ناتسکانتی؛ اصالت 160 ساله فوتبال در قلب یک شهر کوچک در انگلیس
باشگاه ناتسکانتی؛ تیمی که هنوز هم در خیابانهای بارانی ناتینگهام، آهسته قدم میزند و از خاطرات صد و شصت سالهاش روایت میکند.

داستان دنیای فوتبال، حکایت جذابی از یک شهر اصیل و قدیمی بریتانیایی است. کوچههایی دارد تنگ و تاریک و عمارتهایی باشکوه که خاطره گذر سالها را بر چهرهشان دارند. یکی از این عمارتها، اگر نگوییم اولین، بیتردید کهنترین آنهاست.
ناتس کانتی، در سال ۱۸۶۲ و زمانیکه امپراتوری بریتانیا در اوج بود و واگنهای اسبکش هنوز روی سنگفرشهای لندن تلقتلق میکردند، پایهگذاری شد. اولین باشگاه فوتبال جهان که تحت قوانین رسمی فوتبال شکل گرفت.
یک قرن پیش از آنکه برندهای نفتی و اسپانسرهای تلویزیونی فوتبال را بلعیده باشند، ناتس کانتی با همان پیراهنهای راهراه سیاه و سفیدش، وارد زمین شد و هنوز هم با همان پیراهن، بازی میکند.
شاید برای همین است که یوونتوس، غول تورینی ایتالیا، طراحی لباسش را از ناتس کانتی الهام گرفت و این دو تیم با وجود فاصله جغرافیایی، خواهرخواندههایی تاریخی و بسیار صمیمی شدند.
از اشرافزادههای مرفه تا کارگران معدن
باشگاهی که روزگاری پاتوق اشراف ناتینگهام بود، به تدریج و با گذر زمان، رنگ و بوی دیگری گرفت. از سالهای پایانی قرن نوزدهم تا اواخر قرن بیستم، ناتس کانتی مثل اغلب باشگاههای انگلیسی، از دل جامعه شهری شکل گرفت. با ملی شدن صنایع و رکود اقتصادی دهه ۱۹۳۰ فوتبال هم مردمیتر شد و باشگاه به جای تکیه بر اعیان، پشتش را به مردم فقیر و طبقه کارگر داد.
اما مدیریت مالی ناتس کانتی، همیشه هم با نظم پیش نرفته؛ سال ۲۰۰۹ و همزمان با اینکه اقتصاد جهان وارد یک دوره رکود عمیق شده بود، یک بحران عجیب بر سر باشگاه آوار شد. یک شرکت سرمایهگذار مرموز به نام Munto Finance با وعدههای میلیاردی از راه رسید.
گفتند میخواهند باشگاه را به لیگ برتر ببرند، حتی اسطورهی سوئدی، اسون گوران اریکسون را به عنوان مدیر فنی تیم به ترکیب مدیریتی باشگاه اصافه کردند. اما ماجرا فقط یک شوخی تلخ بود. هیچ پولی در کار نبود. اسناد دروغین، بدهیهای پنهان و فریبکاری، باشگاه را به مرز سقوط کشاند.
ناتس کانتی بعدها با واگذاری دوباره به سرمایهگذاران محلی، جان گرفت؛ اما دیگر آن اعتبار سابق را نداشت. امروز باشگاه در دسته پنجم فوتبال انگلیس بازی میکند، اما دستکم، روی پای خودش ایستاده است. درآمدش از بلیتفروشی، محصولات رسمی و پخش اینترنتی مسابقات تأمین میشود. باشگاهی که نان بازوی خودش را میخورد.
ناتس کانتی شاید رنگ اولدترافورد را نمیبیند اما با پولی که کارگران معدن پسانداز میکنند توانسته به حیات 160 ساله خودش ادامه دهد. حیاتی که شاید یک روز تمام شود اما ماجرای ناتس کانتی، ماجرای اصالت و شکوه فوتبال است و سزاوار احترام!
پیرمردی که هنوز بوی چمن میدهد
اگرچه ناتس کانتی هیچگاه غول فوتبال انگلستان نبود، اما افتخاراتی هم در کارنامهاش میبیند. قهرمانی در جام حذفی انگلستان در سال ۱۸۹۴ یکی از آنهاست. اما آنچه این باشگاه را خاص میکند، نه جامهاست و نه ستارهها. ناتس کانتی را باید با «قدمزدنهایش» شناخت، با سکوهای چوبی ورزشگاه Meadow Lane با هوادارانی که سال به سال کمتر، اما وفادارتر شدهاند.
در دهه ۸۰ میلادی، این تیم برای چند سال به لیگ دسته اول (لیگ برتر آن روزها) هم صعود کرد. اما بیش از آنکه رقابت کند، برای بقا جنگید. هر بار که سقوط کرد، دوباره ایستاد. مثل پیرمردی که عصایش را به زمین میکوبد و میگوید: «من هنوز اینجا هستم، من هنوز نفس میکشم».
یکی از حواشی جالب، رابطه عاشقانه باشگاه با هوادارانش است. در سال ۲۰۱۲ وقتی باشگاه در آستانه ورشکستگی بود، هزاران هوادار با فروش نمادین پیراهن، برگزاری مراسم خیریه و حتی اهدا پول شخصی، تیم را نجات دادند. این عشق بیقید و شرط، میراثی است که فقط زمان میتواند بسازد.
ناتس کانتی، مثل یک داستان کلاسیک، هنوز در جریان است. شاید قهرمان این داستان هرگز تاج پادشاهی به سر نگذارد، اما هیچکس نمیتواند انکار کند که او، اولین سربازی بود که در میدان فوتبال شمشیر کشید، جنگید و هنوز هم مانند یک ژنرال پیر صحنه را خالی نکرده است.