به روز شده در
کد خبر: ۳۲۴۵۷

«زن و بچه» فیلمی پر از موضوع‌های ناتمام

فیلم «زن و بچه» سعید روستایی به خاطر پراکندگی موضوعات مطرح شده نتوانسته عمق و تاثیرگذاری لازم را داشته باشد. این فیلم برخلاف آثار قبلی روستایی، موفق نشده مخاطب را عمیقا درگیر کند زیرا انسجام روایی کم‌رنگ است.

«زن و بچه» فیلمی پر از موضوع‌های ناتمام
گروه فرهنگ و هنر آوش

جدیدترین اثر سعید روستایی این روزها روی پرده‌های سینماها به نمایش در آمده. این کارگردان اکثرا در آثار خود به فقر و مشکلات برآمده از آن می‌پردازد. اما این بار در «زن و بچه» می‌بینیم که دغدغه او فقط فقر نیست و سعی دارد مفاهیم دیگری را به تصویر بکشد و موضوعات مختلفی را نقد کند. مثلا گذری بزند به دوران بلوغ نوجوان‌ها، اشتباهات مدرسه در قبال آن‌ها و تنبیه‌های ناکارآمد، غفلت مادر از شناخت درست فرزند و هدایت نکردنش به راه درست با شعار «سن او ایجاب می‌کند رفتارش این چنینی باشد».

و از سویی سختی‌های یک مادر بیوه را می‌بینیم و بعد کشیده می‌شویم به بحث مشکلات ازدواج مجدد برای مادران مجرد و ترس آن‌ها و سخت پذیرفته شدن‌شان...

از سویی موضوع خیانت مطرح می‌شود و پیامد نادیده گرفتن سیگنال‌های خطاکار بودن شریک عاطفی و نادیده گرفتن هرز پریدن‌های او را نشان داده. اما باز هم مخاطب پرتاب می‌شود به سوی موضوعی که مردهای سن بالا تمایل به ارتباط با دختران جوان و کم سن دارند و تلنگری زده که چرا در جامعه جلوی مردانی که با سن بالا دنبال دختران کم سن هستند گرفته نمی‌شود؟

 دوباره و دوباره تماشاگر را در بطن موضوعی دیگر هل می‌دهند، این که ولی دم می‌تواند قاتلی باشد که هیچ‌گاه مجازات نمی‌شود و هیچ قانونی برای تنبیهی که برابر با جنایتش باشد نوشته نشده.

بار دیگر تماشاگر به سوی دغدغه دیگری پرت می‌شود؛ این که مادران حق حضانت فرزند خود را ندارند و تا هفت سالگی فقط مالک بچه خود هستند و پس از آن  قانون برای آن‌ها ناعادلانه می‌شود. از دو جانب به این موضوع پرداخته می‌شود؛ شخصیتی که با دسیسه قصد دارد فرزندش را بگیرد و در مقابلش زنی حامله که ترس از دست دادن بچه‌اش، او را به زندگی با شوهری که دیگر میلی به آن ندارد زنجیر زده و جرات طلاق ندارد.

فراغ و داغ یک فرزند و زندگی دیگری

ماجراهای مهم اما گذرای این فیلم همین جا تمام نمی‌شود و ما مادری را می‌بینیم که داغ از دست دادن یک فرزند سبب شده توجه به فرزند زنده‌اش را از یاد ببرد و در سوگواری فرزند مرده خود آن زنده‌ای که نیاز به محبت دارد را از یاد ببرد و کودکی را می‌بینیم که آن قدر درگیر نگرانی برای مادر می‌شود که جایگاه‌شان عوض می‌شود و اوست که باید مادر را دلداری دهد. باید از مادرش مراقبت کند و تبدیل به بزرگسالی در پوسته‌ یک کودک شود. آسیب‌هایی که به این کودکان می‌رسد هم تا حدی در فیلم به نمایش گذاشته می‌شود.

 در چرخه پرداختن به موضوعات بی نهایت، ما خیانت همخون را می‌بینیم خواهری که با معشوقه خواهر خودش ازدواج می‌کند و به‌رغم این که خواهرش داغدار است بدون رضایت او نام فرزند مرده خواهر را روی کودک تازه متولد شده‌ خود می‌گذارد، به‌گونه‌ای دزدی‌ او از خواهرش تمامی ندارد اما کارهای خود را اشتباه نمی‌داند و این جاست که کارگردان سری به خانواده‌های سمی هم می‌زند.

 موضوع مورد علاقه کارگردان یعنی فقر در قالب مردی نشان داده می‌شود که راننده آمبولانس بودن کفاف خرج زندگی‌اش را نمی‌دهد و مجبور به  اجاره دادن آمبولانس به عنوان جای خواب است و از سویی مردی که برای به دست آوردن پول زندگی‌اش را در بورس گذاشته و پس از ورشکستگی به کام مرگ رفته، فقر در قالب این دو شخصیت به تصویر در آمد.

این فیلم موضوعاتی مناسب را انتخاب کرد اما مانند بچه حریص که به یک بیسکوییت راضی نیست چنگی به جعبه بیسکوییت ها زد همه‌ی آن‌ها را در مشت گرفت حتی به قیمت خرد شدن آن‌ها...

مخاطب سرگردان در میان موضوعات

تمامی موضوعات مطرح شده خود می‌توانستند موضوعی مستقل برای یک فیلم باشند. مطرح کردن کوله‌باری از موضوعات سطحی در ساعت محدود یک فیلم صرفا سبب می‌شود به تمام موضوعات به اندازه کافی پرداخته نشود و در صورت عمق ندادن به آن‌ها مخاطب هم در چاله‌ داستان ما گیر نمی‌کند و انگار داریم سنگ‌ریزه‌هایی جلوی پایش می‌اندازیم؛ شاید متوجه آن‌ها شود شاید هم فقط سنگی که از همه بزرگ‌تر است و درد بیشتری دارد، توجهش را جلب کند و باقی را نبیند.

وقتی موجی از انتقادات مختلف به سوی مخاطب روانه شود او صرفا غرق شدگی را حس می‌کند اما اگر صرفا او را با قطره‌ای از دریای مشکلات آشنا کنیم فراموش کردن آن قطره برایش سخت می‌شود.

پرداختن به یک موضوع به ذهن تماشاگر انسجامی می‌دهد و پس از پایان آن فیلم ذهنش آن دغدغه را می‌بلعد و درگیر می‌شود.

اگر نگاهی به نظرات مردمی که فیلم « زن و بچه» را تماشا کرده‌اند بیندازیم متوجه می‌شویم آن‌ها از همین منسجم نبودن موضوع شاکی هستند.

-بازی‌ها عالی بود اما در مقایسه با « متری شش و نیم» و « برادران لیلا» این فیلم ضعیف تر بود، سعید روستایی یه سبک غر زدنی دارد که امضای او در کارهایش است اما این کار آن قدر هم قوی نبود.

-فیلم ایده‌های اولیه‌ درستی را روی میز گذاشته اما موقع کنار هم چیدن آن‌ها به بدترین شکل مخلوط شدن و ترکیب سطحی و ناپخته نتیجه آن شد.

-من بلد نیستم از نظر فنی به فیلم انتقاد کنم، فقط می‌دانم این فیلم برعکس باقی کارهای روستایی احساسات من را برانگیخته نکرد و عمیقا مرا در فکر فرو نبرد و پختگی کافی را نداشت.

این دیدگاه‌ها مهر اثباتی است که با مطرح کردن یک دغدغه یا حداقل مجموعه‌ای از دغدغه‌های زنجیروار که به یک دیگر متصل هستند و پیامد هم هستن ذهن مخاطب می‌تواند درک بهتری از اثر داشته باشد و بیشتر تحت تاثیر قرار بگیرد.

ارسال نظر

آخرین اخبار