EN
به روز شده در
کد خبر: ۳۶۵۲۰
«سید جمال ساداتیان» در گفت‌وگو با آوش مطرح کرد؛

مردم خودشان را در صداوسیما نمی‌بینند/ پریناز ایزدیار می‌توانست جایزه بازیگری جشنواره کن را بگیرد/ گردش مالی سینمای بدون مخاطب دولتی بالاست

گروه فرهنگ و هنر آوش/ با سید جمال ساداتیان تهیه‌کننده سینما درباره موضوعات مختلفی گفت‌وگو کردیم از سیاست‌های ناپایدار تا سینمای دولتی پرهزینه و صداوسیما بدون مخاطب. او در این گفت‌وگو تأکید کرد: ما بعد از ۴۰ سال هنوز داریم خاک‌برداری می‌کنیم، تا کجا می‌شود خاک‌برداری کرد، کجا قرار است شروع کنیم با ساخت فونداسیون و بعد از آن یک ساختمان زیبا و رفیع روی آن فونداسیون بسازیم. هنوز همه تصمیمات سلیقه‌ای است و معیاری وجود ندارد. در دولت قبل سینمای ایران سه سال در جشنواره بین‌المللی حضور نداشت. اکثر سینماگران مطرح به سکوت رفتند؛ چون فکر می‌کردند قصه‌هایی را که دوست دارند نمی‌توانند بسازند.

مردم خودشان را در صداوسیما نمی‌بینند/ پریناز ایزدیار می‌توانست جایزه بازیگری جشنواره کن را بگیرد/ گردش مالی سینمای بدون مخاطب دولتی بالاست

سیدجمال ساداتیان، تهیه‌کننده سینما، با حضور در برنامه «درنگ» رسانه آوش به تشریح شرایط امروز سینمای ایران پرداخت و از مشکلات آن گفت. ساداتیان که تهیه‌کننده آثاری همچون «به رنگ ارغوان» ابراهیم حاتمی کیا، «چهارشنبه سوری» اصغر فرهادی، «دایره زنگی» پریسا بخت آور، «متری شیش و نیم» سعید روستایی و... است، تهیه‌کنندگی «زن و بچه» آخرین کار سعید روستایی را برعهده داشته است. گفت‌وگو او با آوش را بخوانید:

آقای ساداتیان، این روزها برخی از فیلمنامه‌نویسان از جمله آقای توحیدی معتقدند مشکل اصلی سینمای ایران فیلمنامه نیست، بلکه تهیه‌کنندگی است؛ ما ساختار تهیه‌کنندگی منسجم نداریم و تنها معدود تهیه‌کنندگان توانسته‌اند فیلم‌های شاخصی بسازند. به نظر شما بحران سینمای ایران بیشتر به کدام بخش برمی‌گردد؟

 

 آقای توحیدی از پیش‌کسوتان و صاحب‌نظران این حوزه هستند و نظرشان اهمیت دارد؛ اما به باور من سینما یک مجموعه است که به عوامل گوناگون بستگی دارد؛ از شرایط عمومی کشور گرفته تا استراتژی‌های فرهنگی. سینما هم سرگرمی است و هم زبان فرهنگی - اجتماعی؛ ابزاری قدرتمند که نمی‌توان آن را از زندگی بشر حذف کرد. مشکل اصلی این است که در چهار دهه گذشته استراتژی مدونی برای سینما نداشتیم. هر مدیری که آمده، سیاست‌های قبلی را کنار گذاشته و این فراز و فرودها فضای فکری سینماگران را بی‌ثبات کرده است. هر معاون سینمایی که آمده برگشته سرخط و تمام سیاست‌ها را از اول نوشته و تدوین کرده است، اگر از جریان راست افراطی کسی بر صندلی معاونت نشست همه آنچه قبلاً بوده را غلط اعلام کرد و از اول و دوباره استراتژی نوشت، اگر او رفت و کسی از جریان اصلاح‌طلب آمد دوباره همین فرایند تکرار شد. تولید اندیشه و فیلمنامه خوب نیاز به آرامش و ثبات دارد. از سوی دیگر، دخالت افراد غیرمتخصص در سینما - کسانی که تنها به واسطه نفوذ یا موقعیت وارد تصمیم‌گیری می‌شوند - آسیب بزرگی است. به نظر من پیش از هر چیز باید «اتمسفر عمومی» و شرایط پایدار برای اندیشه‌ورزی فراهم شود، تا هم فیلمنامه و هم تهیه‌کنندگی بتوانند نقش واقعی خود را ایفا کنند. آدم‌های غیرتخصصی به‌عنوان متخصص در امر سینما و هنر دخالت می‌کنند، تلفن‌هایش کار می‌کند، امضاهایشان کار می‌کند، نفوذ کلام و کلان دارند، دخالت می‌کنند و غالباً هم دخالت‌هایشان غیرکارشناسی است.

پرسش بعدی من دقیقا همین بود، یکی از مسائل مهمی که مطرح می‌شود، نقش سیاست‌های دولتی در سینماست. به نظر می‌رسد ما سیاست‌های مدون و پایدار نداریم و با تغییر دولت‌ها، سیاست‌های سینمایی هم تغییر می‌کند. مثلاً در دولت قبلی ۳ سال و نیم یک سیاستی دنبال شد در دولت قبل‌ترش سیاست چیز دیگری بود، فیلمی ممکن است در دولتی توقیف شود و در دولت بعدی بدون تغییر مجوز بگیرد. این را از آسیب‌های جدی سینما می‌دانید؟

 

بله، قطعاً. نبود سیاست‌گذاری درست و پایدار، یکی از آسیب‌های مهم سینمای ماست. سینما مثل یک خط تولید صنعتی نیست که با نقشه و تکرار جلو برود. تولید اندیشه نیاز به آرامش و ثبات دارد. وقتی سیاست‌ها مدام تغییر می‌کنند، فیلمسازان بلاتکلیف می‌مانند؛ موضوعی که امروز خط‌قرمز است ممکن است سال بعد آزاد شود، درحالی‌که اثر تغییری نکرده است. درعین‌حال، در پاسخ به پرسش اول باید اضافه کنم که نقش تهیه‌کننده هم کلیدی است. تهیه‌کننده باید قصه درستی انتخاب کند و در کنار کارگردان، به‌عنوان مشاور و پشتیبان فکری بماند و عمل کند تا متن به یک اثر تصویری موفق تبدیل شود. انتخاب غلط می‌تواند مسیر کل پروژه را منحرف کند.

شما با کارگردان‌های مختلفی همکاری داشته‌اید که بیشتر در ژانر اجتماعی فعالیت کرده‌اند، مثل اصغر فرهادی، ابراهیم حاتمی کیا، علی امینی، پیمان معادی، بهروز افخمی، سعید روستایی و... روند شکل‌گیری این همکاری‌ها چگونه است؟ آیا آنها به سراغ شما می‌آیند یا شما با یک ایده به نویسنده و کارگردان مراجعه می‌کنید؟

متفاوت است، این دوستان که گفتند عموماً نویسنده و کارگردان هستند، تا امروز بیشتر این‌طور بوده که سناریوها به دست من رسیده‌اند. من آنها را می‌خوانم و اگر برایم جذاب باشد وارد کار می‌شوم. معمولاً نویسنده و کارگردان در مسیر تولید قرار می‌گیرند و من هم در کنارشان هستم. در نهایت این مردم هستند که بر اساس دیدن اثر قضاوت می‌کنند. تجربه من نشان داده که کارهایی که تولید کرده‌ایم، موردتوجه بخش قابل‌توجهی از جامعه قرار گرفته است.

مسیر کاری شما و همکاری با فرهادی، امینی، معادی، روستایی و... نشان می‌دهد مسائل اجتماعی برایتان مهم است و دغدغه دارید تا این مسائل از زبان سینما مطرح شوند.

 

بله، این برای من اهمیت زیادی دارد. کشور ما با بحران‌های مختلف اقتصادی و اجتماعی روبه‌روست و این بحران‌ها تأثیر مستقیم بر زندگی مردم دارد. بعضی از بحران‌ها همچون آتش زیر خاکستر هستند. بسیاری از مشکلات اجتماعی و اقتصادی وقتی در جامعه شکل می‌گیرد، بازتاب‌های اخلاقی و فرهنگی هم پیدا می‌کند. وقتی موضوعی دستم می‌رسد که قصه‌ای دارد و می‌تواند یک تلنگر به مسائل اجتماعی باشد، برایم جذاب است. چنین داستان‌هایی وارد پروسه تولید می‌شوند و می‌توانند بخشی از جامعه را متأثر کنند. متأسفانه یکی از مشکلات سینمای ما این است که تنوع موضوعی کافی وجود ندارد و پرداختن به مسائل اجتماعی ملتهب، ریسک ممیزی یا متهم شدن به سیاه‌نمایی را دارد. بااین‌حال، سینما ابزار قدرتمندی است که می‌تواند موضوعاتی را که رسانه‌ها یا تریبون‌های سیاسی کمتر به آن می‌پردازند، به تصویر بکشد و مردم بتوانند آنها را لمس و درک کنند. وقتی می‌بینم جامعه با چنین آثار اجتماعی ارتباط برقرار می‌کند، حس می‌کنم این مسیر درست است.

 

شما در تلویزیون سریال «خواب‌وبیدار» را ساختید. چرا دیگر در تلویزیون فعالیت نکردید و وضعیت فعلی تلویزیون را چگونه می‌بینید؟ همچنین به نظر شما چگونه می‌توان سرمایه اجتماعی ازدست‌رفته تلویزیون را بازگرداند؟

بعد از «خواب‌وبیدار» تجربه تلویزیون برای من چندان خوشایند نبود. کار با مدیران و سیستم‌های اداری، ممیزی‌ها و محدودیت‌ها باعث شد ترجیح دهم در سینما فعالیت کنم، جایی که صفر تا صد اثر در اختیار من است. بحران‌های امروز تلویزیون قابل‌توجه است و همه می‌دانند؛ اما مشکل اصلی عدم شناخت دقیق مخاطب و است. مثل تولید محصول صنعتی، تلویزیون هم باید بداند مخاطب چه می‌خواهد و نیازش چیست، نه اینکه صرفاً سلیقه مدیران را ارائه دهد. نسل جدید هم کمتر تحت‌تأثیر روش‌های قدیمی آمرانه قرار می‌گیرد و نیازهای خودش را دنبال می‌کند. سریال‌ها باید الهام‌گرفته از جامعه باشند و کاراکترها با واقعیت‌های زندگی مردم ارتباط داشته باشند. گاهی در تلویزیون، شخصیت‌ها بیش از حد ایده‌آل نشان داده می‌شوند و این باعث فاصله با واقعیت می‌شود. وقتی قصه‌ها به زندگی واقعی نزدیک نباشند، مخاطب ارتباط برقرار نمی‌کند و سمت شبکه‌های خارجی کشیده شود. فرض کنید وقتی در یک اثر قاضی و پلیس و نیروی شهرداری و... همه خوب هستند و بدون هیچ مشکلی به تصویر کشیده می‌شوند، مخاطبی که بیرون با تمام پوست و خونش خلاف این را دیده که نمی‌تواند هم‌زاد پنداری کرده و همراه شود. این مشکل یک‌سونگری درباره فیلم‌هایی که با بودجه دولتی ساخته می‌شوند هم وجود دارد و این آثار هم در سینما مخاطب ندارند.

به سینمای دولتی اشاره کردید بعضی معتقدند که در این نوع سینما سود در اکران و توزیع فیلم نیست؛ بلکه سود در تولید آن است.

 

تا آن جایی که اطلاع دارم آن فیلم‌ها از استانداردهای روز سینمای ایران هم گران‌تر در می‌آیند و برآوردهای بالایی دارند. حالا چه مراوداتی بینشان برقرار است نمی‌دانم. معمولاً برآوردهایی را که ما می‌شنویم بیشتر از نرم عمومی سینماست. خوب پول‌های ردوبدل می‌شود، حتماً آدم‌هایی مستقیم و غیرمستقیم در درآمد و تولید این آثار دخیل هستند. آنها خیلی دغدغه‌ای مالی ندارند، مثل بخش خصوصی نیستند که حتماً باید پول برگردد تا بتوانند فیلم بعدی را بسازند و فیلم حتماً باید اکران شود. برای آن فیلم‌ها چه اکران داشته باشد چه نداشته باشد حق‌وحقوق و دستمزد پرداخت می‌شود.

زن وبچه1

در سال‌های گذشته، ساخت کمدی در سینمای ایران بسیار مورد توجه قرار گرفت و بخش عمده‌ای از آثار تولیدشده را شامل می‌شد. از طرف دیگر فیلم‌هایی اجتماعی بدون اکران حذف شدند. (از جمله فیلم «برادران لیلا» سعید روستایی) شما که تهیه‌کننده فیلم کمدی - اجتماعی موفقی مانند «دایره‌زنگی» بودید، چگونه نگاه می‌کنید، می‌شود تمام سالن‌های سینما را صرفاً با کمدی پر کرد و سایر ژانرها را محدود؟

«دایره‌زنگی» در زمان خودش فیلمی استاندارد بود و قصه‌اش تلنگرهای اجتماعی فراوانی داشت. متأسفانه همین اثر با اولین اکران از جشنواره فیلم فجر کنار گذاشته شد. به‌جای آن که دست‌اندرکاران تولیدش تشویق و ترغیب و حمایت شوند؛ همان موقع این دغدغه به وجود آمد که سرنوشت فیلم چه می‌شود. از سبد اکران سینمای کشور هم خارج خواهد شد یانه؟ ما از اول انقلاب نگاه‌های افراطی در همه حوزه‌ها داشته‌ایم که بعضی تلاش می‌کنند همچنان آن را حفظ کنند. بالاخره باید یک جایی به یک تعقلی به یک عقلانیتی برسیم، خلاصه کشور باید روی ثبات و سازندگی را ببیند. ما بعد از ۴۰ سال هنوز داریم خاک‌برداری می‌کنیم، تا کجا می‌شود خاک‌برداری کرد، کجا قرار است شروع کنیم به ساخت فونداسیون و بعد از آن یک ساختمان زیبا و رفیع روی آن فونداسیون بسازیم. هنوز همه تصمیمات سلیقه‌ای است و معیاری وجود ندارد. در دولت قبل سینمای ایران سه سال در جشنواره بین‌المللی حضور نداشت. اکثر سینماگران مطرح به سکوت رفتند؛ چون فکر می‌کردند قصه‌هایی را که دوست دارند نمی‌توانند بسازند. این‌ یک طرف ماجرا است؛ از سوی دیگر چراغ سینما که نمی‌تواند خاموش بماند چرا که سینما و سینماداری اقتصاد خودش را دارد و آن بحث مفصلی است. مردم به دیدن فیلم‌های کمدی رفتند چون یک بدون سرگرمی که نمی‌شود زندگی کرد. خلاصه مردم وقت فراغت دارند و حضور در سینما مثل رفتن پارک و... جای تفریح است. نگاه‌های افراطی و تصمیم‌های سلیقه‌ای مدیریتی باعث می‌شود سینماگران بلاتکلیف شوند و انگیزه خود را از دست بدهند. در چهار دهه گذشته، سینما درگیر فرازوفرودهای مدیریتی و سیاسی بوده است. این بی‌ثباتی و فشار، اعتمادبه‌نفس سینماگران را کاهش داده است. باوجود این، سینما جایگاه خود را در زندگی مردم حفظ کرده و نیازهای فرهنگی و سرگرمی مردم را پاسخ می‌دهد. تنوع فیلم‌ها باید حفظ شود تا هر مخاطبی بتواند اثری مطابق سلیقه خود پیدا کند.

اگر دولت قبل بر سر کار بود این فیلم هنوز ساخته نشده بود؛ اما این فیلم اکنون تولید شده و توانسته توجه بین‌المللی جلب کند؛ پخش‌کننده آمریکایی قدرتمندی پای‌کار آمده و ارتباطات گسترده‌ای با کشورهای اروپایی و سایر نقاط جهان برقرار شده است. برای پخش در آمریکا برنامه‌های گسترده‌ای داریم و اگر فیلم برای اسکار انتخاب شود، حضور این پخش‌کننده می‌تواند کمک بزرگی باشد و از حقوق فیلم صیانت کند. البته انتخاب برای هیئت تصمیم‌گیرنده و رقابت با سایر آثار نیز مهم است، ولی از نظر پخش‌کننده و توانایی حمایتی او، «زن و بچه» جزو کاندیداهای اصلی است.

 

شما چند کار توقیفی هم داشتید؟

بله! فیلم «چهارشنبه‌سوری» راحت پروانه تولید نگرفت، «به رنگ ارغوان» ۵ سال توقیف بود و «زن و بچه» پنج ماه در ارشاد گیر کرد و به آن مجوز نمی دادند. درباره فیلم زن و بچه خیلی فشار وجود داشت. منظورم این نیست که این آثار بی‌نقص‌اند، اما هر فیلمی که در جشنواره‌های بین‌المللی پذیرفته شود، به این معنا است که از میان ۱۷۰۰ فیلم که می‌خواستند در کن حضور داشته باشند، انتخاب شده است، یعنی توانسته استانداردهای جهانی را تا حدی رعایت کند. این موضوع باعث معرفی سینمای ایران در دنیا می‌شود، به‌خصوص در شرایطی که در سال‌های اخیر علیه کشور جوسازی می‌شود. فیلم «زن و بچه» با موضوع مشکلات مالی خانواده و فشارهای اجتماعی، تلنگری به مسائل واقعی می‌زند؛ مادری تنها مجبور است برای تأمین زندگی بچه‌ها دو جا کار کند، بچه‌ها کمتر مراقبت می‌شوند و این تبعات اخلاقی دارد. چنین فیلم‌هایی بحث‌برانگیزند و طبیعی است که موافق و مخالف داشته باشند. هر اثری که چالش ایجاد کند و بحث‌برانگیز باشد، ارزشمند است؛ این حرف من به این معنا نیست که اثر نقد نشود، اتفاقا وقتی فضای گفت‌وگو فراهم می‌شود نویسنده و کارگردان می‌تواند از نقدها برای بهبود کارهای بعدی بهره ببرد. علوم‌انسانی و هنر هم مسیر پیشرفت و بازنگری دائمی دارد و هیچ اثری کامل و تمام‌شده نیست.

در مورد حضور سینمای ایران در جشنواره‌های خارجی، تجربه‌ها متفاوت است. در گفت‌وگویی که با آقای کیانوش عیاری داشتم، می‌گفتند دهه ۷۰ شمسی سینمای ایران می‌توانست در مقابل هالیوود ژانر و جایگاه خودش را داشته باشد، اما سیاست‌های سینمای ایران این موقعیت را از بین برد. از طرف دیگر، برخی معتقدند جشنواره‌ها با نیات سیاسی یا منفی فیلم‌ها را انتخاب می‌کنند تا تصویر ناخوشایند و منفی از ایران ارائه دهند؛ شما فرایند انتخاب را چطور می‌بینید. به نظر جشنواره‌های خارجی هم قوانین ثابتی ندارند و گاهی نگاه سیاسی وجود دارد، اما فیلم خوب را درست می‌بینند. آثاری مثل فیلم‌های زنده یادان عباس کیارستمی، مهرجویی یا فرهادی و روستایی، جریانی انسانی و اجتماعی دارند؛ اما با شاخص آقایان این آثار سیاه‌نمایی است.

 

برای حضور موفق بین‌المللی، ما باید هم «ظرف» یعنی تکنیک و ابتکار داشته باشیم و هم «مظروف» یعنی موضوعاتی که بتوانند با آثار مشابه رقابت کنند. نگاه سیاسی در جشنواره‌ها وجود دارد، ولی معمولاً شامل چند فیلم خاص می‌شود و قوانین سینمایی غالباً رعایت می‌شوند. مثلاً در یک جشنواره مانند کن، از بین ۱۷۰۰ فیلم، تنها حدود ۱۰۰ فیلم انتخاب می‌شوند و مردم و افکار عمومی هم به‌نوعی در قضاوت اثر دارند؛ شاید برخی نمره‌ها یا انتخاب‌ها اندکی تغییر کند، اما اصل انتخاب بر اساس کیفیت فیلم است.گاهی نگاه سیاسی یا توجه ویژه به فیلم‌ها به دلایل تاریخی یا شرایط خاص کشورها رخ می‌دهد، اما این موارد استثنا هستند. برخی از فیلم‌های ما به دلیل بازتاب التهابات اجتماعی ایران برای مجامع فرهنگی جذاب می‌شوند، اما تکرار همان موضوعات ممکن است دل‌زدگی ایجاد کند؛ بنابراین لازم است هم در تکنیک و هم در موضوع ابتکار داشته باشیم تا فیلم‌ها هم جذاب باشند و هم بتوانند در سطح بین‌المللی رقابت کنند.

برای ساخت فیلم «زن و بچه» شما سراغ سعید روستایی رفتید یا او به سراغ شما آمد.

 

خب ما از زمان ساخت فیلم «متری شش و نیم» رفاقتی داشتیم که ادامه داشت. برای همکاری در فیلم «زن و بچه» به من مراجعه کرد و از ابتدا تا زمان بسته‌شدن سناریو و حتی پس از آن، ما ارتباط و همکاری نزدیکی داشتیم. در تمام مراحل بازنویسی و پیش‌تولید با هم در جریان بودیم و فاصله‌ای بین ما نبود. به‌عنوان تهیه‌کننده، در انتخاب بازیگر، فیلم‌بردار و سایر عوامل نظر می‌دهم، اما در نهایت تصمیم نهایی با کارگردان است. من نقش خود را به‌عنوان مشاور و همراه کنار کارگردان می‌دانم؛ مثلاً  بازیگر باید توانایی ایفای نقش را داشته باشد و بتواند اندیشه فیلم را به تصویر بکشد. در «زن و بچه» تقریباً تمام بازیگران درست انتخاب شدند و توانایی کافی داشتند. اگر دولت قبل بر سر کار بود این فیلم هنوز ساخته نشده بود؛ اما این فیلم اکنون تولید شده و توانسته توجه بین‌المللی جلب کند؛ پخش‌کننده آمریکایی قدرتمندی پای‌کار آمده و ارتباطات گسترده‌ای با کشورهای اروپایی و سایر نقاط جهان برقرار شده است. برای پخش در آمریکا برنامه‌های گسترده‌ای داریم و اگر فیلم برای اسکار انتخاب شود، حضور این پخش‌کننده می‌تواند کمک بزرگی باشد و از حقوق فیلم صیانت کند. البته انتخاب برای هیئت تصمیم‌گیرنده و رقابت با سایر آثار نیز مهم است، ولی از نظر پخش‌کننده و توانایی حمایتی او، «زن و بچه» جزو کاندیداهای اصلی است. در مورد سرمایه‌گذاری و دغدغه‌ها هم باید گفت سینما مسیر همواری ندارد؛ تولید فیلم با خود سختی‌هایی دارد و محدودیت‌ها و فشارهایی همیشه هست. حتی این فیلم در دولت قبلی نتوانست پروانه ساخت بگیرد و پس از صدور پروانه هم حاشیه‌هایی ایجاد شد. اما از طرف دیگر، احساس می‌کنیم جامعه به این آثار نیاز دارد و برای ورود به این مسیر، باید سختی‌ها را پذیرفت و آماده مواجهه با مشکلات بود، همان‌طور که همیشه در سینما رخ می‌دهد.

زن و بچه

در جشنواره فیلم کن، فیلم «زن و بچه» و خود سعید روستایی دچار حاشیه‌های زیادی شدند. روستایی اظهاراتی داشت که به نظر با شما هماهنگ شده بود. به‌هرتقدیر فیلم حاشیه کم نداشت چه داخلی و چه خارجی.

 

خیلی تلاش شد تا برای فیلم‌های ایرانی دوقطبی ایجاد شود، فیلم‌های که زیرزمینی تولید شدند و فیلم زن و بچه. فشارهایی ایجاد شد به‌خصوص از سوی برخی ایرانیان خارج از کشور؛ اما ما در ایران زندگی می‌کنیم و مجبوریم با قوانین و شرایط موجود کنار بیاییم. اگر قوانین خیلی سخت و محدودکننده باشند، افراد ممکن است ناخواسته آن‌ها را نقض کنند، درست مثل مثال چراغ‌قرمز که اگر چند دقیقه بیشتر شود، خب کسی دیگر قانون را رعایت نمی‌کند و از آن می‌گذرد. یا قانون ماهواره که با وجود محدودیت‌ها، به دلیل نیاز و اراده عمومی فراگیر شد و دولت نتوانست جلوی آن را بگیرد، قوانینش هنوز هست ولی مردم از آن گذشته‌اند. قوانین مرتبط با حجاب هم همین وضع را خواهند داشت و امروز خیابان‌های ایران را می‌بینیم.

بحث من این است که نباید برای حضور فیلم در جشنواره‌های بین‌المللی محدودیت و حاشیه زیاد ایجاد کرد. ما همان‌طور که انتقاد به حاکمیت و شیوه حکمرانی داریم که باید پذیرفته شود، باید به ایرانی‌های خارج هم انتقاد کرد، چرا از فیلمی که شرافتمندانه ساخته شد و به جشنواره‌ای جهانی آمده این‌همه فشار می‌آوردند.

در آنجا به این اشاره شد که من زمانی کار دولتی کرده‌ام، تمام پرونده کاری من را درآوردند که فلانی دولتی بوده است، این چه ربطی به امروز دارد. من از ۳۰ سال پیش از کار دولتی جدا شده‌ام و فعالیت‌های سینمایی و اجتماعی خود را مستقل پیش می‌برم. این برداشت‌های غلط و مفروضات نادرست باعث ایجاد حاشیه‌هایی شد که فیلم را تحت‌تأثیر قرار داد.

اگر دولت در این سال‌ها توانسته باشد از فیلم‌های که شما ساختید، حمایت کند، کار بزرگی کرده است؛ اما نکته آنجا بود که می‌گفتند شما سیاست‌های پشت پرده دولت را دنبال می‌کند.

 

اگر این‌طور بود چرا دولت قبل برای ساخت این کار مجوز ساخت، نمی‌داد، وقتی هم که داد کلی حاشیه درست شد تا اثر ساخته نشود. من نمی‌دانم چه کسانی حاشیه درست می‌کردند؛ ولی کم نبود و فشار بالایی روی کار بود، دلواپسان به ارشاد فشار می‌آورند تا این کار ساخته نشود.

جالب است که ما از هر دو طرف می‌خوریم، آن طرف در کن هم اتفاقاتی افتاد که به فیلم ضربه زد، از خانم ژولیت بینوش دبیر جشنواره خواسته بودند تا فیلم از مسابقه به همین دلایل که گفتم خارج شود. این فشار بی تاثیر نبود و بازی درخشان خانم پریناز ایزدیار تحت‌تأثیر همین فشارها دیده نشد. به ادعای کسانی که فیلم را در جشنواره کن دیده بودند، ایشان شایسته جایزه بازیگری بود و بازی ایشان قابل‌توجه بود، اما فشارها و فضای مسموم، هیئت داوران را تحت‌تأثیر قرار داد و این اتفاق نیفتاد. منتقدان اما بازی خانم ایزدیار را مثبت ارزیابی کردند.

این روزها از اکران و فروش فیلم در ایران راضی هستید؟

 

فیلم با سختی‌های زیادی ساخته شد؛ زمان فیلم‌برداری طولانی و بودجه بالا بود و با وجود این، به دلیل تعطیلات و شرایط فروش، نتیجه اقتصادی کامل حاصل نشد. اما از نظر اجتماعی، این فیلم قابل‌قبول و ارزشمند است و جامعه باید آن را ببیند. وقتی یک فیلم خوب ساخته می‌شود، همراهی مردم باعث تشویق کارگردانان و تولیدکنندگان به تولید آثار اجتماعی بیشتر می‌شود. مسئله فیلم‌های سعید روستایی و جمال ساداتیان نیست، اگر مردم با این آثار سرد برخورد کنند، ممکن است تولید آثار مشابه کاهش یابد. به همین دلیل، ضروری است این فیلم‌ها دیده شوند، به‌خصوص برای دانش‌آموزان دبیرستانی که در معرض بلوغ و شکل‌گیری هویت اجتماعی هستند. مشاهده شرایط اقتصادی و اجتماعی در فیلم‌ها می‌تواند به آن‌ها بینش و درک بهتری از جامعه بدهد و به خانواده‌ها و پدر و مادرها کمک کند تا بهتر با نوجوانانشان برخورد کنند.

 به‌طورکلی، این آثار مثل «ستاره» هستند؛ ساخته‌شدنشان کم است و وقتی ساخته می‌شوند، حتماً باید دیده شوند، چون تذکر و یادآوری برای مسئولان، خانواده‌ها و جامعه محسوب می‌شوند و می‌توانند نگاه‌ها و رفتارها را تحت‌تأثیر قرار دهند.

ارسال نظر

آخرین اخبار