جشنهای پائیزی ایران باستان
در ایران باستان پاییز فصلی سرشار از جشنها بود؛ از آبانگان برای گرامیداشت آب، تا جشن نیمه پائیز برای شکرگزاری به خاطر تعادل زندگی؛ این جشنها، نشانه پیوند عمیق ایرانیان با طبیعت به حساب میآمد.
پائیز در ایران باستان فصلی پر از جشنهای خاص بود؛ از جشن مهرگان گرفته تا آبانگان و جشن نیمه پائیز...
در تقویم ایران باستان یا همان تقویم زرتشتی هر روز، نام مخصوص خودش را داشت که برگرفته از ایزدان یا صفات الهی بود؛ یعنی روزها فقط شماره نداشتند، بلکه اسم داشتند.
مهرگان
در ایران باستان، روز اعتدال پائیزی از بزرگترین جشنها بود؛ جشن مهرگان.
ریشه این آئین به اسطوره میترا، ایزد روشنایی، بازمیگردد؛ پیوندی میان مهر و ماه.از همینرو، مهرگان نماد دوستی، پیمان، عدالت و روشنایی تلقی میشد.
در این روز، مردم پیروزی فریدون بر ضحاک ماردوش را جشن میگرفتند؛ ضحاکی که هر روز با خون جوانان زنده میماند. پیروزی فریدون نه تنها پایان فرمانروایی پادشاهی ستمگر بود، بلکه نمادی از رهایی از ظلم و تاریکی به شمار میرفت.
آبانگان
مثلا روز دهم آبان نامش آبان بود پس در تاریخ دهم آبان به طور تصادفی ماه و روز همنام میشدند. ایرانیان باستان وقتی اسم روز و ماه یکی میشد آن روز را خجسته و خوش یمن میدانستند و برایش جشن میگرفتند.
واژه آبان به معنی آبها بوده؛ مردم باور داشتند که آبها را آناهیتا، یعنی بانوی پاکی و آب، نگهبانی میکند و به احترام آناهیتا و اهمیت آب، در آن روز جشن میگرفتند.
در این روز، ایرانیان کنار رودها و چشمهها گرد میآمدند و برای ایزدبانو آناهیتا، نگهبان آبهای پاک، نیایش میکردند. دست و روی خود را با آب میشستند تا از آلودگیها رها شوند و باور داشتند که آب در این روز نیرویی مقدس دارد. آنها به نشانهی احترام، چیزی در آب نمیریختند و گاه از چشمهها آب تازه برمیداشتند تا برکت و پاکی را به خانه و زمینشان بیاورند.
میانه پاییز
چند روز پس از آبانگان، در میانهی پاییز، آئینی برگزار میشد که در برخی منابع آن را «میانه پاییز» نامیدهاند. چون در روزگار گذشته، زمستان فصلی دشوار و سخت بود با سرد شدن هوا و آغاز سرما در کوهستانها، چوپانان ناچار میشدند گوسفندان خود را از چراگاههای مرتفع پایین بیاورند و برای روزهای سرد آماده شوند. در این زمان، مردم جشنی برپا میکردند تا با شادی و شکرگزاری، به استقبال زمستان بروند.
در این روزها، دامداران گلهها را از چراگاه بازمیگرداندند، کشاورزان کار زمین را به پایان میرساندند و خانوادهها گرد هم میآمدند تا سالی پربار را جشن بگیرند. در برخی نواحی، مردم به رسم سپاس از زمین، سفرهای بزرگ پهن و خوراک خود را با یکدیگر قسمت میکردند. این رسم، بازماندهای از آئینهای کهن شکرگزاری از نعمت و پایان برداشت بود.
آبانگان و نیمه پاییز، دو یادگار از روزگارانی هستند که ایرانیها طبیعت را فقط نمیدیدند، بلکه با آن زندگی میکردند.
هر کدام از این جشنها، پیامی ساده اما عمیق دارند؛ احترام به آب و زمین و به چرخه زندگی.
