برترین لحظات انیمیشن «بتمن»
بهترین اثر ساخته شده از بتمن و لحظات به یاد ماندنی آن در این مطلب برسی شده است.

وقتی صحبت از بهترین آثار بتمن میشود، احتمالا به سهگانهی بتمن نولان و یا حتی فیلمهای بتمن تیم برتون اشاره کنید؛ اما تقریبا برای بسیاری از افراد واضح است که یکی از بهترین آثار بتمن، انیمیشن سریالی Batman: The Animated Series با صداپیشگی مارک همیل و کوین کانروی است که به ترتیب صداپیشگی جوکر و بتمن را برعهده داشتند؛ ترکیبی که حتی افراد زیادی آن را بهتر از هیث لجر و کریستین بیل میدانند.انیمیشن Batman: The Animated Series پر از لحظات به یادماندنی و دیدنی است که حتی بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال همچنان به عنوان استانداردی برای داستانگویی ابرقهرمانانه از آن یاد میشود. با تاثیر گرفتن از فیلمهای نوآر، هنر گوتیک و عمق احساسات داستانهای کمیک، این انیمیشن توانست تا داستان اسطورهوار بتمن را گسترش دهد و به درجههای بالاتر برساند. نکتهی جالب این انیمیشن آن است که با وجود گذشت سالها از تولیدش، همچنان طراحیها، موسیقی، صداپیشگی و آرک شخصیتها بینظیراند و در حد استانداردهای مدرن است. در ادامه با بهترین لحظات انیمیشن سریالی Batman: The Animated Series آشنا خواهید شد که توسط وب سایت Screenrant ردهبندی شدهاند.
۱۰- معرفی جوکر در قسمت Christmas with the Joker
قسمت Christmas with the Joker دومین قسمت از انیمیشن Batman: The Animated Series بود که تولید میشد؛ اما در همین قسمت بینندگان متوجهی صداپیشگی بینظیر و فراموشنشدنی مارک همیل شدند که نشان داد نه تنها در شکست دادن نیروی تاریکی به وسیلهی شمشیر لیزری مهارت دارد، بلکه میتواند یکی از بهترین نقشآفرینیهای جوکر را به تصویر بکشد.
جوکر در این قسمت با سوار بر یک درخت کریسمس موشکی از آرکهام فرار میکند تا این تعطیلات را برای شهر گاتهام خراب کند. چیزی که این قسمت را پس از این همه سال برجسته میکند، این است که به خوبی ترکیب شرارت و طنز تلخ جوکر را به تصویر میکشد.
۹- خاستگاه رابین و ترسهایش
قسمت دو بخشی Robin’s Reckoning یکی از بالغانهترین و احساسیترین قسمتهایی است که تا به حال از این انیمیشن پخش شده است. در این قسمت خاستگاه دیک گریسون را تماشا میکنیم و این که چگونه قتل والدین او جلوهای از ترسها و تروماهای بروس وین است.
بروس در این قسمت تلاش میکند تا دیک را از آتش انتقام دور نگه دارد و رابطهشان را مستحکم کند. نویسنده سعی ندارد تا از غم، خشم و آسیب دوری کند و به جای آن با درد دیک با احترام برخورد میکند. این یکی از احساسیترین بازنماییهای رابطهی بین بتمن و رابین است و نشان میدهد گاهی در عناوین ابرقهرمانی داستان میتواند موضوعی بالغانه و واقعی داشته باشد که تاثیری دراماتیک دارد.
۸- بتمن خاطراتش را به گری گوست نشان میدهد
در قسمت Beware the Gray Ghost، بتمن با سایمون ترنت (با صداپیشگی آدام وست) همکاری میکند که زمانی بازیگر قهرمان دوران کودکیاش بود. این قسمت به موضوعاتی همچون نوستالژی، میراث و الهامگرفتن میپردازد. در صحنهای بروس مجموعهی خود از گری گوست را به سایمون ترنت نشان میدهد و دیدن این که وجود او چگونه کمک کرده تا مردی مثل بروس تبدیل به بتمن شود، متاثر کننده است.
این صحنه نه تنها به نوعی ادای دینی به آدام وست و میراث او به عنوان بتمن در دههی ۶۰ میلادی است، بلکه به نظر میرسد که کوین کانروی واقعا دربارهی نقش بتمن با آدام وست صحبت میکند و چگونه میراث آدام وست باعث شده تا افرادی مثل کوین کانروی به شخصیت بتمن علاقه پیدا کنند و بعدها جا پای او بگذارند. این قسمت یادآوری میکند که حتی قهرمانان هم نیاز به یک قهرمان دارند و گاهی از جایی الهام میگیریم که اصلا انتظارش را نداریم.
۷- دنیای رویایی بتمن
قسمت Perchance to Dream در انیمیشن Batman: The Animated Series داستانی غافلگیرکننده از بتمن را روایت میکند که در یک دنیای خیالی گیر افتاده است. در این دنیا، والدین او به قتل نرسیدهاند و او هیچوقت تبدیل به بتمن نشده است. با این که همه چیز رویایی است، اما مشکلاتی نمایان میشود که بتمن را مجبور میکند با این توهم مبارزه کند تا به دنیای واقعی برگردد.
داستانگویی روانشناختی و انیمیشنهای سورئال در آن زمان جدید و نوآورانه بودند که به خوبی به مباحثی مثل هویت، وظیفه و فداکاری میپرداخت. با این که بروس میتوانست زندگیای رویایی در توهم و خیال داشته باشد، اما حقیقت را به آرامش ترجیح داد.
۶- فروپاشی روانی کلیفیس (Clayface)
در قسمت Feat of Clay، شخصیت کلیفیس بیشتر از آن که یک هیولای خطرناک و زشت باشد، شخصیتی تراژیک است. مت هیگن، بازیگر سابق، پس از یک سوءقصد و خرابکاری که او را به مادهای شیمیایی و بسیار قدرتمند معتاد میکند، به موجودی گِلمانند تبدیل میشود.
صحنهی تبدیل شدن او دردناک است؛ بدنش به شکلی غیرقابل کنترل تغییر شکل میدهد و انسانیتش بهتدریج از میان میرود. اما آنچه واقعاً آزاردهنده و بهیادماندنی است، فروپاشی روانی اوست. تماشای تلاش هیگن برای حفظ ظاهر انسانیاش در حالی که با درد دستوپنجه نرم میکند، به اپیزود بُعدی عاطفی عمیقی میبخشد. این برخورد با شخصیتها نشان میدهد که این انیمیشن گاهی تمایل دارد حتی با شخصیتهای شرور خود رویکردی همدلانه داشته باشد و صرفا آنها را شرورهایی تکبعدی نشان ندهد.
۵- مراسم خاکسپاری جوکر برای بتمن
در قسمت The Man Who Killed Batman، جوکر تصور میکند که فردی به اسم سیدنی دبریس بتمن را تصادفا به قتل رسانده و مرگ بتمن باعث شده شدیدا اندوهگین شود و منجر به یکی از سورئالترین و غافلگیرکنندهترین صحنههایی میشود که تا به حال از جوکر نمایش داده شده است. او یک مراسم خاکسپاری کامل برای بتمن برگزار میکند.
این صحنه که همچون نامهای عاشقانه به شوالیهی تاریکی است؛ نشان میدهد که جوکر بدون حضور بتمن چقدر ناقص و بیهدف احساس میشود. اپیزود فقط به وابستگی جوکر نمیپردازد، بلکه شخصیت او را نیز عمیقتر میکند. در این لحظه، کمدی ابزورد با احساسی واقعی در هم میآمیزد و صحنهای پدید میآورد که نهتنها نقطهی عطفی در شخصیتپردازی جوکر است، بلکه یکی از درخشانترین صحنههای او به شمار میرود.
۴- خاستگاه تراژیک مستر فریز
قسمت Heart of Ice، که برندهی جایزهی امی نیز شده، نه تنها شخصیت مستر فریز را بازتعریف میکند، بلکه او را به عنوان یک شرور درجه سه نجات میدهد و تبدیل به یک شخصیت تراژیک میکند. نویسندگی پل دینی و صداپیشگی مایکل آنسارا شخصیتی خلق کردهاند که انگیزهاش نه طمع است و نه دیوانگی، بلکه عشق است و غم.
تلاشهای ناامیدانهی فریز برای نجات همسرش نورا، از او بعدی انسانی میسازد، حتی زمانی که مرتکب جنایات مختلفی میشود. مضامین این اپیزود، همچون اندوه، فداکاری و انزوای احساسی، به آن عمقی همانند آثار شکسپیر میبخشند که به ندرت در انیمیشنهای کودکانه دیده میشود. داستان خاستگاه فریز در این انیمیشن به قدری عمیق و تاثیرگذار بود که به عنوان خاستگاه رسمی این شخصیت در دنیای کمیک پذیرفته شد.
۳- اولین قسمت انیمیشن Batman: The Animated Series
اولین قسمت انیمیشن Batman: The Animated Series با عنوان On Leather Wings شاهکاری در روایت محیط داستان است. این قسمت در اولین فرصت هویت محیطی خود را به تصویر میکشد؛ مناظری شهری به سبک آرت دکو (Art Deco) با حالوهوایی تیره و افسرده و موسیقی متن وهمآلود شرلی واکر.
با این حال، برگ برندهی این انیمیشن وفاداری آن به روایتهای کارآگاهی و کمیکهای بتمن در این سبک است. بتمن به روشهای خاص خود گزارشهای عجیب را بررسی میکند و هوش خود را به تصویر میکشد. همین تمرکز بر جنبهی کارآگاهی، بُعدی متمایز به شخصیت او میبخشد و انیمیشن را از دیگر آثار ابرقهرمانی زمان خود جدا میکند. در آن زمان این انیمیشن سریالی با روایت، فضا و تصویرسازی خود نشان داد که یک انیمیشن معمولی نیست و قرار است چیز متفاوتی را ارائه دهد.
۲- اولین حضور هارلی کویین
اولین حضور شخصیت هارلی کویین در قسمت Joker’s Favor برای همیشه دنیای بتمن را تغییر داد. در ابتدا هارلی کوئین به عنوان یک همراه فرعی برای جوکر خلق شد، اما پس از این قسمت، شهرت او به شدت از سوی بینندگان افزایش یافت.
هارلی کویین حتی از زمان اولین حضور خود شخصیتی کامل به نظر میرسید که با ویژگیهای مخصوص به خود، شروری متفاوت به نظر میرسید که به جوکر وفادار بود. هارلی را به شخصیتی فراموشنشدنی بدل کرد و با هنرنمایی استادانهی خود کمدی را به دلشکستگی ترکیب کرد و همین ترکیب باعث شد تا هارلی کویین تبدیل به شخصیتی به یادماندنی شود.
۱- مونولوگ مشهور بتمن
یکی از مشهورترین دیالوگهای بتمن در تاریخ نه مربوط به کمیکها است و نه مربوط به فیلم، بلکه در قسمت Nothing to Fear انیمیشن Batman: The Animated Series گفته میشود. در این قسمت، بتمن با مترسک مبارزه میکند که با استفاده از گاز ترس، باعث میشود بروس وین دچار توهم شود و نگاه سرشار از ناامیدی پدرش را در ذهن خود ببیند.
بتمن که در موقعیت ناپایدار قرار دارد و تقریبا کنترل خود را از دست داده، به خودش یادآوری میکند که واقعا کیست؛ در حالی که از یک طناب آویزان شده، این جمله را میگوید: من انتقام هستم… من شب هستم… من بتمن هستم! این لحظه نقطهی عطفی برای شخصیت بتمن است؛ جایی که ارادهی او مستحکمتر میشود و هویت اسطورهایاش شکل نهایی میگیرد. ارائهی کوین کانروی این لحظه را نیز به یادماندنیتر کرده پس از ۳۰ سال هنوز تاثیرگذاری خود را دارد.
منبع: گیمفا