سانسور، انزوا و بیبرنامگی؛ سه ضلع غیبت موسیقی ایران از جهان
موسیقی ایران سالهاست که با فاصلهای فاحش از جشنوارههای بینالمللی ایستاده است. هنرمندان موسیقی ایران اگر در جشنوارهای جهانی حاضر شده و صدایشان شنیده شده، نه به عنوان نمایندهی موسیقی ایران بلکه همواره حضوری فردمحور داشتهاند و این وضعیت در موسیقی دقیقاً برعکس سینمای ایران است که حضوری پررنگ در فستیوالهای مهم جهانی داشته و دارد.

در طول مدت اخیر، شاهد برگزاری جشنوارههای تابستانی موسیقی در گوشه و کنار جهان بودیم که موزیسینها، از کشورهای مختلف در آن حضور داشتهاند اما جای موسیقی ایرانی در آنها خالی بوده است.
جشنوارههای مهم موسیقی مانند «مونترو»، «کوچلا» و «سان برن» و... همواره میزبان چهرههای موسیقی از کشورهای مختلف هستند اما در این میان نه نامی از گروههای ایرانی دیده میشود، نه اثری از موسیقی امروز ما به گوش میرسد.
فستیوال «مونترو» یا «گلاستونبری» همواره پذیرای هنرمندانی از کشورهای مختلف جهان هستند. این فستیوالها تلاش دارند تا ترکیبی باشند از سبکها و فرهنگهای مختلف جهانی اما جای خالی موسیقی ایران در آنها احساس میشود و این در حالی است که کشورهای همسایهی ما، همانند ترکیه، ارمنستان و لبنان، در این فستیوالها، به طور مداوم- هرچند به صورت محدود- حضور دارند و هنر موسیقی خود را به گوش جهان میرسانند.
درهای بسته از هر دو سو
جای موسیقی ایرانی در این تقویم جهانی کجاست؟! پاسخ را باید در ترکیبی از موانع داخلی و بیبرنامگی بیرونی جستوجو کرد؛ از یک سو، سانسور و عدم حمایت دولتی از هنرمندان مستقل، خروج و حضور بینالمللی را برای بسیاری ناممکن کرده است. صدور مجوز خروج از کشور برای کنسرتها با محدودیتهای بیسابقهای مواجه است و نهادهایی که مسئول معرفی چهرههای فرهنگیاند، عملاً در سکوت به سر میبرند یا به این موضوع که صدای موسیقی ایرانی باید در سطح بینالمللی شنیده شود توجهی ندارند.
اگرچه انجمنها و آژانسهای هنری خصوصی در حوزهی موسیقی فعال هستند اما با توجه به عدم حضور موسیقی ایرانی در فستیوالهای جهانی، به نظر میرسد این تلاش کافی نبوده است. در حالی که گروههای موسیقی ترکیهای یا حتی فلسطینی، با اتکا به شبکهای از جشنوارهها و NGOهای حامی هنر، مسیر خود را یافتهاند، هنرمندان ایرانی یا باید مهاجرت کنند یا در داخل مرزها درجا بزنند چرا که امکان معرفی و بازاریابی بینالمللی چندان فراهم و در دسترس نیست.
موسیقی در تبعید
در این میان، معدود هنرمندانی که از ایران مهاجرت کردهاند، یا بدون وابستگی به دولت در ایران فعالیت میکنند و از جانب هیچ ارگان یا نهادی حمایت نمیشوند، گاهوبیگاه در جشنوارههای جهانی حضور پیدا میکنند اما حضور آنها اغلب فردیست، نه بهعنوان نمایندهای از «موسیقی ایران»؛ هویت آثارشان نیز بیشتر با برچسب «جهانی» یا «دیاسپورا» شناخته میشود تا بخشی از بدنهی فعال موسیقی ایرانی.
حذف روایت فرهنگی
موسیقی بخش جدایی ناپذیر گفتمان جهانی است و عدم حضور موسیقی ایرانی در سطح بینالمللی عملاً به معنای حذف روایت فرهنگی است.
موسیقی تنها یک هنر شنیداری نیست بلکه حامل حافظه و تجربه اجتماعی است. غیبت ما در جشنوارهها، فقط غیبت یک اجرا نیست؛ خاموشی یک فرهنگ در تالارهای جهانی است.
شاید وقت آن رسیده که نهادهای هنری، مستقل یا رسمی، بازنگریای جدی در سیاستهای خود برای معرفی موسیقی ایرانی داشته باشند. جهان منتظر صدای ما نیست؛ این ما هستیم که باید راهی برای شنیده شدن پیدا کنیم.