شقایق دهقان؛ کمدینی که خندهاش ساده و واقعی است
شقایق دهقان، بازیگری که خندههایش طبیعی و بیریا است، از دنیای کمدی و شهرت فاصله گرفته اما هنوز با صدایی متفاوت و انتقادی، جایگاه خاصی در هنر و جامعه دارد. او نمونهای از هنرمندانی است که به جای تقلید از موجهای رایج، ارزشهای خود را حفظ کردهاند و حرفهای جدی برای گفتن دارند.

شقایق دهقان آدم جالبی است. وقتی میخندد یک هماهنگی کامل بین عضلههای صورت، چشمها و انرژی ساطع شده از چهرهاش شکل میگیرد. او شبیه آدمهای معمولی است. نه خط کانتور بینیاش را وسواس گونه تنظیم کرده و نه با صورتش کارهایی کرده که شبیه سوپراستار به نظر برسد. این چیزی است که من از او دریافت میکنم. حتی لبخوانی او با هایده و یک آهنگ مازنی و شانه تکان دادنهایش شبیه سوپراستارها نیست. او شبیه یک همسایه قدیمی ده بیست ساله است که هر روز صبح آدم داخل آسانسور یا در پارکینگ با او سلام و احوالپرسی میکند. چنین افرادی که رها و بیقید میخندند، به وقت غم و خشم هم چنین هستند. صورت آنها پرسوناهای کامل تئاتر میشود. وقتی خشمگین هستند وقتی مصمّم هستند وقتی غمگین هستند وقتی متعجب هستند، همه آن چیزی که در درونشان میگذرد بیواسطه و بیفیلتر، یکراست میآید به صورتشان...
شقایق دهقان از کمدینهایی است که بلدِ کار است ولی خودش را از جلوی دوربین و روی سن کنار کشیده است. گزافه نیست اگر بگوییم کمدی در دوران معاصر کشورمان به قهقرا رفته، مدیومهای سینما، سریالهای شبکه ویدئوی و استندآپها همگی مبتلا به ابتذال شدهاند. شوخیهای تکراری، تیپ رُل های تکراری و تعدادی بازیگر تکراری که از این پروژه به آن یکی میروند و دوازده ماه سال ریخت و قیافهشان روی بیلبوردها و پردههای سینماها دیده میشود. البته باید اذعان کرد مشتری این آثار به هیچ وجه کم نشده است. کمدیِ ایرانی ذائقه تماشاگر را هم با خودش همراه کرده، انگار که برای مخاطب، تماشای داستانهای بیمایه هیچ وقت قرار نیست ملالآور و تکراری شود. دیالوگهای مملو از الفاظ جنسیِ بیمزه، اشارات مستقیم به نوشیدن مشروب، رقصیدن مردها و چشم نازک کردن زنها، و پرداختن به هرچیزی که در نیم قرن اخیر در مملکت قدغن و حرام بوده در این فیلمها مجاز است. دخترِ خوشگلِ شیرین عقل، ژیگولوی کلاهبردارِ پایین شهری و آدمهای کلّاش و زنباره، تکراری ترین المانهای این فیلمها هستند... در چنین اوضاعی، هنرمندانی هم هستند که به جای همرنگ شدن با اکثر همکاران سابق با پذیرفتن تبعاتِ مالی و اجتماعی از دایره شهرت خارج شدهاند...
شقایق یکی از آن خارج شدههاست. زنی که خنداندن را خوب بلد است ولی نشان داده ارزشهایی در زندگی وجود دارند که برای آنها باید قید عافیت و منفعت را زد. او کماکان خوب میخندد و خوب میخنداند ولی در مواقعی هم چنان سخن میگوید و مینویسد که کلّههای پرادّعای جامعهی به اصطلاح هنری به گرد پایش هم نمیرسند...
منبع: پارسینه