سکوت فغانی درباره ترامپ شکست
جام جهانی باشگاهها ۲۰۲۵ که برای نخستینبار با فرمت جدید و حضور ۳۲ تیم برتر دنیا در آمریکا برگزار شد، با حواشی و اتفاقات بسیاری همراه بود.

در میان هیاهوی آغاز این تورنمنت و همزمان با وقوع تجاوز اسرائیل به خاک ایران، حضور موفق و درخشان علیرضا فغانی، داور استرالیایی ایرانیتبار، نقطه امیدبخشی برای جامعه فوتبال ایران و جهان بود.فغانی در دیدار افتتاحیه میان اینترمیامی و الاهلی مصر به قضاوت پرداخت و سپس سوت بازیهای حساس بایرن مونیخ – بوکاجونیورز و چلسی – پالمیراس را نیز بر عهده داشت. عملکرد بینقص او مورد توجه ویژه پیرلوئیجی کولینا، رئیس کمیته داوران فیفا قرار گرفت و به همین دلیل فغانی به عنوان داور فینال پرتماشاگر چلسی و پاریسنژرمن انتخاب شد.انتخاب فغانی با واکنش گسترده رسانهها و استقبال گرم ایرانیان در فضای مجازی مواجه شد، اما پس از مراسم اختتامیه و اهدای مدال توسط دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، فضای دو قطبی و جنجالهایی نیز به وجود آمد.
علیرضا فغانی که در این رقابتها به عنوان داور استرالیایی حاضر بود، در گفتوگویی اختصاصی با «تابناک» به سوالات متعددی درباره این مسابقات، شرایط دشوار سیاسی پیرامون آن و عملکرد خود پاسخ داد. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
برویم سراغ بازی فینال که خیلی هم خبرساز شد! مشخصاً درباره مراسم پایانی صحبت کنیم. برخی افراد میگویند شما طبق پروتکلها رفتار کردید و بعضی هم نظر دیگری دارند.
اینکه رئیسجمهور آمریکا در آن مراسم حضور داشت، چیز عجیبی نبود، چون جامجهانی ۲۰۱۸ که در روسیه برگزار شد، اگر خاطرتان باشد یا به آرشیو رجوع کنید، آقای پوتین روی استیج بود. در جامجهانی ۲۰۲۲ هم امیر قطر روی استیج بود و در آمریکا آقای ترامپ. از طرفی میدانستیم در استادیوم حضور دارد و بازی را نگاه میکند، ولی نمیدانستیم که صددرصد برای مراسم پایین میآید. به هر حال ما طبق همه استیجهایی که قبلاً رفته بودیم و مراسمهایی که برگزار میشود، طبق همان پیش رفتیم. ضمن اینکه یک نفر همراه ما هست و همه مواردی که باید رعایت شود، مثلاً رد شوید و دست بدهید و اینجا بایستید و... همه اینها را گوشزد میکند و ما دقیقاً طبق شرایط و پروتکلها پیش رفتیم. ضمن اینکه من آنجا نماینده استرالیا بودم. هرچند مردم لطف دارند و خب همه هم مرا به ملیت ایرانی میشناسند، ولی من آنجا با تابعیت کشور استرالیا روی استیج بودم.
واقعیت این است که شما در این تورنمنت داوری بودی از کشور استرالیا، با ملیت ایرانی. با این حال یکی از انتقاداتی که برخی مطرح کردند این بود که مثلاً چرا فغانی جلوی ترامپ کمی خم شد یا سرش را پایین آورد!
خیلی متوجه این موضوع نمیشوم؟ یعنی موقعی که مدال را میاندازند؟ (کمی مکث میکند) ... سالهای سال است که این موارد را برای من رقم میزنند؛ در بهترین زمانهای زندگیام، در بهترین جایی که این موفقیت را کسب کردم و این حرف و حدیثها را درست کردهاند، قبلاً بوده و الان هم هست و برای من چیز جدیدی نیست. اما دقیقاً مثل بقیه پیش رفتیم و مورد خاصی نبود که بخواهند از من توقع داشته باشند. توقع باید دوطرفه باشد. من تعجب میکنم؛ برای چه از من توقع زیادی دارند؟ من پروتکلها را انجام دادم و به اسم داور استرالیایی رفتم و کارم را انجام دادم. چطور زمانی که مردم عراق مرا مورد هجمه قرار داده بودند، خود شما خبرنگاران از مسئولان سوال کردید که این هجمه صورت گرفته، شما نمیخواهید کاری کنید و دفاعی انجام دهید؟ آن مسئول گفته بود داور استرالیا است و به ما ربطی ندارد. وقتی این موارد هست، چه توقعی از من دارند، آن هم در حالی که من صرفاً طبق پروتکلها کاری را کردم که باید انجام بدهم.
لحظهای که شما مدال را میگرفتی، یک دیالوگی با اینفانتینو انجام شد. بعضیها هم به این موضوع پرداختند که شما برای مواجه نشدن با ترامپ، آن دیالوگ را شروع کردید.
یک نفر از نظر سن و سال از ما بزرگتر است و آنجا دارد یک کاری انجام میدهد با هر سِمَتی؛ طبق روال ما پیش رفتیم و سلام و علیکی صورت گرفت و بعد آقای اینفانتینو سوال کرد که خسته شدی؟ گفتم نه، ما آمادهایم برای دو تا ۱۵ دقیقه دیگر که یک لبخندی هر دو، سه نفر زدند و ما هم رد شدیم و رفتیم.
در موارد معدودی هم درباره شما از واژههایی مثل بیوطن یا وطنفروش استفاده شد یا نصب بنری در قم با تصویر شما که در طراحی آن به جای مدال، سیبزمینی گذاشته شده بود! خطاب به این افراد چه صحبتی دارید؟
من صحبتی با آنها ندارم و این کارهایی که دارد انجام میشود، برای من جدید نیست؛ از قبل هم بوده. من هر کاری که باید صورت میگرفته را انجام دادم و جوابی هم برای کسی ندارم. ضمن اینکه همیشه کشور خودم را دوست داشته و دارم؛ کشوری که در آن بزرگ شدم، بیشتر موفقیتم را در ایران به دست آوردم. جنگ را هم مثل همه مردم دنیا، ما هم محکوم کردیم؛ چه کسی دوست دارد؟ ما هم همه فامیل و پدر و مادرم در ایران دارند زندگی میکنند و برای چه من باید از کسی که این اتفاقات را رقم زده، طرفداری کنم؟ در کل، همه جنگ و اتفاقات اینچنینی را محکوم میکنند و ما هم همینطور. چه کسی دوست دارد پدر و مادرش زیر بمب و باروت باشد؟ خواهر و آشناهایش و فامیل و دوستش و اصلاً مردمش زیر بمباران باشند؟ در همین ۱۲ روز ما دقیقاً در مسابقات بودیم و هر روز با دلهره بود، هر روز با استرس بود و همه سوال میکردند چه شده. حتی میآمدند و خیلی از فیلمهای تخریب هایی که در اسرائیل صورت گرفته بود را به ما نشان میدادند و میگفتند ایران خیلی خوب جواب داده. هر روز پیگیر اخبار بودیم و بهترین خبر و بهترین روز همان روزی بود که آتشبس شد، ولی متاسفانه بعضیها قضاوت میکنند و نظر میدهند.
علاوه بر تمام حواشی و انتقادات، تعدادی از کاربران هم در فضای مجازی گفته بودند بیایید از این زاویه به موضوع نگاه کنیم که ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، به یک ایرانی مدال داده و این خودش خیلی اتفاق بزرگی است.
دوست عزیزم آقای فرهاد شاهمیری که سالها در سطح جهانی قضاوت کرده و میداند که در این سطح ماندن به صورت طولانی چقدر سخت است، اظهارنظر قشنگی کرده که ما چرا از این دید نگاه نمیکنیم که وقتی رئیس جمهور آمریکا، که با بسیاری از ایرانیها مشکل دارند و دیگر اقامت ایرانیها را تمدید نمیکنند و اجازه ورود به آنها را نمیدهند، فغانی رفته آنجا و باعث شده که رئیسجمهور این کشور بیاید و به او مدال بدهد. اگر من را هنوز ایرانی میدانید، چرا از این دید نگاه نمیکنید؟ ولی متاسفانه دنبال یکسری موارد دیگر و پوستر و بنر هستند که برای من مهم نیست. یعنی نه من به آن تعریفکردنهایشان دل بسته بودم و نه از این کارهایی که جدیداً میکنند، ناراحت میشوم. ولی یکسری افراد تندرو مواردی را رقم میزنند که فقط باعث آزردهخاطر شدن افراد میشوند.
آن عکس یا ویدیوی کوتاهی که لایک نشان میدهید هم مورد توجه قرار گرفت و بعضاً با واکنشهای منفی مواجه شد. شما با چه هدفی لایک نشان دادید؟
معمولاً در چنین مواقعی بعضیها علامتی را نشان میدهند. مثلا اگر یادتان باشد، من سال ۲۰۱۸ دستم را به نشانه شکرگزاری به سمت بالا گرفتم. اینجا هم اول یک عکس رسمی بود و بعد از آن ابتدا اینفانتینو لایک نشان داد و بعدش ترامپ و پس از آن من. این علامتی بود برای همه کسانی که میگفتند فغانی تمام شده و تصمیم گرفتند که من دیگر در لیست بینالمللی ایران نباشم.
اتفاقاً این مدت خیلی صحبت شد و اسم آقای خداداد افشاریان و اطرافیانشان مطرح شد که در واقع باعث شدند اسم شما از لیست داوران بینالمللی ایران خط بخورد.
آن آدم خیلی کوچکتر از این حرفها بود که بخواهد یک نفره من را کنار بگذارد. کل تشکیلات و رئیس فدراسیون، همه موافق این داستان بودند. بعضیها عکس او را میزنند و میگویند این فغانی را کنار گذاشت، اما الان همه میدانند که کجاست و چه اتفاقی برایش افتاد. زمانی که این اتفاق افتاد، من زنگ زدم به رئیس فدراسیون و جواب نداد، نفر بعدی جواب نداد. تنها کسی که جوابگو شد، آقای قنبرزاده بود، آن هم فقط میخواستم بپرسم من در لیست ایران هستم یا نیستم. من پاسپورت استرالیا را داشتم، اقامت استرالیا را داشتم، ولی کماکان به اسم ایران داشتم قضاوت میکردم، کما اینکه آنها نخواستند. ولی آنها نمیتوانستند برای آینده من تصمیم بگیرند که ادامه بدهم یا ندهم و من دوست داشتم ادامه بدهم و ترجیح دادم در کشوری که زندگی میکنم، داوریام را ادامه دهم که اتفاقاً با آغوش باز هم پذیرا شدند و همیشه هم تشکر کردم از آنها که به من این شانس را دادند که در زمینههای بینالمللی کماکان قضاوتم را ادامه بدهم.
بسیاری از کارشناسان معتقدند آنها به داوری ظلم کردند و باعث شدند برجستهترین داور تاریخ فوتبال ایران، دیگر قضاوتهایش را در میادین بینالمللی با نام استرالیا انجام دهد.
آنها ظلم کردند در حق داوری ایران و لطف بزرگی کردند که من را خط زدند و من تکلیفم مشخص شد و رفتم یک جایی که بدون حواشی دارم کار قضاوتم را انجام میدهم. کار داوری، شغل دائم من است و همه تمرکزم روی داوری است و در آن مقطع تنها کسی که جوابگوی من بود، آقای قنبرزاده بود که به او گفتم من در لیست هستم یا نه؟ گفت گوشی دستت باشد و با خط دیگری زنگ زد به رئیس کمیته داوران و تا اسم مرا آورد، او گفت فغانی پدر ما را درآورده، همه داوران اعتراض دارند، جلوی پیشرفت همه داوران را گرفته و در هیات رئیسه مطرح کردم، همه هم موافق هستند که خط بخورد. آقای قنبرزاده هم گفت باشد، خداحافظ و قطع کرد. به من گفت شنیدی؟ گفتم بله، من جوابم را گرفتم.
در مورد آن مقطع جنگ هم بیشتر صحبت کنیم. شما به عنوان یک ایرانی آن روزها در کشور آمریکا بودی آن هم در حین برگزاری یک تورنمنت خیلی معتبر و بزرگ، چه حسی داشتی؟
دقیقاً مصادف شده بود با همان هفت، هشت روز اول کلاسمان که همه با هم بودیم و نزدیک ۲۰۰ نفر و هر کدام از اینها با هر ملیتی که من را میدیدند، از شرایط ایران سوال میکردند. ما خودمان دائم اخبار را پیگیری میکردیم و علاوه بر این، یکسری ها میآمدند و عکسهای تخریبها در اسرائیل را نشان میدادند و میگفتند ایران هم خیلی خوب جواب داده و ابراز خرسندی میکردند که حداقل یک کشوری توانسته خیلی قوی عمل کند. ولی در نهایت همیشه با اضطراب و اینها بود که پیگیر احوال خانواده و دوستان و اتفاقاتی که برای مردم میافتد، بودیم و در نهایت هم بهترین خبر این بود که آتشبس شد و همه ابراز خرسندی میکردند که جنگ تمام شد و هیچ کسی راضی نیست که در هیچ کجای دنیا جنگ شود.
به هر حال ریشه شما ایران است، در ایران بزرگ شدی، در جنوب شهر تهران و الان در ۴۷ سالگی، مدتی است که از کشور دور هستی و اسم شما جزو داوران ایرانی نیست. واقعاً احساس دلتنگی و غربت و چنین چیزهایی را پشت سر گذاشتی؟
من زیاد احساسی نیستم و سعی میکنم نباشم، ضمن این که مثلا ۷۰-۶۰ سال میخواهم عمر کنم و از این ۷۰-۶۰، دو سوم عمرم را هم در ایران بودم، درس خواندم، بزرگ شدم، در داوری پیشرفت کردم و بهترین اوقات را با دوستان و نزدیکان و اطرافیان و فوتبالیها و جامعه مردم در ایران داشتم. چهار، پنج سال هم هست به خاطر شرایط شخصی و خانوادگیمان مهاجرت کردیم به استرالیا. خدا را شکر اینجا هم شرایط خوب است و ایرانیهای زیادی را میبینیم و گاهی با هم جمع میشویم، درد و دل هم میکنند؛ خیلیها راضی هستند، خیلیها هم ناراضی هستند که چرا ایران را ترک کردند، از شرایط ایران ناراضی هستند که حق هم دارند. ولی در مجموع سعی میکنم واقعگرا باشم و همانطور که قبلاً به یک عده قول داده بودم که تا زمانی که داوری میکنم و تا زمانی که بخواهند، زیر پرچم ایران باشم، خوشحالم که به قولم عمل کردم و الان همه میدانند که چه شد که دیگر من در لیست ایران نیستم؛ میدانند که آنها نخواستند و من دوست داشتم شرایط داوریام را همانطور ادامه دهم. خدا را شکر اتفاقات خوبی برایم رقم خورده، ولی در نهایت باز در همین تورنمنتهایی که میرویم همه ریشه و کشور من را ایران میدانند، با اینکه میدانند زیر پرچم استرالیا هستم.