طبیعت گاهی مرگآور میشود
تحریریه آوش/ در سالهای اخیر، صفحات خبری و شبکههای اجتماعی بارها با تیترهایی مشابه روبهرو شدهاند: «جوان کوهنورد در ارتفاعات توچال مفقود شد»، «دختر طبیعتگرد در جنگلهای مازندران جان باخت»، «نجات گروه کوهنوردی از کولاک شدید در فیروزکوه».
در سالهای اخیر، صفحات خبری و شبکههای اجتماعی بارها با تیترهایی مشابه روبهرو شدهاند: «جوان کوهنورد در ارتفاعات توچال مفقود شد»، «دختر طبیعتگرد در جنگلهای مازندران جان باخت»، «نجات گروه کوهنوردی از کولاک شدید در فیروزکوه».
ماجرا تکراری است، اما هر بار با جزئیاتی تازه و تلختر؛ گردشگرانی که برای تفریح، آرامش یا تجربه ماجراجویی به دل کوه و جنگل میزنند و گاهی هرگز به خانه برنمیگردند. برخی خوشاقبالاند و پس از ساعتها جستوجو نفسگیر توسط نیروهای امدادی پیدا میشوند، اما برای بعضی دیگر، طبیعت پایان زندگی است. از «سها رضانژاد» که در تابستان ۱۳۹۹ در جنگلهای جهاننما ناپدید شد و پیکرش چند هفته بعد پیدا شد، تا «جوانی در ارتفاعات اشترانکوه» که در طوفان گرفتار شد و جان باخت. در مقابل، گروههایی هم بودهاند که با شانس و تلاش امدادگران زنده ماندهاند؛ مانند سه گردشگر در ارتفاعات دیلمان که پس از سه شب گمشدن در سرمای پاییزی نجات یافتند.
اما وجه مشترک همهی این ماجراها، نبود آموزش و آگاهی، نداشتن تجهیزات مناسب و گاه اعتماد به گروههایی است که نه رسمیاند و نه شناختی از خطرات طبیعت دارند.
گردشگری ماجراجویانه؛ از جذابیت تا خطر
دکتر «محمد کبادی»، معاون عملیات سازمان امداد و نجات هلالاحمر، در گفتوگو با «آوش» از ابعاد مختلف رشد گردشگری ماجراجویانه میگوید؛ پدیدهای که به گفته او، «هم جذاب است و هم نگرانکننده».
او در این رابطه توضیح میدهد: «گردشگری ماجراجویانه در ایران به سرعت در حال گسترش است. این نوع گردشگری برای بسیاری از مردم به بخشی از سبک زندگی تبدیل شده. پنجشنبه و جمعه یا هنگام تغییر فصلها، افراد زیادی تصمیم میگیرند به کوه یا جنگل بروند. کشور ما سرزمین رنگها و مناظر شگفتانگیز با کوههای بلند، درههای سرسبز و جنگلهای بکر است. اما کافی است نگاهی به فضای مجازی بیندازید تا ببینید چه تعداد گروه طبیعتگردی غیررسمی در شبکههای اجتماعی فعالیت میکنند. بسیاری از این گروهها هیچ سازوکار قانونی ندارند، زیر نظر هیچ موسسهای نیستند و بدون رعایت ضوابط، تور برگزار میکنند.»
به گفته کبادی، این گروهها معمولا با تبلیغات پرزرق و برق و تصاویر جذاب، مردم را ترغیب میکنند تا در برنامههایشان شرکت کنند. اما در واقع نه آموزش دیدهاند و نه تجربه کافی دارند.»
او ادامه میدهد: «بسیاری از لیدرهای این گروهها، تنها بهخاطر اینکه یک بار مسیر خاصی را رفتهاند، خود را راهنمای طبیعت میدانند. همین نگاه سادهانگارانه، عامل بروز بسیاری از حوادث تلخ در کوه و جنگل است.»
وقتی تجربه جای دانش را میگیرد
قبادی ادامه میدهد: «برای حضور ایمن در طبیعت، یک چرخه آموزش وجود دارد. ابتدا باید دانش و شناخت لازم را به دست آورد، سپس تجهیزات مناسب تهیه کرد و در نهایت، در محیط واقعی تجربه کسب نمود. هر بخشی از این چرخه که ناقص باشد، حادثه دور از انتظار نیست. بسیاری از افراد این مراحل را جدی نمیگیرند. تصور میکنند اگر در یکی دو برنامه شرکت کردهاند، دیگر میدانند چطور باید در طبیعت رفتار کنند. در حالی که شناخت شرایط اقلیمی، مسیرهای امن، تجهیزات نجات و حتی نحوه ارتباط اضطراری در طبیعت، نیاز به آموزش حرفهای دارد.»
به گفتهی او، یکی از مشکلات جدی، نبود مسئولیتپذیری در گروههای غیررسمی است . «لیدرهای رسمی که تحت نظر سازمان گردشگری فعالیت میکنند، در برابر تصمیمهایشان مسئولیت حقوقی دارند. اگر هشدار هواشناسی صادر شود، آنها برنامه را لغو میکنند چون باید پاسخگو باشند. اما لیدرهای غیررسمی پول گرفتهاند و نمیخواهند سفرشان لغو شود و همین تصمیم، گاهی جان چند نفر را میگیرد.»
بیتوجهی به هشدارها؛ از طوفان تا بهمن
قبادی با اشاره به تغییرات اقلیمی و غیرقابل پیشبینی بودن شرایط جوی میگوید:«در گذشته وقتی گفته میشد در مازندران بارش داریم، معمولا یک بارش معمولی بود. اما امروز همان هشدار ممکن است در ارتفاعات به سیل یا رانش زمین منجر شود. با این حال بسیاری از طبیعتگردان هشدارها را جدی نمیگیرند. مشکل این است که به صرف داشتن ماشین شاسیبلند و لباسهای رنگی، به خودشان این جسارت را میدهند که به هرجایی بروند. بعد هم اگر حادثهای پیش آمد، از امدادگران انتظار دارند بهصورت رایگان نجاتشان دهند.»
امداد و نجات در دنیا هزینه دارد اما در ایران رایگان است
معاون عملیات سازمان امداد و نجات در ادامه به تفاوت سازوکار ایران با سایر کشورها اشاره میکند: «در کشورهای اروپایی، اگر بخواهید در ارتفاعات کوهنوردی کنید، باید بیمه امداد و نجات بخرید. مثلا در فرانسه یا نپال، برای صعود به قلههایی مثل اورست، بیمهای وجود دارد که خدمات امدادی را پوشش میدهد. اگر بالگرد لازم باشد، هزینهاش در بیمه قید شده است. معمولا برای دو هفته صعود حدود ۱۵۰۰ دلار پرداخت میکنند. اما در ایران تمام این خدمات رایگان ارائه میشود؛ از عملیات کوهستان تا انتقال مصدومان با بالگرد. این در حالی است که تجهیزات و نیروهای ما هزینههای سنگینی دارند.»
کبادی معتقد است همین رایگان بودن خدمات، باعث شده برخی افراد بدون احساس مسئولیت وارد طبیعت شوند و وقتی حادثه رخ میدهد، همان فردی که تصمیم نادرست گرفته، حالا مطالبهگر است و از امدادگران توقع دارد سریع به کمکش بیایند.
هزینههای انسانی عملیاتهای امداد در کوه و جنگل
او در ادامه از خطراتی میگوید که جان امدادگران را تهدید میکند. به گفته او در بسیاری از عملیاتها، نیروهای ما باید در شرایط بسیار سخت کار کنند. تصور کنید فردی در یک دره سقوط کرده یا از آبشار پایین افتاده است. مسیر دسترسی ندارد، هوا سرد است، احتمال ریزش یا بهمن وجود دارد. امدادگران باید ساعتها پیمایش کنند، کارگاه فنی بزنند، مصدوم را زنده نگه دارند و پایین بیاورند. این کار طاقتفرساست و خطر جانی دارد.
کبادی همچنین خاطرنشان میکند که در این پروسه گاهی خود نیروهای امدادی آسیب میبینند.
او میگوید: «ما مواردی داشتهایم که امدادگر در حین عملیات دچار شکستگی یا آسیب ستون فقرات شده است. اما هیچوقت عملیات متوقف نمیشود چون جان انسان دیگری در خطر است. این فداکاریها معمولا دیده نمیشود.»
افزایش نگرانکننده آمار حوادث در پاییز ۱۴۰۴
معاون عملیات سازمان امداد و نجات در ارائه آماری تنها از ماه گذشته میگوید: «فقط در مهرماه ۱۴۰۴، ما در سراسر کشور ۹۱ عملیات امداد کوهستان انجام دادیم. در این حوادث، ۱۳۶ نفر دچار حادثه شدند که از این میان ۶۱ نفر مصدوم به مراکز درمانی منتقل شدند. بیشترین حوادث در استان خوزستان رخ داد و بعد از آن تهران و مازندران در رتبه دوم قرار گرفتند. تنها در خوزستان ۱۰ نفر و در تهران ۹ نفر مصدوم داشتیم.»
او همچنین ادامه میدهد: «این آمار مربوط به تنها یک ماه است. حالا تصور کنید در فصل زمستان، با برف و کولاک و یخبندان، حجم عملیاتها چند برابر میشود. نیروهای ما باید در سرمای منفی 20 درجه حرکت کنند، گاهی در خطر سقوط بهمن یا لغزش مسیر قرار دارند. این کارها بدون تجهیزات ایمن و آموزش تخصصی ممکن نیست.»
سختترین صحنههای نجات در برنامههای درهنوردی
کبادی در بخش دیگری از گفتوگو به پدیدهای اشاره میکند که در سالهای اخیر در میان جوانان محبوب شده است، درهنوردی. او میگوید: «درهنوردی یکی از سختترین شاخههای ماجراجویی است. مسیرها معمولا صعبالعبورند، درگیری مستقیم با آب وجود دارد، مسیر نرمال بازگشت ندارد و کوچکترین اشتباه میتواند فاجعهآمیز باشد. وقتی فردی در چنین مسیری گرفتار میشود، عملیات نجات چندین برابر سختتر از حوادث دیگر است. نیروهای ما باید تجهیزات فنی و طنابهای سنگین حمل کنند و با خطر سقوط یا خفگی روبهرو شوند.»
او تاکید میکند که چنین عملیاتهایی، علاوه بر خطر جانی، منابع زیادی را هم مصرف میکند. «هر عملیات نجات در دره، ظرفیت بالایی از نیرو، تجهیزات و انرژی میگیرد. در حالیکه بسیاری از این حوادث با رعایت چند اصل ساده ایمنی قابل پیشگیری است.»
گردشگری ایمن فقط با قانون، آموزش و مسئولیتپذیری ممکن است
دکتر کبادی در پایان گفتوگو تاکید میکند که حل این بحران نیازمند همکاری چند دستگاه است.
به گفته او متولی اصلی گردشگری مشخص است، اما برای پیشگیری از حوادث باید سازوکار مشترکی میان سازمان گردشگری، قوه قضائیه، وزارت کشور و هلالاحمر شکل بگیرد. گروههای طبیعتگردی باید به صورت رسمی ثبت شوند، لیدرها آموزش ببینند و بیمه امداد و نجات برای همه اجباری شود. اینطور نباشد که هر کسی با چند فالوور در اینستاگرام تور برگزار کند و جان مردم را به خطر بیندازد.
او در بخش دیگری از صحبتهایش بر لزوم فرهنگسازی تاکید دارد و میگوید: «ما باید آموزش را از مدارس و رسانهها شروع کنیم. مردم باید بدانند طبیعت فقط جای تفریح نیست، بلکه محیطی زنده و پرخطر است. اگر با احترام و آگاهی وارد شویم، لذتبخش خواهد بود، اما اگر بیاحتیاط و ناآگاه قدم بگذاریم، ممکن است آخرین سفرمان باشد.»
پایانی برای تامل
پشت هر تیتر از مفقودی و کشته شدن طبیعتگردان، خانوادهای منتظر است، امدادگرانی خسته و زمینهایی که شاید هیچ وقت راز خود را فاش نکنند. طبیعت زیباست، اما بیرحمیاش را در برابر ناآگاهی پنهان نمیکند. شاید وقت آن رسیده که پیش از رفتن به دل کوه و جنگل، به جای لباسهای رنگی و عکسهای اینستاگرامی، دانش و احترام به طبیعت را همراه خودمان ببریم.