به روز شده در
کد خبر: ۲۵۱۱۷

فیلم «انگل» در لیست برترین فیلم‌های قرن

فیلم انگل ساخت کره جنوبی به کارگردانی بونگ جون-هو است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شده، توانست رتبه یک برترین فیلم قرن را از آن خود کند.

فیلم «انگل» در لیست برترین فیلم‌های قرن
گروه فرهنگ و هنر آوش

با توجه به رتبه انگل، نگاهی می‌اندازیم به جزئیاتی که سبب قوی تر شدن این اثر شده است.

انگل، پس از موفقیت‌هایی که در عرصه جهانی داشت مانند بردن اسکار حالا توانسته رتبه یک برترین فیلم‌های قرن بیست و یک را از آن خود کند.

این فیلم یک روات خطی ساده دارد بین گذشته رفت آمدی نیست و ما لحظه به لحظه شخصیت‌ها را دنبال می‌کنیم.

در پرده اول معرفی خانواده فقیر نشین« کیم» به خانه قشر پولدار«پارک» را تشکیل می‌دهد، در پرده دوم خانواده کیم با اخراج خدمتکار تلاش بر نفوذ به خانه خانواده پارک را دارند و رازهای داستان شکل می‌گیرد.

در پرده سوم رازها برملا می‌شود، آشفتگی پیش می‌آید و پایان تراژدیک رقم می‌خورد.

فضاسازی فیلم، استعاره‌ای از سلسله‌مراتب اجتماعی است.

خانه پارک‌ها در بالا (بالادست جامعه)، خانه کی‌وو در نیمه زیرزمین (میانه)، مرد زیرزمین در اعماق (پست‌ترین طبقه جامعه).

حتی با تضاد نور و رنگ هم این اختلاف طبقاتی به چشم می‌آید، مثلا خانه‌ی ثروتمندان نور طبیعی، رنگ‌های سرد و شفاف دارد اما خانه‌ی فقرا حامل نور مصنوعی، رنگ‌های گرم و تیره است؛ خانواده فقیر اغلب رنگ‌های خنثی یا چرک می‌پوشند؛ خانواده پارک لباس‌های روشن و شیک به تن دارند.

واضح نشان دادن اختلاف طبقاتی را حتی از ابتدای داستان هم می‌بینیم در شروع فیلم، دوربین از سقف خانه‌ی زیرزمینی به پایین حرکت می‌کند تا فضای بسته‌ی زندگی فقرا را نشان دهد.

این حرکت رو به پایین، تأکیدی است بر جایگاه اجتماعی خانواده کیم؛ قابی که حس خفگی و فقر را القا می‌کند.

اگر از منظر روانشناسی به فیلم «انگل»، بنگریم؛ « کارل گوستاو یونگ»  سایه را بخشی از ناخودآگاه می‌داند که شامل ویژگی‌ها و خواسته‌های منفی یا سرکوب‌شده است.

سایه جایی  است که همه‌ی افراد یک جامعه بخش‌هایی مشترک و پنهان دارند که تحت فشار و سرکوب قرار گرفته‌اند.

وقتی دو خانواده فقیر به جان یک دیگر افتادند این سرکوب جمعی به چشم می‌آید و از سویی شخصیت پدر که در تمام طول فیلم تحقیر شدن و نادیده گرفته شدن را تحمل کرده است، با یک حرکت ساده و نمادین (بو کشیدن آقای پارک و جمع کردن دماغش) به  یک فروپاشی روانی می‌رسد.

او ناگهان چاقو را برمی‌دارد و آقای پارک را می‌کشد؛ بدون برنامه‌ریزی، فقط از درون منفجر می‌شود.

این لحظه به نوعی "رانه مرگ" می‌تواند باشد.

پدر داستان در تمام فیلم، سعی می‌کند زنده بماند، خانواده‌اش را بالا بکشد (رانه زندگی).

اما در لحظه‌ای که شأن و هویت انسانی‌اش توسط «بو کشیدن» خرد می‌شود، تمام سرکوب‌ها فوران می‌کنند و به سوی نابودی کشیده می‌شود؛ این قتل یک نابودی بی‌منطق و بازگشت به خاموشی و تاریکی است: مصداق کامل رانه مرگ.

اگر از منظر اسطوره‌ای به داستان نگاه کنیم؛ کی‌وو برای اولین بار وارد خانه خانواده پارک‌ها می‌شود؛ مثل «گیلگمش- اسطوره یونانی» که پا به دنیای تازه و ناشناخته می‌گذارد.

کی‌وو نشانه آرزوی فتح قله‌های بالاتر و هدف‌های بزرگ‌تر است، مثل آرمان‌های گیلگمش.

شروع فریب و جعل مدارک، آغاز سفر صعودی و تلاش برای تغییر سرنوشت.

بازگشت تلخ به واقعیت و سقوط از رویا به دنیا؛ مانند پایان گیلگمش که مجبور به پذیرش محدودیت‌های انسان است.

جعبه پاندورا در اسطوره یونان، نماد مجموعه‌ای از بلاها و مشکلاتی است که وقتی باز می‌شود، همه بدبختی‌ها و رازهای پنهان به جهان سرریز می‌شوند.

در اسطوره‌های یونان، نماد کنجکاوی ممنوعه، فریب، و آزاد شدن شر و مصیبت از دل چیزیه که در ظاهر بی‌ضرر به‌نظر می‌رسد.

در ابتدای فیلم ما می‌بینیم که رفیق کی‌وو با یک جعبه به سراغش می‌آید جعبه‌ای حامل یک سنگ که قرار است برایش خوش شانسی به ارمغان بیاورد.

اما در نهایت باز کردن این جعبه و پذیرفتن پیشنهاد آن شخص برای تدریس به دختر خانواده‌ی پارک تبدیل می‌شود به یک بحران اصلی در زندگی آن‌ها و عملا این هدیه نقش جعبه پاندورا را برای این خانواده اجرا می‌کند.

ارسال نظر

آخرین اخبار