استاد «کیتینگ» انجمن شاعران مرده منبع الهام من است
در جهانی که نویسندههای تازهنفس پشت دروازههای بسته ماندهاند، رویا نیکپور، نویسندهای جوان، مکانی ساخت برای هم نوعهای خودش کسانی که زندگیشان با قصهها گره خورده و نیازمند پذیرش و آموزش هستند.

این روزها برای نویسندههای جوان جدی گرفته شدن داستانهایشان بسیار سخت شده، همه به ادبیات ارزشمند و غنی گذشته چسبیدهاند و هیچ نویسنده تازهوارد اعتبار کافی را از سوی خوانندههای اهل کتاب برای دیده شدن و خوانده شدن دریافت نمیکند.
رمانهای تازه منتشر شده از سوی نویسندههای امروزی برچسب رمانهای سخیف را بدون خوانده شدن میگیرند و مردم یا به ادبیات گذشته ایران رجوع کرده یا به همان عدهای که اسم در کردهاند بسنده میکنند و در نهایت برای خواندن داستان دستاویز نویسندههای خارجی میشوند از این رو ما با موسس آکادمی لومیر مصاحبهای ترتیب دادیم؛ رویا نیکپور نویسندهای جوان که مهارت نویسندگی را به همقشرهایش آموزش میدهد و انجمنی برای افرادی ساخته که نیاز به دیده و خوانده شدن دارند.
در ادامه گفتوگوی ما با این نویسنده جوان را بخوانید:
شما چطور به نویسندگی علاقهمند شدید و کار نوشتن از کجا شروع شد؟
از کودکی علاقهمند بودم به شخصیت ساختن و خلق دنیاهای گوناگون نویسندگی و خیال پردازی چیزی بود که از بچگی برای من وجود داشت؛ مثلا به بهانه درس خواندن در یک اتاق پنهان میشدم و ایدههایم را در یک سالنامه پیاده میکردم.
نوشتن را بهطور تجربی آموختید یا آموزش حرفهای دیدید؟
از سیزده سالگی عضو انجمنهای مختلف نویسندگی شدم تا خامی نوشتههایم از بین برود و تلاش داشتم قلمم را پختهتر بکنم. از گروههای نقد داستان انجمنها به خوبی استفاده میکردم تا بتونم نوشتههایم را بهتر بکنم. یادگیری برای من هم تجربی بود، ابتدا با تقلید از خواندههایم و سپس آموزش حرفهای.
ایده ساخت آکادمی لومیر چگونه در ذهن شما شکل گرفت؟
بهرغم رشتههای متفاوت از ادبیاتی که در دبیرستان و دانشگاه خواندم، نوشتن مرا صدا میزد و همیشه به جهانی که در ذهنم جاری بود متعهد بودم. کلاسهای نویسندگی که رفتم باعث شد به این مسئله فکر کنم که چارچوب و محدودیت استادها و باید و نبایدهای آنها سبب میشود دلم کلاسی بخواهد که الهام پخشتر باشد؛ چیزی شبیه استاد کیتینگ در انجمن شاعران مرده را خواهان بودم و تصمیم گرفتم اگر استاد این چنینی ندارم خودم تبدیل به آن استاد شوم و ابتدا با تعداد کم این کلاسها را آغاز کردم. من لومیر را خلق کردم زیرا دلم مدرسه آموزشی میخواست که خلاقیت آدمها را پرورش داده و با جهانی نامحدود آموزش ببیند. سعی ما در لومیر این است که نور هنرمندان باشیم و مسیر نوشتن را برای نویسندهها هموار و روشن بکنیم. بعد از واکنش مثبت اطرافیانم و دیدن پیشرفت شاگردهایم، تصمیم گرفتم کلاسها را جدی تر بگیرم و این آموزش را گسترش بدهم.
چه سبک نوشتنی برای شما جالبتر است؟
من از نشانه شناسی و کشف و شهود در داستانها لذت میبرم و نویسندههای مورد علاقه من فصل به فصل تغییر میکنند اما معیار من مفاهیم خوابیده پشت داستانهاست برای همین کتابهایی عمیق و نویسندههایی که ذهنی این چنینی دارند سلیقه من هستند مانند کافکا و کامو...
به نظر شما برای نویسنده شدن استعداد واجب است یا تمرین؟
نویسنده شدن بهرغم نیاز به استعداد، نیازمند تمرین زیاد است زیرا حتی یک فرد با استعداد اگر تمرین را پشت گوش بیندازد کسی که از او نوشتن را بیشتر تکرار کرده از او جلو میزند. تعهد به نوشتن است که پله ترقی را برای پیشرفت قلم، فراهم میکند.
منبع الهام و ایده پردازی شما چیست؟
بیشتر ایدههای من استعارههایی از احساسات درونی من است؛ مثلا یکی از نمایشنامههای من درباره ذهنیت خودم است خیالپردازی شدیدم گاهی مرا از واقعیت دور میکند و من شخصیتی را ساختم که از دنیای واقعی فرار میکند و به دنیای خیالی که خود خلق کرده پناه میبرد.
چه توصیهای برای تازه واردها در مسیر نویسندگی دارید؟
توصیه من برای کسانی که قصد شروع نویسندگی را دارند خواندن کتاب است. مطالعه کتاب برای آنها یک آشنایی با شیوه نوشتن است و بعد خود را در دنیای داستانها غرق کنند. حتی با فیلم و سریال به ذهن خود اجازه بدهند داستانها را زیست کنند. حتی پا به دنیای بیرون بگذارند و از واقعیتهای جهان اطراف الهام بگیرند.
چگونه میشود تبدیل به نویسنده بهتری شد؟
به نظر من باید آدم در نوشتن در سطح جهانی فکر کند. داستانی خلق بکند که آدمها در هر گوشهای از جهان با آن فضای داستانی ارتباط بگیرند. قلم بی اشکال وجود ندارد و فقط با نوشتن زیاد هر روز بهتر از روز قبل خود میشویم. هر نویسندهای نقطه قوت خود را دارد؛ یکی در دیالوگ نویسی، یکی در استعاره، یکی در فضاسازی. هر کسی در بخشی استعداد بیشتری دارد ولی ایدهپرداز بودن نقطه ثابت و مشترکی است که هر نویسنده باید داشته باشد. مثلا یک نویسنده نباید از اتفاقات عادی در یک خیابان بگذرد و میتواند از هر اتفاقی الهام بگیرد تا داستانی برای آن اتفاق خلق بکند.