلکه جهانیان به دنبال محکومیت اقدام‌های این رژیم جنایتکار هستند و راهبرد پیوستگی غربی - عبری در این منطقه به چالش خورده است. درست است که طوفان الاقصی برای جبهه مقاومت نیز هزینه‌هایی داشته ولی سوال این است که هزینه‌های این عملیات برای رژیم صهیونیستی و ایالات متحده نیز به چه میزان بوده است؟ اندیشمندان محترم، اسرائیل مشکل اصلی منطقه است، اما تلاش دارد خود را به عنوان بخشی از راه حل منطقه معرفی کند. تمرکز بر اسرائیل به عنوان نقطه کانونی کریدور آیمک نیز بخشی از یک نظام محاسباتی خطاست. یک رژیم مبتنی بر اشغالگری که با نسل کشی‌اش منطقه را به سمت مقاومت هدایت می‌سازد، جزئی از یک برنامه توسعه یا حتی محور یک کریدور اقتصادی نیست، بلکه اسرائیل عامل اصلی بی‌ثباتی و ناپایداری کریدوری در منطقه است. استقرار توسعه و نظم کریدوری منطقه منوط به امنیت پایدار و امید و آینده در بین جوانان فلسطین، لبنان، سوریه و عراق و دیگر کشورهاست .

آوارگی مردم فلسطین، لبنان و سوریه از سرزمین‌شان تبعات جدی ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی دارد

قالیباف تأکید کرد: گسل میان اسرائیل و منطقه اکنون دیگر تنها یک گسل ژئو ایدئولوژیک نیست؛ بلکه ابعاد ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک هم یافته که ثبات منطقه را نشانه گرفته است. امروز اسرائیل تلاش دارد با همراه ساختن برخی کشورهای منطقه بر روی این گسل سرپوش بگذارد، اما این گسل قابل ترمیم و یا چشم پوشی نیست. آوارگی مردم فلسطین، لبنان و سوریه از سرزمین‌شان تبعات جدی ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی دارد که سایر کشورهای منطقه را نیز در بر خواهد گرفت.

امروز مسئله منطقه بازی با حاصل جمع صفری است که اسرائیل به راه انداخته است

رئیس مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: اسرائیل امنیت خود را در ناامنی منطقه و بحران آفرینی برای حضور گسترده نیروهای آمریکایی در منطقه جستجو می‌کند. از این رو هر ثباتی در منطقه شکل بگیرد با مانع تراشی و سنگ‌اندازی اسرائیل مواجه می‌شود. ثبات در یک منطقه یکجانبه نیست، بلکه نیازمند مجموعه‌ای از بازیگران است که هر یک دارای منافعی هستند. اسرائیل و برخی کشورهای منطقه باید بدانند که نمی‌توانند به هزینه ناامنی و حذف برخی طرف‌ها به منافع پایدار و بلندمدتی همچون ایجاد خط کریدوری اقدام کنند. امروز مسئله منطقه بازی با حاصل جمع صفری است که اسرائیل به راه انداخته است.

وی ادامه داد: اسرائیل امنیت خود را در ناامن بودن منطقه می‌داند. کشورهای منطقه نیز باید بدانند رشد و توسعه جزیره‌ای در منطقه غرب آسیا امکان‌پذیر نخواهد بود. تلاش جمهوری اسلامی برای گسترش امنیت به سراسر منطقه برآمده از این رویکرد است که منطقه امن و پایدار، زمینه‌ساز توسعه کشورهای آن خواهد بود. گسل میان اسرائیل و کشورهای منطقه غرب آسیا تنها یک راه حل دارد و آن خاموشی این منبع ناامنی و تشکیل دولت فلسطینی بر مبنای اراده آزاد و دموکراتیک ساکنان واقعی آن است. بر این مبنا جمهوری اسلامی از همکاری حداکثری با کشورهای منطقه استقبال می‌کند و معتقد است که می‌توان با تعریف منافع مشترک به سمت امنیت پایدار حرکت کرد. لازمه این امر آن است که کشورهای منطقه نیز بدانند امنیت، کالای وارداتی نیست؛ بلکه امری درون‌زا و شبکه‌ای است. امنیت آفرینی با ایجاد احساس تهدید برای دیگران بازی منطقه را به نفع هیچ‌کس طراحی نمی‌کند. مسیر امنیت‌زایی از همکاری مشترک بین همه عبور می‌کند.

ارسال نظر

آخرین اخبار