نگاهی به سرنوشت غمانگیز نفیسترین نسخههای شاهنامه
داستان این شاهنامه در دوران صفویه آغاز میشود؛ زمانی که شاه اسماعیل اول دستور خلق آن را صادر کرد. کار کتابآرایی این اثر عظیم به دست بزرگترین استادان آن زمان، از جمله سلطان محمد و میرزا علی تبریزی، انجام شد.

شاهنامه فردوسی، این میراث گرانسنگ و بیبدیل ادبیات فارسی، تنها در دل صفحات کتابها محفوظ نمانده، بلکه در گذر تاریخ، سرنوشتی پرفراز و نشیب و گاه غمانگیز را تجربه کرده است. هر نسخه خطی نفیس این اثر ارزشمند، گویی بخشی از روح خود را به دستنوشتها سپرده و خود نیز طعمه ناملایمات، بیتوجهی، و سودجویی شده است. سرنوشت این نسخهها که هر کدام شاهکاری از هنر و نگارگری هستند، گاهی به تلخی سرنوشت قهرمانانش رقم خورده است. این گزارش، نگاهی داستانی دارد به ماجراهای تلخی که برای برخی از مشهورترین و نفیسترین نسخههای شاهنامه رخ داده است.
شاهنامه طهماسبی؛ شاهکاری که از هم پاشید
یکی از غمانگیزترین داستانهای مربوط به میراث شاهنامه، به سرنوشت شاهنامه طهماسبی گره خورده است. این شاهکار بیبدیل نگارگری ایرانی که با ۲۵۸ نگاره خیرهکننده، یکی از نفیسترین نسخههای خطی جهان به شمار میرود، گویی از همان آغاز تولدش، سایه شوم ناملایمات را بر سر خود داشته است.
داستان این شاهنامه در دوران صفویه آغاز میشود؛ زمانی که شاه اسماعیل اول دستور خلق آن را صادر کرد. کار کتابآرایی این اثر عظیم به دست بزرگترین استادان آن زمان، از جمله سلطان محمد و میرزا علی تبریزی، انجام شد. اما شاه اسماعیل پیش از پایان کار درگذشت و فرزندش، شاه طهماسب اول، کار پدر را به سرانجام رساند. این شاهنامه نفیس برای قرنها در دربار صفوی نگهداری شد تا اینکه به عنوان هدیهای گرانبها به سلطان سلیم دوم، پادشاه عثمانی، تقدیم شد. اما این پایان ماجرا نبود.
در اوایل قرن بیستم، این نسخه ارزشمند به طور مشکوکی از دربار عثمانی خارج و در سال ۱۹۵۹ توسط آرتور هوتون دوم، میلیونر آمریکایی و مجموعهدار مشهور، به مبلغی باورنکردنی خریداری شد. هوتون که وارث یک امپراتوری تجاری بزرگ بود، به جای نگهداری این شاهکار در یک مجموعه کامل، تصمیمی هولناک گرفت. او برای کسب سود بیشتر، این شاهنامه را از هم گسست و صفحات آن را به صورت جداگانه در حراجیها و موزههای مختلف جهان فروخت.
این اقدام، به منزله یک فاجعه فرهنگی بود و روح این شاهکار هنری را از هم پاشاند. امروزه، برگههای این شاهنامه در موزههای معتبری مانند موزه هنر متروپولیتن نیویورک، موزه هنر اسلامی دوحه، و موزه هنرهای معاصر تهران پراکنده شدهاند. در سال ۲۰۱۱، برگهای از این نسخه نفیس که نگاره «ضحاک در حال فرار» را در خود داشت، در یک معامله تاریخی به قیمت ۱.۲ میلیون دلار در حراجی کریستی به فروش رسید که نشان از ارزش فوقالعاده این اثر داشت. با این حال، تلاشهای دولت ایران برای بازگرداندن برگههای باقیمانده از این شاهنامه همچنان ادامه دارد تا شاید روزی این اثر تکهتکه دوباره به یکدیگر بپیوندند.
شاهنامه بایسنقری؛ میراثی که دستخوش غارت شد
در میان نسخههای ارزشمند شاهنامه، نام شاهنامه بایسنقری نیز با داستانی از سرقت و آسیبدیدگی گره خورده است. این نسخه که به دستور شاهزاده بایسنقر میرزا در دوران تیموری نگاشته شده، یکی از قدیمیترین و مهمترین نسخههای خطی شاهنامه به شمار میرود و به خاطر خط بینظیر بایسنقر، فرزند شاهرخ تیموری، و نگارگریهای هنرمندانه آن، شهرت دارد.
این شاهنامه که در کاخ گلستان نگهداری میشود و در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است، متأسفانه در طول تاریخ بارها مورد تعرض قرار گرفته است. در دوران قاجار، برخی از صفحات آن به سرقت رفت و تعدادی از آنها به موزهها و مجموعههای خصوصی در خارج از کشور راه یافتند. یکی از مشهورترین این صفحات، برگه «جشن سده» است که به دلیل اهمیت هنری آن، در موزهای خارجی نگهداری میشود.
این سرقتها نشان میدهد که چگونه حتی میراثی که در یکی از مهمترین مراکز نگهداری آثار باستانی ایران نگهداری میشده، از دست سودجویان در امان نمانده است. تلاشها برای شناسایی و بازگرداندن این صفحات گمشده، هنوز هم ادامه دارد و نشاندهنده تعهد برای حفظ یکپارچگی این اثر تاریخی است.
شاهنامه قوامالدین حسن؛ قربانیِ بیتوجهی
شاهنامه قوامالدین حسن وزیر که قدمتش به دوران آل اینجو (قرن هشتم هجری) بازمیگردد، سرنوشتی مشابه شاهنامه طهماسبی پیدا کرد. این نسخه نفیس که به دلیل قدمت و کیفیت هنریاش دارای ارزش فوقالعادهای است، در اواخر دوره قاجار، در پی بیتوجهیها از کشور خارج شد.
این نسخه ابتدا توسط یک دلال هنری در استانبول خریداری و سپس به صورت اوراقشده به مجموعهداران و موزههای مختلف در اروپا و آمریکا فروخته شد. امروزه، بسیاری از برگههای این شاهنامه در موزههای معتبری مانند موزه لوور در پاریس و موزه ملی هنر واشنگتن نگهداری میشوند. تنها یک برگ از آن در موزه هنر جهان در تهران باقی مانده که نشاندهنده پراکندگی غمانگیز این اثر هنری است.
تندیسهای شاهنامه؛ قربانیانِ نوین
آسیب به میراث شاهنامه تنها به نسخههای خطی محدود نمیشود. در سالهای اخیر، تندیسها و مجسمههایی که برای گرامیداشت قهرمانان این اثر ساخته شدهاند نیز مورد تعرض و سرقت قرار گرفتهاند. این اتفاق، نشان میدهد که بیتوجهی و تخریب میراث فرهنگی همچنان ادامه دارد.
یکی از غمانگیزترین این حوادث، در سال ۱۴۰۱ و در روز جهانی مجسمهسازی رخ داد؛ زمانی که سرنیزه تندیس پهلوان شاهنامه در تهران به سرقت رفت. این تندیسها که توسط استاد رحیمزاده ارژنگ ساخته شدهاند، بارها مورد تعرض قرار گرفتهاند. این سرقتها نشان میدهند که حفاظت از میراث فرهنگی، تنها به موزهها محدود نمیشود و نیازمند توجه عمومی و مسئولیتپذیری جامعه است. سرنوشت غمانگیز این نسخههای نفیس و تندیسها، یادآور این نکته مهم است که میراث فرهنگی ما در معرض خطرات جدی قرار دارد و نگهداری از آنها وظیفهای همگانی است.