نقد و برسی فیلم «28Years Later»
برسی فیلمی درباره بازماندگان یک جزیرهای دورافتاده با بازیگرهایی قدر که از نقاط قوت این اثر به حساب میآید.

28Years Later ما را به ۲۸ سال پس از شیوع ویروس خشم میبرد، جایی که بازماندگان در جزیرهای دورافتاده به نام «هولی آیلند» در شمال شرقی انگلستان پناه گرفتهاند. این جزیره با قوانین سختگیرانه، به مثابه پناهگاهی در برابر آلودهشدگان – انسانهایی که ویروس آنها را به موجوداتی خشمگین و سریع بدل کرده – عمل میکند. داستان بر خانوادهای متمرکز است: جیمی (آرون تیلور-جانسون)، همسرش ایسلا (جودی کامر) و پسر نوجوانشان اسپایک (آلفی ویلیامز). هنگامی که مریضی در چهره مادر خانواده رخ مینمایاند، اسپایک مجبور میشود جزیره را ترک کرده و به سرزمین اصلی سفر کند تا راهحلی بیابد. این سفر، او را با تهدیدات جدیدی از جمله آلودهشدگانی که به شکلی غیرمنتظره تکامل یافتهاند و گروههای بازماندگان مرموز مواجه میکند.
فیلمنامه الکس گارلند، برخلاف فضای شهری و پر هرجومرج 28Years Later، به محیطی روستایی و تأملبرانگیز روی آورده و عناصری از داستانهای بلوغ را با وحشت پساآخرالزمانی درآمیخته است. فیلم با مدتزمان تقریبی ۱۱۵ دقیقه، در نیمه نخست ریتمی سریع و پرتعلیق دارد، اما در نیمه دوم به سوی کاوشهای عمیقتر و گاه کندتر حرکت میکند. این تغییر ریتم، اگرچه برای مخاطبانی که به دنبال اکشن مداوم هستند ممکن است چالشبرانگیز باشد، به فیلم عمقی احساسی و فلسفی میبخشد که آن را از آثار مشابه متمایز میکند.
کارگردانی و تصویربرداری
امضای بصری بویلدنی بویل، کارگردانی که با آثاری چون «قطاربازی» و «زاغهنشین میلیونر» شناخته میشود، در 28Years Later بار دیگر توانایی خود در خلق تصاویری تأثیرگذار را به نمایش میگذارد. او با بهرهگیری از دوربینهای دیجیتال سبک، حس فوریت و هراس را در صحنههای تعقیب و گریز با آلودهشدگان زنده میکند. برخلاف فضای شهری و خشن فیلم نخست، این اثر به سوی زیباییشناسی روستایی و شاعرانه حرکت کرده است.
جزیره «هولی آیلند» با مناظر سرسبز، مهآلود و نورپردازی اثیری، در تضاد با سرزمین اصلی ویرانشده قرار میگیرد. این کنتراست بصری، توسط آنتونی دادمنتل، تصویربردار برجسته، به شکلی استادانه ثبت شده و به فیلم کیفیتی افسانهمانند میبخشد که یادآور آثار وحشت فولکلور است.
بویل همچنین از موسیقی محلی و الکترونیک گروه «یانگ فادرز» برای خلق فضایی منحصربهفرد بهره برده است. با این حال، تلاش او برای افزودن طنز اجتماعی از طریق گنجاندن تصاویر آرشیوی – مانند برنامههای قدیمی تلویزیونی بریتانیایی – گاه انسجام روایی فیلم را مختل میکند. این جابهجاییهای لحن، بین وحشت، درام خانوادگی و طنز، گاهی مخاطب را از جریان اصلی داستان دور میکند. با وجود این، صحنههای اکشن، بهویژه حملات شبانه آلودهشدگان با استفاده هوشمندانه از نور و سایه، همچنان نفسگیر و تأثیرگذار هستند و نشاندهنده مهارت بویل در خلق تعلیق بصری است.
بازیگری: درخشش ستارگان در دل وحشت
بازیگران 28Years Later یکی از نقاط قوت اصلی فیلم هستند. آلفی ویلیامز در نقش اسپایک، نوجوانی که در مرز معصومیت و بلوغ قرار دارد، اجرایی صادقانه و تأثیرگذار ارائه میدهد. او حس کنجکاوی و ترس را در مواجهه با خطرات سرزمین اصلی بهخوبی منتقل میکند و به شخصیتی بدل میشود که مخاطب به راحتی با او همذاتپنداری میکند.
جودی کامر، در نقش ایسلا، مادری که با تضاد بین نقش محافظ خانواده و شکنندگی شخصیاش دستوپنجه نرم میکند، اجرایی چندلایه ارائه میدهد که ترکیبی از قدرت و آسیبپذیری است.
آرون تیلور-جانسون در نقش جیمی، پدر خانواده، حضوری پرصلابت اما گاه کلیشهای دارد که اگرچه مؤثر است، اما عمق شخصیتهای دیگر را ندارد.
رالف فاینز در نقش دکتر ایان کلسون، شخصیتی مرموز که رازهای سرزمین اصلی را در خود نهان دارد، بیتردید ستاره فیلم است. او با اجرایی که ترکیبی از دیوانگی و شفقت است، صحنهها را به تسخیر خود درمیآورد و به فیلم عمقی فلسفی میبخشد.
ادوین رایدینگ در نقش مکمل اریک نیز عملکرد قابل قبولی دارد، هرچند نقش او فضای محدودی برای درخشش دارد. در مجموع، بازیگری قدرتمند فیلم، بهویژه اجراهای ویلیامز و فاینز، به جبران برخی کاستیهای روایی کمک میکند.
مضامین: کاوش در اضطرابهای معاصر
28Years Later فراتر از یک فیلم وحشت زامبیمحور، به موضوعات عمیقتری میپردازد که بازتابدهنده نگرانیهای معاصر است. جزیره «هولی آیلند» به مثابه استعارهای از انزواگرایی عمل میکند – جامعهای که از ترس جهان بیرون، خود را در قفسی خودساخته محبوس کرده است. این مضمون، اشارهای ظریف به مسائل اجتماعی مانند انزوای پس از همهگیریهای جهانی و گرایشهای ملیگرایانه در بریتانیا دارد. گارلند همچنین با تمرکز بر رابطه اسپایک و خانوادهاش، مضامین بلوغ و پیوندهای خانوادگی را در بستری از وحشت کاوش میکند.
تکامل آلودهشدگان، که اکنون هوشمندتر و سازمانیافتهتر به نظر میرسند، به فیلم لایهای تازه میافزاید. آنها دیگر صرفاً تهدیدی فیزیکی نیستند، بلکه نمادی از خشم سرکوبشده و فروپاشی اجتماعی هستند. با این حال، برخی مضامین، مانند نقد مذهب یا ساختارهای نظامی، تنها بهصورت سطحی مطرح شده و عمق لازم را پیدا نمیکنند. این کاستی ممکن است به دلیل ذخیره برخی ایدهها برای دنبالهای باشد که با عنوان «معبد استخوان» در سال ۱۴۰۵ (۲۰۲۶) اکران خواهد شد.
از نظر خشونت، فیلم با صحنههای گرافیکی اما سنجیده، یکی از ترسناکترین آثار سال است. بویل تعادل خوبی بین وحشت بصری و عمق احساسی برقرار کرده، هرچند گاه به نظر میرسد از صحنههای شوکهکننده برای جبران ضعفهای روایی استفاده شده است.
مقایسه با آثار پیشین و کاستیها
در مقایسه با 28Days Later، که با معرفی زامبیهای سریع انقلابی در ژانر وحشت ایجاد کرد، 28Years Later کمتر نوآورانه اما پختهتر است. اگر فیلم نخست بر وحشت شهری تمرکز داشت، این اثر فضایی روستایی و تأملبرانگیز را برگزیده است. نسبت به 28Weeks Later (2007)، که بر مسائل نظامی متمرکز بود، این فیلم به روابط انسانی و نقد اجتماعی توجه بیشتری نشان میدهد. نبود ارجاعات مستقیم به آثار پیشین، از تکرار نوستالژیک پرهیز کرده و به فیلم تازگی بخشیده است.
با این حال، فیلم از برخی کاستیها رنج میبرد. جابهجاییهای لحن بین وحشت، درام و طنز اجتماعی، گاه انسجام روایی را مختل میکند. نیمه دوم فیلم، با کند شدن ریتم و تمرکز بر تأملات فلسفی، ممکن است برای مخاطبان عام کمتر جذاب باشد. همچنین، پایانبندی غیرمنتظره و باز فیلم، که به نظر برای آمادهسازی دنباله طراحی شده، حس ناتمامی به اثر میدهد. بر اساس بازخوردها، امتیاز ۶۴٪ مخاطبان در «راتن تومیتوز» نشاندهنده این دوگانگی است، در حالی که منتقدان با ۸۸٪ به جسارتهای خلاقانه فیلم پاداش دادهاند.
نتیجهگیری: گامی جسورانه در مسیری نو
28Years Later بازگشتی قدرتمند به جهانی است که دنی بویل و الکس گارلند خلق کردهاند. با تصاویری خیرهکننده، بازیگری تأثیرگذار و مضامینی که اضطرابهای معاصر را کاوش میکنند، این فیلم تجربهای است که هم طرفداران قدیمی مجموعه و هم مخاطبان جدید را به خود جلب میکند. با وجود برخی ناهمگونیها در لحن و ریتم، اثر موفق میشود وحشت را با عمق احساسی درآمیزد و راه را برای سهگانهای جدید هموار کند. اگر به فیلمهای وحشتی که فراتر از ترساندن، داستانی معنادار روایت میکنند علاقهمندید، 28Years Later ارزش تماشا را دارد. این فیلم نشان میدهد که ویروس خشم هنوز زنده است – و سینمای بویل و گارلند نیز.
منبع: گیمفا