آزادی در اسارت وعدهها
ورزشگاه آزادی، مهمترین زیرساخت فوتبال ایران، حالا نه با بتن و داربست، بلکه با وعدههای متناقض محاصره شده است. تازهترین اظهارنظرها از سوی وزیر ورزش و معاون رئیسجمهور نشان میدهد که بازگشایی این ورزشگاه بار دیگر به آیندهای دورتر حواله داده شده؛ آیندهای که اینبار «بعد از جامجهانی ۲۰۲۶» تعریف شده است.
ورزشگاه آزادی که آخرینبار در خرداد ۱۴۰۴ میزبان یک مسابقه رسمی بود، بیش از شش ماه است از چرخه میزبانی فوتبال ایران خارج شده و این غیبت، تبعات مستقیمی بر پرسپولیس و استقلال گذاشته است. دو تیمی که به دلیل نبود ورزشگاه استاندارد در تهران، ناچار به برگزاری مسابقات خانگی در ورزشگاههایی با کیفیت فنی و ظرفیتی پایینتر شدهاند؛ مسئلهای که هم از نظر درآمدی و هم از نظر امنیتی، فوتبال پایتخت را با چالش روبهرو کرده است. در این میان، آنچه بیش از خودِ تأخیر، افکار عمومی را آزار میدهد، ناپایداری در وعدههاست. تا همین چند هفته قبل، زمان بهرهبرداری از آزادی «پایان سال ۱۴۰۵» اعلام میشد، اما حالا وزیر ورزش از بازگشایی این ورزشگاه «پس از جام جهانی ۲۰۲۶» سخن میگوید؛ عبارتی که بهمعنای تعویق چندساله دیگر است.
اعترافی که پرسشبرانگیز شد
احمد دنیامالی، وزیر ورزش و جوانان، در اظهارنظری قابلتأمل اعلام کرده است که «ساخت یک ورزشگاه جدید آسانتر از بازسازی آزادی بوده». این جمله، در واقع اعترافی ضمنی به دشواری و شاید اشتباه بودن مسیر انتخابشده برای پروژهای است که صدها میلیارد تومان از منابع عمومی را به خود اختصاص داده است.
وقتی بازسازی یک ورزشگاه قدیمی پیچیدهتر از ساخت یک مجموعه جدید تلقی میشود، این سؤال بهوجود میآید که چرا چنین پروژهای بدون تأمین زیرساختهای جایگزین آغاز شد؟
پیشرفت ۸۵ درصدی؛ اما بدون تاریخ قطعی
در سوی دیگر، جعفر قائمپناه، معاون اجرایی رئیسجمهور، از پیشرفت فیزیکی ۸۵ درصدی پروژه سخن گفته و وعده داده در صورت تأمین منابع مالی، ورزشگاه در سال آینده به بهرهبرداری برسد. اما این وعده در تضاد آشکار با صحبتهای وزیر ورزش است که زمان بازگشایی را به پس از جام جهانی ۲۰۲۶ موکول کرده؛ تناقضی که بار دیگر نبود یک برنامه زمانبندی شفاف و واحد را عیان میکند.
فوتبال بدون خانه
در عمل، بیشترین فشار این سردرگمیها بر فوتبال باشگاهی ایران و بهویژه سرخابیها وارد شده است. تیمهایی که باید در مهمترین مقاطع فصل، در ورزشگاه ملی کشورشان بازی کنند، حالا مجبورند در زمینهایی با استاندارد پایینتر به میدان بروند؛ وضعیتی که نه با جایگاه پرسپولیس و استقلال همخوان است و نه با ادعای حرفهایسازی فوتبال ایران. ماجرای ورزشگاه آزادی دیگر فقط یک پروژه عمرانی نیست؛ نمادی از بیثباتی مدیریتی و فقدان تصمیمگیری منسجم در ورزش ایران است. وقتی برای مهمترین استادیوم کشور هم نمیتوان یک تاریخ قطعی اعلام کرد، طبیعی است که تردیدها درباره سرنوشت آن ادامه پیدا کند؛ تردیدهایی که حالا با وعده «بعد از جام جهانی ۲۰۲۶» وارد فاز تازهای شدهاند.