رضا کیانیان: تهران هنوز نفس میکشد، هنوز سر خم نکرده است و نخواهد کرد
رضا کیانیان با نگارش یادداشتی با عنوان «دشمن یا خائن؟ » با نکوهش وطنفروشی یادآوری کرده است که ایران ما در طول تاریخ چه جنگها پشتسر گذاشته اما همچنان زنده مانده و روسیاهی جنگ برای جنگافروزان مانده است.

این بازیگر در یادداشت خود که آن را در اختیار ایسنا قرار داده، نوشته است: جنگ، بالاخره یک روز تمام میشود. شعله همه جنگها روزی خاموش شد. نعرههای جنگافروزان روزی ساکت شد. نمیدانم جنگهای عالم جان چند میلیون نفر را گرفتهاند؟ چه خرابیهایی به بار آورند؟ اما هیچکدام همیشگی نشدند … و در نهایت رو سیاهیاش ماند برای جنگافروز. صدام، هشت سال با کمک و پشتیبانی همهی قدرتهای جهانی، از روسیه تا امریکا و اروپا از زمین و آسمان به ایران تاخت و بر سر ما آتش گشود. هشت سال…!
ما مُردیم، بیخانمان شدیم، آواره شدیم، قهرمانانی از میان کوچه و بازارمان پیدا شدند، جنگیدند، کشته شدند، اسیر شدند و آزاد شدند. سرزمینهای کوچک و بزرگ کشورمان دست به دست شدند ولی بالاخره تمام شد… و پس از مدتی صدامی که میغرید، مست قدرت بود، نعره میزد، گریخت و همچون موش کوری به زیر زمین خزید و پنهان شد، اما همان دوستاناش پیدایش کردند و به دار آویخته شد. سرنوشت هیچ جنگافروزی پایان خوشی نداشته.
تاریخ ایران روایتگر حملات سخت است؛ از اسکندر مقدونی و تازیها و صدام و چنگیز مغول، محمود افغان و روسیه تا نتانیاهوی تازه به دوران رسیده، به ما حمله کردند. ما را قتلعام کردند. ما بارها مُردیم و باز زنده شدیم. کشور ما تکه پاره شد. مرزها جابه جا شدند. ولی باز گرد هم آمدیم. وقتی به بعضی کشورهای همسایه میرویم، با ما فارسی حرف میزنند. ساکنان کشورهایی تا مرز چین، زبانشان فارسی است. همان خراسان بزرگ که به قطعات کوچک تقسیم شده است.
ما مردم مهربانی هستیم. بارها در خانههامان را به روی آوارگان جنگزده دیگر کشورهای جهان گشودهایم و پناهشان دادیم اما بیشتر از تشکر، ناسپاسی دیدیم. مثل همین نیاکان اسراییلیان در سدههای گذشته که در دوران سخت سرگردانی و آوارگیشان به ما پناه آوردند و ما پذیرفتیم. ما با زخمهای کهنه و نو بر تن، بودن، را ادامه دادیم.
امروز نوبت تهران است. زخمیتر از همه جای وطن. پر آوارهتر از همه، خانهخرابتر از هر شهر دیگر، اما هنوز نفس میکشد. هنوز سر خم نکرده است و نخواهد کرد.
میدانم فردا که جنگ را پشتسر گذاشتیم و خانههامان را دوباره ساختیم، نتانیاهو به سرنوشت صدام گرفتار آمده و خائتین داخلی بیشترشان رسوا شدهاند. همانها که بارها مردمشان را ارزان فروختند.
در فیلم «اسب کهر را بنگر»، چریک پیر نیروی مقاومت فرانسه، تفنگ و عصای کوه پیماییاش را بر میدارد و کوهها را پیاده پشتسر میگذارد. وقتی به اسپانیا میرسد، جایی مشرف به اتاق فرماندهی جنگ کمین میکند، پشت پنجره، فرمانده دشمن را همراه با خائنی از هموطنانش میبیند. هر دو در تیر رس او هستند. اما یک گلوله بیشتر نمیتواند شلیک کند. فقط یک نفر را میتواند هدف قرار دهد. چون با صدای تیر، نفر دوم میگریزد. فرمانده نیروهای دشمن، یا هموطن خائن؟ مردد است. چند بار نشانه میرود. دشمن یا خائن؟ به روی هیچکدام ماشه را نمیچکاند. کدام یک مستحق این تیر هستند؟ بالاخره شلیک میکند. فرمانده دشمن میگریزد و هموطن خائن در خون خود به زمین میغلتد.