آزادی کنترلشده، کلید ارتباط با نوجوان امروز است
نوجوانان امروز با آگاهی و استقلالطلبی بیشتری رشد و در عین حال با فشارهای روانی، هویتیابی و شکاف نسلی دستوپنجه نرم میکنند.
نسل جدید آگاهتر شده و به گونهای نوجوان امروزی استقلالخواهتر از نسلهای پیشین خود است و برای همین نیاز به شنیده شدن دارد. اما یک سری چالشها برای نوجوانان در دنیای امروز وجود دارد. از همین رو آوش با داوود فتحی روانشناس کودک و نوجوان، گفتوگویی انجام داد تا ابعاد مختلف این موضوع روشنتر شود.
فتحی در ابتدای این گفتوگو با اشاره به اینکه نسل جدید و نوجوانان بیش از هر زمان دیگری در پی کشف هویت شخصی و استقلال فکری هستند، توضیح داد: «زمانی که این روند آغاز میشود، نوجوانان معمولا اطلاعات گستردهتری دارند، سرعت رشد ذهنی و آگاهیشان بالاتر است و بیشتر در معرض مقایسه، قضاوت و فشار اجتماعی آنلاین قرار میگیرند. نیاز به استقلال و دیدهشدن در آنها بسیار قویتر است.»
او با اشاره به پیامدهای این وضعیت گفت: «این تغییرات هم فرصت دارد و هم تهدید. از جنبهی مثبت، نوجوانان استقلالخواهتر میشوند و احساس میکنند میتوانند خودشان تصمیم بگیرند، در نتیجه فرمانبرداری کمتری نشان میدهند و در برابر نصیحت مستقیم مقاومت میکنند. اما خطر این است که تعارض با والدین بیشتر میشود، تصمیمهای هیجانی گرفته میشود و نوجوان گاهی مرجع تصمیمگیری درستی ندارد.»
این کارشناس حوزه نوجوان افزود: «فرصت دیگر این است که نوجوان در مسیر استقلال، مسئولیتپذیری را هم یاد میگیرد. در کنار آن، رشد سریع اجتماعی و ذهنی باعث میشود که زودتر وارد قضاوت درباره ارزشها، سیاست، فرهنگ، جنسیت و آزادیها شود و اقتدار سنتی خانواده را به چالش بکشد. خطرش، سردرگمی هویتی و پیروی کورکورانه از گروهها یا سلبریتیهاست؛ اما در سوی دیگر، این روند میتواند به پرورش تفکر نقادانه و شکلگیری شخصیتی منحصربهفرد منجر شود.»
فتحی با اشاره به افزایش فشار روانی در نوجوانان گفت: «این نسل در معرض حجم بالایی از مقایسهگری و ترس از عقبماندن قرار دارد که اضطراب هویتی و نگرانی نسبت به آینده را تقویت میکند. از طرف دیگر، الگوهای روابط اجتماعی تغییر کرده و ارتباط آنلاین جایگزین تعاملات واقعی شده است. این موضوع فرصت ایجاد ارتباط گستردهتر را فراهم کرده، اما در عین حال انزوا، اعتیاد اینترنتی و بلوغ زودتر را هم در پی دارد.»
او همچنین تاکید کرد: «در این شرایط باید نوع رابطهی خود را با نوجوان تغییر دهیم. رابطهمحوری، گفتوگوی دوطرفه، پرسیدن نظر نوجوان بهجای تحمیل دیدگاه، آموزش تفکر نقادانه و مشارکت دادن او در تصمیمگیریهای واقعی، از راههای موثر است. آموزش تنظیم هیجان و تعیین مرزهای سالم نیز ضروری است؛ مرزهایی که نه سختگیرانه باشند و نه کاملا رها. رابطهای حمایتی و بدون قضاوت میتواند بسیار کمککننده باشد.»
این روانشناس در ادامه دربارهی چگونگی حفظ تعادل میان آزادی و چارچوبهای تربیتی توضیح داد: «ما باید تعریف درستی از هر دو داشته باشیم. هرکدام برای رشد سالم ضروریاند، اما افراط در یکی، دیگری را تخریب میکند. تعادل میان قانون و آزادی، همان چیزی است که من آن را «اثر تنور آجر» مینامم؛ یعنی دیوار محکم همراه با فضای باز. دیوار، نماد ارزشها و قوانین خانواده است و فضای باز، نماد حق انتخاب و ابراز نظر. رشد سالم زمانی اتفاق میافتد که هر دو در کنار هم وجود داشته باشند.»
به گفتهی فتحی، یکی از راهبردهای موثر برای ایجاد این تعادل، دستهبندی قوانین به قابل مذاکره و غیرقابل مذاکره است. او توضیح داد: «احترام، سلامت جسم و روان، امنیت و مصرف مواد از موارد غیرقابل مذاکرهاند. در مقابل، مواردی مانند ساعت خواب، نحوهی درس خواندن یا چیدمان اتاق میتوانند قابل مذاکره باشند. این رویکرد باعث میشود نوجوان احساس مشارکت و احترام بیشتری داشته باشد.»
او افزود: «دستور دادن جای خود را به ارائه گزینهها بدهد. وقتی نوجوان حق انتخاب دارد، کمتر مقاومت میکند. همچنین مرزگذاری باید همراه با دلیل و پیامد منطقی باشد. مثلا اگر قانونی گذاشتهایم که بعد از ساعت ۹ شب گوشی کنار گذاشته شود، باید توضیح دهیم دلیلش حفظ سلامت خواب و مغز است، نه صرفا زورگویی. در صورت رعایت نکردن هم پیامد باید منطقی و قابل پیشبینی باشد، نه احساسی.»
فتحی همچنین تاکید کرد: «نوجوان در حال ساختن خود جدید است و والدین باید به این معماری هویتی احترام بگذارند. مثلا در مواجهه با علایق متفاوتش، مثل نوع موسیقی یا سبک پوشش، بهجای تمسخر بپرسید چه چیزی در آن برایش جذاب است. این یعنی احترام به فردیت، نه الزاما تأیید.»
او در ادامه با اشاره به شکاف میان نسلها گفت: «تفاوت میان نسلها یک چرخه طبیعی است. نوجوانی مرحلهی تفکیک و هویتیابی است و نوجوان باید از نظر روانی از خانواده فاصله بگیرد تا استقلال فکریاش تثبیت شود. اما امروزه سرعت تغییرات بسیار بیشتر است. نوجوان با فناوریها و ارزشهای جدید روبهروست و والدین هنوز با معیارهای گذشته میسنجند. در گذشته منبع قدرت در دانش والدین بود، اما امروز این دانش در دسترس همه است.»
این روانشناس افزود: «اگر این شکاف با گفتوگو و درک متقابل مدیریت شود، میتواند سازنده باشد. شکاف سازنده مانند تنش عضلانی در ورزش است؛ کمی فشار موجب رشد میشود. در این حالت، نوجوان تفکر نقادانه پیدا میکند و جامعه بهصورت کارآمدتری مدرن میشود. اما اگر والدین بر کنترل مطلق پافشاری کنند، تعارض به دشمنی تبدیل میشود. در جدال والد و فرزند، همیشه والد بازنده است.»
فتحی در بخش پایانی گفتوگو دربارهی احساس درک نشدن در میان نوجوانان اظهار کرد: «این احساس یکی از عمیقترین تجربههای دوران نوجوانی است. دلیلش هم رشد ناهماهنگ بخشهای مختلف مغز است؛ سیستم لیمبیک که مرکز احساسات است زودتر رشد میکند، اما قشر پیشانی که مرکز منطق و کنترل رفتار است دیرتر بالغ میشود. نوجوان احساسات شدیدی دارد، اما نمیتواند آن را درست بیان کند، در نتیجه والدین برداشت اشتباه میکنند.»
او ادامه داد: «وقتی عقاید جدید نوجوان جدی گرفته نمیشود و بهجای شنیده شدن نصیحت میشنود، احساس میکند کسی او را نمیبیند. در نتیجه، واکنشهای تند یا انزوا از او سر میزند. والدین باید گفتوگو را جایگزین کنترل کنند، واژگان مشترک بیابند و با گوش دادن فعال و بدون قضاوت، به نوجوان اعتبار بدهند؛ حتی اگر با نظرش مخالفاند.»
به گفتهی این کارشناس حوزه خانواده، «پاسخ والد به حرف نوجوان باید در سه گام باشد: نخست بازتاب احساسات او مثلا «به نظر میرسد خیلی ناامیدی»، سپس علتیابی از نگاه خودش «فکر میکنی بهت بیتوجهی شده؟» و در نهایت پیشنهاد یک گفتوگوی مشترک «میخوای با هم یه راه پیدا کنیم؟» این روش حس درک شدن را در نوجوان زنده میکند.»
فتحی در پایان تاکید کرد: «ما غول بلاشک بچههایمان نیستیم، اما مسئول مراقبت از آنها هستیم. نباید انتظار داشته باشیم نوجوانان خود را با ما هماهنگ کنند؛ این ماییم که باید خود را بهروز کنیم و بفهمیم آنها از چه چیزی حرف میزنند.»