تاثیر برکناری رئیس فدرال رزرو آمریکا بر بازارهای تجاری دنیا
برکناری رئیس فدرال رزرو توسط رئیسجمهور آمریکا، یک داستان هشداردهنده برای بازارها، به ویژه بازارهای آمریکا است.

اخراج رئیس فدرال رزرو، ریسکی است که به دلیل پیامدهای گسترده، اندازهگیری دقیق آن بسیار دشوار است و حتی اگر بازار از قبل هشدار بگیرند، نمیتوانند برای آن آماده شوند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، پنجشنبه گذشته، اختلافاتش با جروم پاول، رئیس فدرال رزرو که توسط خود او در سال ۲۰۱۷ منصوب شد، را تشدید کرد و در شبکه اجتماعی نوشت: خروج پاول نمیتواند به اندازه کافی سریع انجام شود و بعدا به خبرنگاران گفت که رئیس فدرال رزرو، سیاست بازی میکند.
حملات لفظی ترامپ علیه پاول در شبکه اجتماعی به دلیل عدم کاهش نرخ بهره، به حدی زیاد است که سرمایهگذاران خسته، آنها را نادیده میگیرند، اما شاید نباید چنین کنند.
اظهارات ترامپ در پنجشنبه گذشته، تنها چند روز پس از آن صورت میگیرد که دیوان عالی، راه را برای اخراج دموکراتها از دو هیئت کارگری فدرال قبل از انقضای دوره خدمت آنها هموار کرد؛ اقدامی که برخی از وکلا و تحلیلگران استدلال میکنند میتواند مقامات فدرال رزرو مانند پاول را آسیبپذیر کند.
پاول روز چهارشنبه گفت که فکر نمیکند این موضوع در مورد فدرال رزرو صدق کند، اما او مطمئن نیست.
تحولات اخیر در لحظهای بسیار خطرناک برای بازارهای آمریکا و جهان روی میدهد. اعتماد به دلار و اوراق خزانه، اعتماد به سیاست اقتصادی آمریکا، و اعتماد به نهادها و حکومت آمریکا، به ندرت تا این حد کمتر بوده است. این وضعیت، بازار اوراق قرضه دولت آمریکا را تحت فشار قرار داده و سرمایهگذاران خواستار جبران بیشتر ریسک قرضدهی به دولت آمریکا در بلندمدت هستند.
دیدن اینکه اعتماد سرمایهگذاران متزلزل شده، عجیب نیست. ایمان به استقلال بانک مرکزی در سیستم مالی مدرن، اساسی است، زیرا سیاست پولی تحت تاثیر سیاست، ممکن است در کوتاه مدت محبوب و محرک باشد، اما در بلندمدت مضر باشد.
همانطور که بن برنانکی، رئیس سابق فدرال رزرو در سال ۲۰۱۰ گفت: مداخله سیاسی در سیاست پولی، میتواند چرخههای رونق و رکود نامطلوبی ایجاد کند که در نهایت به ثبات اقتصادی کمتر و تورم بالاتر منجر میشود.
موضوعی که این وضعیت را بهویژه نگرانکننده میکند، این است که حتی اگر سرمایهگذاران از این ریسک آگاهی بالایی داشته باشند، نمیتوانند واقعا آن را قیمتگذاری کنند زیرا این خطر بسیار چشمگیر بوده و دامنه پیامدهای بالقوه بسیار گسترده است.
این اساسا همان اتفاقی است که در مورد جنگ تجاری روی داد. تعرفهها، سیاست اقتصادی شماره یک ترامپ در مبارزات انتخاباتی بود و او بر همین اساس انتخاب شد. بیخود نیست که ترامپ از خود به عنوان «مرد تعرفه» یاد کرد.
با این حال، بازارهای آمریکا پس از پیروزی او در انتخابات، همچنان در حال افزایش بودند، نه لزوما به این دلیل که سرمایهگذاران، ترامپ را باور نداشتند، بلکه به احتمال زیاد، به این دلیل که آنها، راهی برای ارزیابی خطر یک جنگ تجاری همه جانبه جهانی نداشتند. بنابراین، اگرچه سرمایهگذاران میدانستند «روز آزادی» در راه است، با این حال، بازارها پس از رسیدن آن، به شدت ریزش کردند.
شاخص اس اند پی ۵۰۰، سقوط ۱۵ درصدی داشت و در مدت سه روز، ۶ تریلیون دلار از ارزش بازار سهام آمریکا را از بین برد. قیمت اوراق قرضه بلندمدت دولت آمریکا نیز به شدت کاهش یافت و باعث شد که بازده اوراق ۳۰ ساله، بیشترین افزایش هفتگی را از سال ۱۹۸۲ داشته باشد و دلار سه درصد سقوط کرد.
افت اوراق خزانه و دلار بهویژه نگرانکننده بود، زیرا معمولا در مواقع بحران مالی، اقتصادی یا سیاسی افزایش مییابند. طلا و فرانک سوئیس، یکی از بهترین هفتههای خود را در دهههای اخیر سپری کردند، اما «داراییهای امن» آمریکا، نزولی شدند.
بر اساس گزارش رویترز، این یک داستان هشداردهنده برای بازارها، به ویژه بازارهای آمریکا است، زیرا تنشها میان کاخ سفید و فدرال رزرو، افزایش مییابد. اگر ترامپ قبل از پایان ریاست پاول در ماه مه سال آینده، رئیس فدرال رزرو را برکنار کند، سرمایهگذاران نمیتوانند بگویند که از قبل، هشدار نگرفته بودند. اما به احتمال زیاد اهمیتی نخواهد داشت زیرا عواقب آن، بسیار بزرگتر از آن است که قیمتگذاری شود.
منبع: ایسنا