EN
به روز شده در
کد خبر: ۴۵۵۴۸
در زادروز آقای نمایشنامه‌نویس و در گفت‌وگو با فرزندش مطرح شد

آخرین وضعیت خانه اکبر رادی که در جنگ ۱۲ روزه نیمه‌ویران شد

فرزند اکبر رادی خبر داد خانه این هنرمند که در جنگ ۱۲ روزه نیمه‌ویران شده بود، به طور کامل تخریب شد تا از نو ساخته شود.

آخرین وضعیت خانه اکبر رادی که در جنگ ۱۲ روزه نیمه‌ویران شد

 

امروز، دهم مهرماه زادروز اکبر رادی است؛ هنرمندی که به عنوان یکی از ستون‌های نمایشنامه‌نویسی در ایران شناخته می‌شود و نزد جامعه تئاتری به عنوان چخوف ایران نامیده می‌شود.

خانه اکبر رادی در خیابان حجت‌دوست، حوالی بلوار کشاورز واقع شده و یکی از خانه‌هایی است که در جنگ ۱۲ روزه نیمه‌ویران شد.

حالا آرش رادی، فرزند اکبر رادی در پاسخ به ایسنا که همزمان با زادروز اکبر رادی، پیگیر وضعیت خانه این هنرمند است، می‌گوید که شهرداری متعهد شده خانه نیمه‌ویران رادی را به طور کامل تخریب کند و آن را از نو بسازد.

آرش رادی ادامه می‌دهد: در حال حاضر خانه کاملا تخریب شده و ما اثاث خانه و آنچه را باقی مانده بود، به یک خانه اجاره‌ای منتقل کردیم تا خانه پدری دوباره ساخته شود.

او که در ایام جنگ عنوان کرده بود که با وجود خرابی سنگین خانه، خوشبختانه اسناد و دستنوشته‌های پدرش باقی مانده است، درباره آخرین وضعیت نگهداری از این آثار نیز می‌گوید: همه را به خانه اجاره‌ای منتقل کرده‌ایم تا زمانی که خانه بازسازی و امکان برگرداندن آنها فراهم شود.

آرش رادی در پاسخ به این پرسش که آیا در این سال‌ها به خانواه رادی درباره راه‌اندازی موزه‌ای برای این هنرمند پیشنهاد جدی مطرح شده است، توضیح می‌دهد: صحبتی مطرح نشده و مطرح هم نخواهد شد چون این موضوع، اولویت و دغدغه مسئولان ما نیست. تجربه هم نشان داده موزه‌هایی که برای بعضی از هنرمندان راه‌اندازی شده، بیش از آنکه کارکرد فرهنگی داشته باشد، به گورستانی از وسایل و اشیاء باقی‌مانده از آن هنرمند تبدیل شده است. ضمن اینکه در این گونه موارد، همیشه احتمال مفقودی وسایل آن هنرمند هم وجود دارد ولی واقعیت این است که به رغم همه شعارها، برای راه‌اندازی موزه‌ای درخور و مناسب، دغدغه‌ای آنچنان جدی نمی‌بینم در این حد که پای کار بیایند.

اکبر رادی از هنرمندانی است که مدتی بعد از درگذشتش، بنیادی به نام او راه‌اندازی شده اما ظاهرا همین بنیاد هم بی‌دردسر نیست تا جایی که آرش رادی می‌گوید: مساله بنیاد این است که از نظر حقوقی، بنیاد نیست بلکه موسسه فرهنگی هنری اکبر رادی است و احتمالا تشکیل بنیاد هم جزو خطوط قرمز است زیرا شاید تعهداتی را از باب حمایت‌های مالی و ... ایجاد می‌کند یا مواردی که با سیاست‌های مدیران فرهنگی سازگار نیست در حالی‌که نزدیک ۱۸ سال از درگذشت پدرم می‌گذرد و مدام بابت این موضوع پیگیر بوده‌ایم ولی در عمل اتفاقی نمی‌افتد.

رادی ادامه می‌دهد: بعد از درگذشت پدرم خانواده ما ایده‌آل‌هایی داشت ولی شخصا هر سال توقعات خود را پایین آورده‌ام و حالا خیلی واقع‌گرایانه‌تر فکر می‌کنم و به این نتجیه رسیده‌ام آنچه باعث ماندگاری یاد و نام پدرم می‌شود، آثار اوست که همچنان وجود دارد؛ نمایشنامه‌ها و دستنوشته‌هایش و ... البته در همین سخن من تاسفی هست ولی از سر واقع‌بینی است. به هر حال تا زمانی که ما به عنوان خانواده رادی در قید حیات هستیم، از وسایل و اشیاء باقی‌مانده از پدرم نگهداری می‌کنیم و بعد از آن هم ماندگاری نام پدرم به اعتبار آثاری است که از او بر جای مانده.

اکبر رادی زاده دهم مهر سال ۱۳۱۸ در شهر مه‌گرفته رشت، با نگارش نمایشنامه‌هایی همانند «روزنه آبی»، «صیادان»، «در مه بخوان»، «آمیز قلمدون»، «افول»، «ارثیه ایرانی»، «باغ شب‌نمای ما»،«هاملت با سالاد فصل»، «از پشت شیشه‌ها»، «منجی در صبح نمناک»، «تانگوی تخم مرغ داغ»، «پلکان»، «لبخند باشکوه آقای گیل»، «آهسته با گل سرخ»، «ملودی شهر بارانی»، «شب روی سنگفرش خیس»، «آهنگ‌های شکلاتی»، «شب بخیر جناب کنت»، «خانمچه و مهتابی»، «پایین، زیر گذر سقاخانه»، «کاکتوس» و «مرگ در پاییز» میراثی گرانسنگ از خود بر جای گذاشته که گذر زمان هم گرد فراموشی بر آن نمی‌نشاند. او در کنار اینها به عنوان معلم نیز آموزش تعدادی از برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویسان ایران‌زمین را بر عهده داشته است.

او پنجم دی ماه سال ۱۳۸۶ به دنبال یک دوره بیماری از دنیا رفت.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار