به روز شده در
کد خبر: ۲۶۴۰۵

ما و ماجرای افغان‌ها!‌

افغانستان هم مثل ایران دارای ترکیب قومیتی و گرایش‌های دینی مختلف است. در دوره‌های مختلف تاریخی گروه‌های مختلفی در این کشور احساس آزار و فشار کرده‌اند و از افغانستان به کشورهای همسایه مهاجرت کرده‌اند.

ما و ماجرای افغان‌ها!‌
گروه پرونده ویژه

«افغان‌ها بچه‌هایشان را می‌خوردند»٬ کسی که این حرف را می‌زند آدمی آگاه و دانشور که از ماجرای ساتورن و تابلوی قتل ایوان به دست نیکولا خبر داشته باشد نیست. کسی که این حرف را می‌زند یک حساب گمنام توئیتری است که عکس یک پدر و دو فرزند را در کنار عکسی از خرچنگ‌ها، که از سر هم بالا می‌روند، منتشر  و ادعا کرده «افغان‌ها بچه‌هایشان را می‌خورند»! 

افغان ستیزی در ایران مسئله امروز و دیروز نیست، همان‌طور که همزیستی و پذیرش و در هم آمیختگی هم موضوع امروز و دیروز نیست. مسیر رفت و آمد بین ایران و افغانستان اغلب از سمت افغانستان به سمت ایران بوده است. موج‌های اولیه مهاجرت از افغانستان به ایران با جدا شدن این سرزمین از خاک اصلی ایران آغاز شد. بعدها در جریان حمله شوروی سابق به افغانستان گروهی از مردم این کشور به ایران مهاجرت کردند. وقوع جنگ داخلی و تسلیح گروه‌های تندرو علیه دولت کمونیستی افغانستان توسط آمریکا و انگلستان باعث ایجاد موج دیگری از مهاجرت از افغانستان به ایران شد. بعدا با قدرت گرفتن طالبان یک گروه دیگر از مردم افغانستان به ایران سرازیر شدند. در جریان حمله آمریکا به افغانستان این ماجرا یک بار دیگر تکرار شد و بعد از آن وقتی آمریکا پایان جنگ بیست ساله خود در افغانستان را در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد و گفت طالبان را با طالبان جایگزین کرده و این کشور را به حال خود وا می‌گذارد یک‌بار دیگر موجی از مردم افغانستان به ایران سرازیر شدند. 

هیچ برآورد دقیقی از این که در این موج‌های متعدد مهاجرت از افغانستان به ایران چند نفر٬‌ چند صد هزار نفر، چند میلیون نفر به ایران آماده‌اند وجود ندارد. تلاش برای ردیابی تمام افغان‌هایی که به ایران آمده‌اند هم کار عبثی است چراکه در نهایت سابقه تاریخی جدایی افغانستان از ایران آن قدری طولانی نیست که بتوان بین مردم ایران و افغانستان جدایی خاصی قائل شد. 

افغانستان هم مثل ایران دارای ترکیب قومیتی و گرایش‌های دینی مختلف است. در دوره‌های مختلف تاریخی گروه‌های مختلفی در این کشور احساس آزار و فشار کرده‌اند و از افغانستان به کشورهای همسایه مهاجرت کرده‌اند. آنها که در مرزهای شرقی هستند و با هندی‌ها نسبت نژادی و دینی دارند به هند، آنها که با پاکستان نزدیک و عموما سنی مذهب هستند به پاکستان و آنها که شیعه، هزاره و تاجیک هستند عموما به ایران آمده‌اند. 

پیدا کردن اثری از این که در موج‌های تاریخی مهاجرت افغان‌ها به ایران هم مقاومت‌هایی علیه آنها در ایران وجود داشته کار سختی است. اما از شرایط دو دهه گذشته می‌توان استنباط کرد که ذایقه ایرانی نسبت به پذیرش افغان‌ها در ایران سرد و گرم زیادی را پشت سر گذاشته است و احتمالا سال‌های اخیر یکی از دوره‌های «‌سردی» این ذائقه بوده است. 

آخرین موج مهاجرت از افغانستان در جریان سقوط دولت اشرف غنی و خروج آمریکا از افغانستان در ایران با دولت ابراهیم رئیسی همزمان بود. دولتی که متهم است به دلیل حمایت‌های برخی از روحانیون و همین طور دلایل دیگر در مورد ورود افغانستانی‌ها به ایران در بحران سقوط دولت جمهوری و بر سر کار آمدن دولت طالبان سهل‌گیری کرده است. 

اتباع-افغان

گمانه‌زنی‌ها در مورد این که جمعیت افغان‌های ساکن ایران در یک دهه گذشته چقدر بوده و چگونه تغییر کرده است دقیق نیستند. برخی آمارهای رسمی از سال گذشته ادعا می‌کنند عدد اتباع افغان ساکن در ایران بین ۶.۱ میلیون تا ۷ میلیون نفر است. 

بنا به گفته نادر یاراحمدی، مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور، تا تاریخ ۱۸ فروردین ۱۴۰۳، جمعیت افغانستانی‌ها در ایران حدود ۶.۱ میلیون نفر برآورد شده که از این تعداد:

- ۷۷۱٬۶۲۴ نفر دارای کارت پناهندگی  

- ۲۷۰٬۹۷۹ نفر دارای گذرنامه خانوادگی  

- ۲٬۰۳۴٬۴۶۹ نفر دارای برگه سرشماری (وضعیت نیمه‌قانونی)  

- ۲ میلیون نفر بدون مدارک یا فاقد مجوز قانونی  

- ۱٬۰۲۲٬۹۲۸ نفر دیگر به احتمال زیاد دارای ویزا یا مجوزهای موقت دیگر بوده‌اند.   

آنچه غیر قابل انکار است این که در هجده ماه گذشته موج گسترده ای از مقاومت رسانه‌ای و همین طور کارزارهای شبکه‌های اجتماعی در مورد حضور افغان‌ها در ایران بروز کرده است. در این موج‌های رسانه ای اتباع افغان و حتی افغان تبارها متهم شده اند که در مورد تقریبا «‌تمام»‌ گرفتاری‌ها و مشکلات داخلی ایران مسیول هستند. برخی فعالان رسانه‌ای با طرح این ادعا که جمعیت افغان‌های مقیم ایران بین ۱۶ تا ۱۷ میلیون نفر است آنها را دلیل کمبود آرد و نان٬ کم آبی و بی آبی٬‌ ناترازی برق و انرژی٬ کمبود دستمزد کارگران ایرانی٬‌ شلوغی بیمارستان‌ها٬ شایع شدن سرخک و دیده شدن نمونه‌هایی از فلج اطفال٬‌ کمبود تخت‌های زنان و زایمان٬‌ دزدی٬ تجاوز و قتل٬ آدم ربایی و گروگانگیری و حالا هم جاسوسی و همکاری با دولت متخاصم معرفی می‌شوند.

تقریبا هر گروه حرفه‌ای که در ایران می‌شناسید اقلا در یک جا افغان‌ها را متهم کرده است که مرتکب بدترین چیزی که در‌ آن حرفه دیده شده و بزرگ‌ترین دشمنی که آن حرفه با آن مقابله می‌کند شده اند. 

همین وضعیت باعث شده با پایان کار دولت رئیسی فشارها برای اخراج یا آنچه که «ساماندهی اتباع افغان»‌ معرفی شده، بیشتر شود. رئیس‌جمهور پزشکیان که در دوران وزارت و نمایندگی‌اش در مجلس و حتی در برخی از شعارهای تبلیغاتی‌اش برای انتخابات ریاست جمهوری گارد چپ داشته و از طرحی از دولت رفاه حمایت می‌کرده است حتی در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری‌اش هم روشن کرده بود یکی از اولویت‌های دولت او ساماندهی اتباع افغان خواهد بود. او بعدا در اولین کنفرانس مطبوعاتی‌اش در شهریور سال ۱۴۰۳ آشکارا و صراحتا گفت هر چند دولت‌ها و ملت‌های ایران و افغانستان با یکدیگر برادر هستند و روابط آنها مسالمت آمیز است و همبستگی‌ها و اشتراکات فرهنگی و دینی و تاریخی دارند اما «‌مهاجران غیر مجاز باید از ایران خارج شوند». 

1709419_945

این آغاز اجرای طرحی بود که برنامه‌ریزی می‌کرد تا نه تنها تمام کسانی که بدون هیچ‌گونه مدارک شناسایی در ایران ساکن هستند را اخراج کند، بلکه از تمدید برگه‌های سرشماری که مدارک هویت بسته شکسته‌ای محسوب می‌شوند هم خودداری می‌کرد تا افرادی که اقلا طی ده سال اخیر به ایران آمده‌اند و از تهیه مدارک هویتی مانند پاسپورت و اجازه رسمی اقامت و کار از طریق ازدواج٬ سرمایه‌گذاری٬ پناهندگی یا روابط دیگر ناتوان بوده‌اند را از کشور اخراج کند. در جریان اجرای این طرح دولت فراخوانی منتشر کرد و از تمام اتباع بدون مدرک و دارای برگه سرشماری خواست برای ثبت حضور و تعیین تکلیف به مراکز کفالت مراجعه کنند. ثبت مهاجران غیرقانونی در واقع برای فراهم کردن مقدمات اخراج آنها بود و درخواست مراجعه مهاجران دارای برگه سرشماری برای عدم تمدید اعتبار برگه‌های سرشماری و صدور برگه خروج برای آنها بود. 

به شکل غیر قابل باور اما بسیار مرسوم در ایران٬‌ در مورد اخراج‌ها هم آمارهای دقیقی وجود ندارد. برخی می‌گویند تنها در سال گذشته ۱.۲ میلیون نفر از مهاجرات افغان از ایران اخراج شده‌اند و همین طور گفته می‌شود که از ابتدای سال جاری هم حدود ۵۰۰ هزار نفر از شهرودان افغان از ایران خارج شده اند. یک گزارش سازمان ملل که اخیرا منتشر شده ادعا می کند که ایران اقلا در ماه اخیر میلادی به صورت روزانه بین بیست تا سی هزار نفر را از کشور اخراج کرده است. همزمان پیش از آغاز جنگ یک مقام دولتی گفته است که اقلا ۳۰۰ هزار نفر از آغاز  تعیین ضرب‌العجل اخراج اتباع افغان از ایران خارج شده‌اند. اشاره او به اطلاعیه‌ای است که در پانزدهم خرداد صادر شد و در آن آماده بود که تمام اتباع غیر مجاز و بدون مدارک هویتی٬‌ همچنین تمام اتباعی که برگه های سرشماری آنها تمدید نشده است و به جای تمدید مجوز اقامت برگه خروج دریافت کرده اند باید ظرف یک ماه کشور را ترک کنند. اداره کفالت برای تسهیل خروج شهروندان افغان از ایران طی ماه های اخیر سرویس اتوبوسی از شهر های مختلف به مقصد گذرگاه های مرزی ایران و افغانستان در نظر گرفته بود. گفته شده بعد از پایان مهلت مقرر برای افغان های بدون مدارک شناسایی در پانزدهم تیر ماه٬‌ اگر این افراد هنوز از کشور خارج نشده باشند دستگیر می‌شوند و علاوه بر اخراج اجباری باید جریمه‌هایی را هم به دولت بپردازند. در مورد این که آیا حق ورود مجدد آنها به ایران هم سلب خواهد شد یا نه گفت‌وگوهایی جریان داشته اما اعلام رسمی در این مورد منتشر نشده است. 

یکی از دلایل اصلی تلاش دولت‌ها و بخصوص تلاش دولت پزشکیان برای اخراج یا سامان دهی شهروندان افغان در ایران مسئله هزینه‌هاست. تحریم و محدودیت در آمدهای نفتی باعث شده است که درآمدهای دولت به شکل چشم‌گیری نسبت به دهه‌های هفتاد و هشتاد و حتی دهه ۹۰ کمتر شود و به مصداق آن قول مشهور که توصیه می‌کند «‌چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن»، دولت پزشکیان تلاش کرده بخشی از هزینه‌هایش در این حوزه را کاهش دهد. اگر می خواهید بدانید از چه مقدار پول صحبت می کنیم ارجاع به گزارش مرکز مطالعات راهبردی وزارت کشور که در شهریور ۱۴۰۳ منتشر و سپس حذف شد یکی از راه های کشف مسئله است. این گزارش ادعا می کرد که جمعیت افغانستانی‌های ساکن ایران در زمان تدوین گزارش حدود ۱۰.۵ میلیون نفر بوده است. با نرخ دلار ۹۲ هزار تومان، هزینه یارانه‌های پرداخت شده به این جمعیت در حوزه‌هایی چون نان، انرژی، آموزش و خدمات پایه حدود ۱.۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۴ تخمین زده شد. اما اداره کل اتباع و مهاجرین خارجی در فروردین ۱۴۰۴، تعداد اتباع افغانستانی را حدود ۷٬۲۹۳٬۹۴۳ نفر اعلام کرد که با این آمار، میزان یارانه‌های پنهان پرداخت شده به آنها حدود ۷۵۴ میلیون دلار برآورد می‌شود.

حجم کل اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۳ بر اساس گزارش بانک جهانی رقمی معادل ۴۰۳ میلیارد دلار بوده است. روشن است که اعداد محاسبه شده در مورد یارانه پنهان اتباع افغان در برابر تولید ناخالص داخلی ایران رقم چندان چشم گیری نیست با این وجود منتقدان حضور اتباع افغان در ایران به این آمارها و مقایسه این اعداد توجهی ندارند. آنها نگرانی‌های امنیتی٬‌ بهداشتی و حتی اخلاقی و نژادی را در مورد پذیرش اتباع افغان در ایران بزرگنمایی می کنند و از سیاست های مهاجر ستیزی استقبال می کنند. 

همزمان موافقان پذیرش اتباع افغان در ایران برای توجیه خودشان دست روی اعداد درآمدی دولت ایران از محل پذیرش و اسکان اتباع افغان می‌گذارند و می‌گویند این گربه هم محض رضای خدا موش نگرفته است. اگر قیمت دلار را همان ۹۲ هزار تومان در نظر بگیریم دولت ایران سالانه از محل صدور ویزا٬‌ شهریه مدارس و شهریه دانشگاه‌ها٬‌ اخذ انواع عوارض و سایر مبادی بیش از ۲۰۰ میلیون دلار از قبل حضور افغان‌ها در ایران درآمد کسب می‌کند. رقمی که به سختی معادل یک چهارم یا یک پنجم یارانه پنهان محاسبه شده برای اتباع افغان ساکن در ایران است. 

حالا دیگر چندان فرقی نمی‌کند که مردم موافق یا مخالف حضور افغان‌ها در ایران باشند. اخراج افغان‌ها از ایران به نزدیک شدن ضرب‌الاجل تعیین شده در طرح موسوم به «سامان دهی»‌ طی خرداد و تیر سال جاری با شدت قابل ملاحظه‌ای در جریان بوده است. در این مسیر برخی بازداشت‌ها، رفتارهای غیرقانونی و پاره کردن مدارک هویتی هم رخ داده است. افغان‌های عصبانی که هم از اخراج و هم از فرآیند آن که شامل مسافرت در هوای بسیار گرم و ساعت‌ها انتظار در گذرگاه‌های مرزی است ناراضی بودند مقدار زیادی محتوای شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ای علیه روند سامان‌دهی تولید کرده‌اند. برخی از آنها که در مواجهه با فرآیند احساس بی‌عدالتی کرده یا مورد ظلم قرار گرفته‌اند سفره دل‌شان را پیش افکار عمومی باز کرده‌اند و احساسات بخشی از جامعه را که از ابتدا با ایده اخراج اجباری موافق نبوده است تحریک کرده‌اند. 

fFltLrOg3PWy

از طرف دیگر بروز جنگ دوازده روزه و ضربه پذیری ایران از پرتابه‌ها و ریز پرنده‌هایی که در داخل ایران ساخته شده یا به پرواز در آمده روی موجی از ادعاها که می‌گفت افغان‌های آموزش دیده ارتش منحل شده افغانستان بعد از سقوط دولت غنی با هدف خراب کاری به ایران آمده و توسط اسرائیل به کار گرفته شده‌اند سوار شد و منجر به افزایش خشونت علیه افغان‌ها طرح اتهام جاسوسی و همکاری با دولت متخاصم علیه ایران شده است. 

نه بر آن ادعاها پایانی هست نه بر تلاش دولت ایران برای سر و سامان دادن به مرزهای شرقی و ضبط و ربط کردن اتباع و مهاجرانی که در ایران زندگی می‌کنند. ماجرای که در ماه‌های اخیر رخ داده است قبلا بارها در ایران تکرار شده و دلیلی وجود ندارد که تصور کنیم این ماجرا یک بار دیگر تکرار نخواهد شد. ایران و افغانستان حدود ۹۴۵ کیلومتر مرز مشترک دارند. این مرز از دهانه ذوالفقار در شمال شرق ایران آغاز می‌شود و تا کوه ملک‌سیاه در جنوب شرق کشور امتداد دارد. این نوار مرزی از استان‌های خراسان رضوی و خراسان جنوبی عبور کرده و به استان سیستان و بلوچستان می‌رسد و حتی با وجود تلاش‌های دولت برای دیوار کشی و خندق سازی و ایجاد منطقه حایل و پست های مرزی و کارهای دیگری از این دست کنترل نقطه به نقطه آن بسیار دور از نظر به چشم می‌آید. 

همان طور که ایرانیان حق خود می دانند که برای برخورداری از شرایط زندگی بهتر در زمین خدا مهاجرت کنند٬‌ مردم افغانستان هم با همین دیدگاه سختی های عبور از مرز و پیدا کردن یک زندگی تازه را به جان می‌خرند تا نفسی بکشند. تا زمانی که کشورهای منطقه از نظر توسعه‌ای در یک سطح واحد قرار ندارند مهاجرت از کشورهای کمتر توسعه یافته به کشورهای بیشتر توسعه یافته متوقف نخواهد شد. 

با این که ایران از نظر توسعه و امنیت در بین کشورهای منطقه از جایگاه نسبتا بهتری برخوردار است اما در بین کشورهای دنیا از یکی از سخت‌گیرانه‌ترین رژیم‌های اعطای شهروندی و پناهندگی برای خارجی‌ها پیروی می‌کند. برای کسانی که از والدین ایرانی زاده نشده‌اند یا با مردان ایرانی ازدواج نکرده‌اند اخذ شهروندی و پاسپورت و مجوزهای قانونی زندگی در کشور به قدری دشوار است که می‌توان آن را حتی ناممکن نامید. یکی از دلایل حل نشدن مشکل اتباع افغانی در ایران هم همین مسئله است. مقاومت دائمی در برابر خودی گرفتن افرادی که تا سه نسل پیش از آن ها هم در ایران زندگی کرده و بالیده و حتی مرده‌اند، باعث می‌شود هرگز از عدد افرادی که در بین ما زندگی می‌کنند و همچنان غریبه پنداشته می‌شوند کاسته نشود.

در دولت روحانی تلاش‌هایی برای برطرف کردن بخشی از این مشکل انجام شد. قانون اعطای شهروندی به فرزندان زنان ایرانی که باعث می‌شد تعداد بسیار زیادی از فرزندان بدون شناسنامه ایران هموطن تلقی شوند با خروج روحانی از دولت به حال تعلیق در آمد و نتیجه این شد که ایران مدام و مدام خود را نه تنها از جمعیتی جوان٬ زاده ایران٬ مستعد و متعهد برای کار و  پیشرفت محروم کند بلکه همچنین بستری همیشگی برای دعواهای اجتماعی و سیاسی٬‌ سقوط به گفتمان‌های نژادپرستانه و دامن زدن به گسل‌های قومی و مذهبی باز باشد. 

چه این تدبیر بالاخره روزی در جایی اندیشیده شود چه از پذیرش آن خودداری شود، یک چیز از این ماجرای افغان ستیزی اخیر روشن است و آن این که شبکه‌های اجتماعی و مردم ایران تقریبا هیچ مرزی برای پذیرش آن چیزی که به گوش‌هایشان خوانده می‌شود قائل نیستند. همان مردمی که روزی هشتگ «‌برای کودکان افغانی»‌ را تبلیغ می‌کردند حالا ادعایی مانند «آدم خواری مردم افغانستان»‌ را دست به دست می‌کنند. به نظر می‌آید که می‌توان با خیال راحت گفت که نه آن وقت می‌دانستند که چه می‌گویند و نه حالا می‌دانند که چه می‌گویند.

ارسال نظر

آخرین اخبار