به روز شده در
کد خبر: ۲۵۷۴۰

سرمایه‌ای نو، راهبردی تازه: فرصت‌ دیپلماسی در نظم نوین منطقه‌ای

رضا نصری حقوقدان بین‌الملل – کارشناس سیاست خارجی

در پی تحولات اخیر و مقاومت موفق ایران در برابر تجاوزات نظامی، ایران به جایگاهی نوین در عرصه‌های سیاسی، نمادین و امنیتی دست یافته است؛ جایگاهی که این کشور را قادر می‌سازد سرمایه سیاسی و معنوی خود را در جهت دیپلماسی فعال، اجماع‌سازی با همسایگان، تعاملات فرهنگی و همکاری‌های اقتصادی به‌کار گیرد.

سرمایه‌ای نو، راهبردی تازه: فرصت‌ دیپلماسی در نظم نوین منطقه‌ای

پس از حمله ناگهانی اسرائیل به خاک ایران، فضای سیاسی و منطقه‌ای به‌گونه‌ای رقم خورد که نه‌تنها به انزوای تهران نینجامید، بلکه موجی گسترده از حمایت از ایران در سراسر کشورهای عربی و جهان اسلام شکل گرفت. در واکنش به این تجاوز، سازمان همکاری اسلامی (OIC) نشست فوق‌العاده‌ای در استانبول برگزار کرد که به صدور قطعنامه‌ای بی‌سابقه انجامید. تمامی ۵۷ کشور عضو، از جمله کشورهای تأثیرگذار مانند عربستان سعودی، ترکیه، مصر، اردن و پاکستان، یک‌صدا حملات اسرائیل و آمریکا را محکوم کرده و خواستار توقف فوری تجاوزات شدند. این همسویی کم‌سابقه نشان داد که جهان اسلام، فراتر از اختلافات درونی، در قبال تعرض به حاکمیت ایران موضعی واحد اتخاذ کرده است.

اظهارات قاطع رهبران کشورهای سنی‌مذهب، از جمله تأکید رئیس‌جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، بر «پیروزی ایران» و انتقاد صریح او از بنیامین نتانیاهو به‌عنوان بزرگ‌ترین مانع صلح منطقه‌ای، نشان داد که حمله اسرائیل چگونه مرزهای سنتی در جهان اسلام را تضعیف کرده و اجماعی بی‌سابقه در حمایت از ایران پدید آورده است.

در این قطعنامه، حملات اسرائیل و آمریکا «نقض آشکار حقوق بین‌الملل» توصیف شده و از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خواسته شده است این حملات را صریحاً محکوم کرده و موضوع را به شورای امنیت گزارش دهد. همچنین، اسرائیل موظف دانسته شده تا به معاهده عدم اشاعه سلاح‌های هسته‌ای (NPT) بپیوندد و تأسیسات خود را تحت نظارت کامل آژانس قرار دهد. حق ذاتی ایران در دفاع از خود طبق منشور ملل متحد نیز مورد تأیید قرار گرفت و تأکید شد که تهران مجاز است برای صیانت از حاکمیت و شهروندان خود، تمامی اقدامات لازم را برای جلوگیری از تکرار چنین اقدامات تجاوزکارانه‌ای به کار گیرد.

افکار عمومی در کشورهای عربی نیز با ایران همسو شد. در بسیاری از پایتخت‌های اسلامی، تظاهرات مردمی گسترده‌ای در حمایت از ایران و در محکومیت اسرائیل برگزار شد. در بیروت، بغداد، کراچی و حتی قاهره، مردم با سردادن شعارهایی در حمایت از ایران و فلسطین، انزجار خود را از تجاوز اسرائیل ابراز کردند. این موج همبستگی مردمی، دولت‌های عرب را نیز تحت فشار قرار داد تا مواضع صریح‌تری اتخاذ کرده و اجازه ندهند روایت اسرائیل در افکار عمومی مشروعیت یابد.

در سطحی فراتر از جهان اسلام، کشورهای جنوب جهانی نیز با صراحت از ایران حمایت کردند. قدرت‌های نوظهور و کشورهای در حال توسعه از جمله چین، روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی، کوبا و بولیوی، حملات اسرائیل را تجاوزی خطرناک و ناقض حاکمیت ایران توصیف و محکوم کردند. در مجامع بین‌المللی نیز، صدای کشورهای آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا در دفاع از حق ایران برای دفاع مشروع و در نقد یک‌جانبه‌گرایی آمریکا و اسرائیل طنین‌انداز شد. این مواضع، شکاف شمال-جنوب در نظام بین‌الملل را پررنگ‌تر ساخت و حمایت کشورهای غیرغربی از اصول حقوق بین‌الملل و منشور ملل متحد را تقویت کرد.

 

افکار عمومی در غرب نیز یک‌دست پشت اسرائیل قرار نگرفت. بسیاری از تحلیل‌گران مستقل، نهادهای حقوق بشری و گروه‌هایی از مردم در اروپا و آمریکا، حمله پیش‌دستانه اسرائیل را غیرقانونی و ماجراجویانه توصیف کردند. شمار قابل‌توجهی از کارشناسان حقوق بین‌الملل در غرب تأکید کردند که حمله به یک کشور عضو سازمان ملل متحد، بدون توجیه دفاعی یا مجوز شورای امنیت، نقض فاحش حقوق بین‌الملل است. این موج محکومیت جهانی، حتی در جوامع غربی، مشروعیت اسرائیل و حامیان آن را زیر سوال برد و برای ایران سرمایه‌ای سیاسی و حیثیتی نزد افکار عمومی جهان فراهم ساخت.

در داخل ایران نیز، این حملات نه‌تنها موجب شکاف میان مردم و حاکمیت نشد، بلکه به انسجام و همبستگی ملی در سطوح مختلف جامعه انجامید. برخلاف برخی تحلیل‌های خارجی که پیش‌بینی می‌کردند چنین حملاتی موجب تضعیف نظام یا تحریک تمایل به تغییر رژیم خواهد شد، جامعه ایران – حتی در میان منتقدان جدی – به‌سرعت در برابر تهدید خارجی متحد شد. احساسات ملی‌گرایانه بر گلایه‌های داخلی غلبه کرد و بسیاری از مخالفان سیاسی نیز تأکید کردند که در برابر دشمن خارجی، در کنار حکومت می‌ایستند.

تحلیل‌گران معتقدند این حملات، اثر روانی «همگرایی ملی» را در پی داشت و انسجام داخلی ایران را تقویت کرد. حتی برخی ناظران آمریکایی اذعان کردند که اقدام نظامی اسرائیل عملاً به تقویت جایگاه دولت تهران انجامیده و احتمال موفقیت سیاست‌های مبتنی بر «تغییر رژیم» را کاهش داده است.

در عرصه نظامی نیز، دولت ایران توانمندی خود در دفاع از کشور را ـ فراتر از انتظار بسیاری از کارشناسان اندیشکده‌های مستقر در واشنگتن ـ به رخ کشید. نیروهای مسلح ایران، پس از عبور از شوک اولیه حملات غافلگیرکننده اسرائیل، به‌سرعت اوضاع را تحت کنترل درآوردند و با اجرای عملیات گسترده موشکی و پهپادی علیه اهداف راهبردی در سرزمین‌های اشغالی، واکنشی غیرمنتظره و مؤثر از خود نشان دادند. علیرغم بهره‌مندی اسرائیل از پشتیبانی گسترده آمریکا و غرب، از جمله سامانه‌های پدافندی پیشرفته مانند گنبد آهنین، ایران موفق شد بخشی از این سامانه‌ها را بی‌اثر سازد. در روزهای نخست پس از حمله، شهرهای مرکزی و شمالی اسرائیل هدف موجی از موشک‌های بالستیک قرار گرفتند که بسیاری از آن‌ها از سد دفاعی عبور کرده و به اهداف تعیین‌شده اصابت کردند. در پی این حملات، آژیرهای خطر در سراسر اسرائیل به صدا درآمد و میلیون‌ها اسرائیلی ناچار به پناه گرفتن در مراکز امن شدند. تصاویر منتشرشده از تل‌آویو و حیفا نیز نشان‌دهنده خسارات سنگین به زیرساخت‌ها، ساختمان‌ها و مراکز حساس بود.

در مجموع، ایران اکنون از پشتوانه‌ای نیرومند در عرصه‌های سیاسی و معنوی برخوردار است. این پشتوانه، بستری فراهم کرده است تا تهران – در کنار افزایش توانمندی‌های سخت‌افزاری خود – تمرکز بیشتری بر توسعه و تقویت قدرت نرم و معنایی‌اش داشته باشد؛ حوزه‌ای که در آن به برتری چشمگیری دست یافته و می‌تواند از آن برای نقش‌آفرینی مؤثر در شکل‌دهی به نظم جدید منطقه‌ای و بین‌المللی بهره گیرد.

در واقع، همین جایگاه نوظهور و سرمایه نمادینی که ایران در پی مقاومت موفق خود به دست آورده، اکنون به فرصت راهبردی تازه‌ای برای بازتعریف دیپلماسی منطقه‌ای ایران بدل شده است.

در پی تحولات اخیر و مقاومت موفق ایران در برابر تجاوزات نظامی، ایران به جایگاهی نوین در عرصه‌های سیاسی، نمادین و امنیتی دست یافته است؛ جایگاهی که این کشور را قادر می‌سازد سرمایه سیاسی و معنوی خود را در جهت دیپلماسی فعال، اجماع‌سازی با همسایگان، تعاملات فرهنگی و همکاری‌های اقتصادی به‌کار گیرد.

تمرکز ایران بر قدرت نرم و معنوی، در مقطع کنونی که بسیاری از کشورهای عرب منطقه نیز به‌سوی چشم‌اندازهای مبتنی بر توسعه اقتصادی و ثبات داخلی روی آورده‌اند، با استقبال قابل‌توجهی روبه‌رو خواهد شد. کشورهایی مانند عربستان سعودی، که با اجرای طرح «چشم‌انداز ۲۰۳۰» و عادی‌سازی روابط با تهران بر کاهش تنش‌های منطقه‌ای تأکید دارند، اکنون آماده پذیرش رویکردهایی هستند بر دیپلماسی و همکاری تمرکز دارد. در چنین بستری، رویکرد نرم ایران نه‌تنها از سوی دولت‌ها، بلکه از جانب ملت‌های مسلمان نیز مورد حمایت قرار خواهد گرفت. این وضعیت تاریخی، فرصتی کم‌نظیر برای ایران فراهم کرده تا با بهره‌گیری از ابزارهای سیاسی، حقوقی و رسانه‌ای، و با کم‌ترین هزینه، مسیر انزوای رژیم اسرائیل را هموار ساخته و با ایجاد ائتلاف‌های راهبردی با کشورهای اسلامی و همسایگان، ابتکار عمل در نظم نوین منطقه‌ای را در دست گیرد.

در امتداد این رویکرد، ایران می‌تواند با بهره‌گیری از سرمایه سیاسی و معنوی ناشی از تحولات اخیر، ابتکاراتی را در دستور کار قرار دهد که مقابله با تسلیحات هسته‌ای رژیم اسرائیل، مبارزه با نظام آپارتاید و پیگرد حقوقی جنایات جنگی سران این رژیم را در نهادهای بین‌المللی در بر بگیرد. در همین حال، هم‌راستایی روزافزون میان منافع اقتصادی کشورهای عربی و جهت‌گیری توسعه‌محور ایران، زمینه‌ای فراهم کرده است تا همکاری‌های پایدار میان کشورهای منطقه شکل بگیرد و پیوندهای مشترک تقویت شود. در چنین شرایطی، تهران این ظرفیت را دارد که با اتکا به انسجام داخلی، پشتیبانی افکار عمومی جهان اسلام و حمایت گسترده منطقه‌ای، مسیر دستیابی به نظمی را هموار کند که در آن، سیاست‌های تجاوزکارانه رژیم اسرائیل مهار شود و حقوق و امنیت کشورهای مستقل منطقه با واکنشی هماهنگ و مؤثر از سوی جهان اسلام و جنوب جهانی همراه گردد. این روند می‌تواند به نظمی منجر شود که بر پایه عدالت، ثبات و اراده ملت‌های منطقه شکل بگیرد و صدای آنان را در معادلات آینده خاورمیانه به‌روشنی بازتاب دهد.

 

ارسال نظر

آخرین اخبار