EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۴۱۸۵
قائم مقام دبیرکل حزب اتحاد ملت در گفت‌وگو با آوش:

پزشکیان شورای عالی فضای مجازی را منحل کند/ با وجود قانون انتخابات تناسبی با پدیده نوظهور احزاب اجاره‌ای مواجه می‌شویم

قائم مقام دبیرکل حزب اتحاد ملت گفت: با وجود قانون انتخابات تناسبی با پدیده نوظهور «احزاب اجاره‌ای» مواجه می‌شویم.

پزشکیان شورای عالی فضای مجازی را منحل کند/ با وجود قانون انتخابات تناسبی با پدیده نوظهور احزاب اجاره‌ای مواجه می‌شویم

حسین نورانی‌نژاد از جمله چهره‌های حزبی شناخته شده در فضای سیاسی کشور است. او در حال حاضر قائم مقام دبیرکل حزب اتحاد ملت است. نورانی‌نژاد در گفت‌وگوی تفصیلی با آوش بر ایجاد گشایش‌های بیشتر در فضای انتخاباتی تأکید کرد. به باور نورانی‌نژاد قانون انتخابات تناسبی تا حدودی فضا را باز می‌کند اما نه به اندازه‌ای که مورد انتظار است. او معتقد است که تنها وقتی می‌توان به آن سطح مطلوب از مشارکت در انتخابات دست پیدا کرد که اصلاحاتی از جمله حذف نظارت استصوابی از فرآیند انتخابات صورت بگیرد.

او به شرایط خاص کشور در زمان روی کار آمدن دولت چهاردهم اشاره کرد و در پاسخ به آنهایی که این روزها می‌گویند رئیس‌جمهور به تنهایی می‌تواند فیلترینگ را رفع کند، گفت: «کار اجرا پیچیدگی‌هایی دارد که تنها با قرار گرفتن در آن می‌توان شرایط را درک کرد.»

البته نورانی‌نژاد از رئیس‌جمهور می‌خواهد شورای عالی فضای مجازی را منحل کند.

در ادامه گفت‌وگوی تفصیلی حسین نورانی‌نژاد، قائم مقام دبیرکل حزب اتحاد ملت، با آوش  را می‌خوانید:

*حزب اتحاد ملت در آستانه انتخابات شوراها چه برنامه‌ای دارد؟

حزب اتحاد ملت جزئی از جبهه اصلاحات است. قاعدتاً برنامه‌های انتخاباتی ما باتوجه به بحث انتخابات تناسبی که مطرح شده، تنظیم می‌شود. هر تصمیمی در جبهه اصلاحات گرفته شود، ما هم به آن پایبند هستیم.

انتخابات سال 98 و 1400 را تحریم نکردیم بلکه شرکت نکردیم

*بنابراین حزب اتحاد ملت در این دوره، انتخابات شوراها را تحریم نمی‌کند؟ 

ما هیچ وقت انتخابات را تحریم نکردیم.

*سال 1398 انتخابات را تحریم نکردید؟

مشارکت نکردیم. 

*عدم شرکت در انتخابات به معنای تحریم آن نیست؟

خیر، تحریم با عدم شرکت متفاوت است. نه تنها در انتخابات سال ۱۳۹۸ بلکه در سال ۱۴۰۰ هم به دلیل ردصلاحیت کاندیداهایمان شرکت نکردیم چراکه کاندیدا نداشتیم. در همین انتخابات اخیر مجلس نیز شرکت نکردیم چون کاندیدایی نداشتیم. ما شاخصی برای شرکت در انتخابات داریم که همان «بحث معناداری انتخابات» است و سال‌هاست این مفهوم را مطرح می‌کنیم. معناداری یعنی اینکه احساس کنیم می‌توانیم تأثیرگذار باشیم و در میان کاندیداها کسانی حضور داشته باشند که رویکرد مورد نظر حزب را نمایندگی کنند. این حداقل مسئله‌ای است که ما باید برای هر انتخاباتی در نظر بگیریم.

ما به معناداری انتخابات نگاه می‌کنیم. اگر حداقل‌های معناداری محقق شود، مثل آخرین انتخابات ریاست‌جمهوری، می‌توانیم شرکت کنیم، در غیر این صورت شرکت نمی‌کنیم.

سال 1400 رفتار تحقیرآمیز با اصلاح‌طلبان صورت گرفت

*حزب اتحاد ملت در فضای سیاسی کشور فعالیت دارد و تا حدود زیادی می‌داند چه کسانی را به‌عنوان داوطلب معرفی کند تا صلاحیتشان تأیید شود. حزب اتحاد ملت در انتخابات سال ۱۳۹۸ یا ۱۴۰۰ فردی نداشت که او را معرفی کند؟ 

معیارها هیچ وقت ثابت و مشخص نبوده است. معمولاً در بسیاری از انتخابات غافلگیری‌هایی رخ داده است. برای نمونه در انتخابات ۱۴۰۰ چندین کاندیدا داشتیم. تقریباً هر کاندیدایی از نیروهای نسبتاً رادیکال تا کاملاً میانه‌رو که از سوی شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان معرفی شد، رد کردند که این برخورد تحقیرآمیز با جبهه اصلاحات بود. به نظر من رفتار طبیعی‌ صورت گرفت و این‌گونه نبود که اصلاح‌طلبان نخواهند در انتخابات شرکت کنند.

محوریت اصلاح‌طلبی در حوزه‌ سیاست‌ورزی «انتخابات» است. همواره تلاش می‌شود انتخابات به شکلی برگزار شود که امکان مشارکت مؤثر وجود داشته باشد. گاهی نیز این نیامدن‌ها بر روی انتخابات بَعدی اثر مثبت داشته است. رویکردی که مردم در چند انتخابات اخیر نشان دادند فقط مربوط به اصلاح‌طلبان نبود؛ در کل جامعه عدم مشارکت را مشاهده می‌کردیم نوعی احساس بی‌رغبتی نسبت به انتخابات شکل گرفت که باعث شد، انتخابات بعدی تا حدی «معنادارتر» شود. این ادعا فقط نظر شخصی من نیست بسیاری بر این باورند که واقع‌بینانه است.

اگر آن نوع برخورد با انتخابات مجلس رخ نمی‌داد، انتخابات ریاست‌جمهوری شکل دیگری پیدا می‌کرد. تأیید صلاحیت آقای پزشکیان بی‌ارتباط با عدم شرکت بخشی از جامعه و نیروهای سیاسی در انتخابات پیشین نبود.

* شما می‌گویید چون در انتخابات سال 1398 شرکت نکردیم، پزشکیان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1403 تایید صلاحیت شد اما درباره انتخابات سال 1400 شرایط چگونه است؟

در انتخابات ۱۴۰۰ شورای‌ عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان چندین کاندیدا از میان نیروهای میانه‌رو انتخاب کرد.

نظارت استصوابی نهاد انتخابات را تضعیف کرده است

از سال ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰ و حتی تا انتخابات مجلس یک رویکرد خالص‌گرایانه سفت و سختی وجود داشت که بخشی از حاکمیت سعی در پیشبرد آن داشت. ناکارآمدی که در مقابل خودشان دیدند و بی‌رغبتی جامعه برای شرکت نکردن در انتخاباتی که آن را معنادار نمی‌دید، باعث شد تغییر رویکردی صورت بگیرد و فضا تا حدی بازتر شود. من معتقدم نباید فقط در آیینه‌ جریان‌های سیاسی به انتخابات نگاه کرد. همین حالا برای انتخابات شوراها ببینید چقدر رغبت در جامعه وجود دارد؟ رغبت خیلی پایین است، همه می‌دانند که رغبت برای شرکت در انتخابات پایین است. دلیلش چیست؟

*منظور شما این است که روند تأیید صلاحیت‌ها و نحوه‌ برگزاری انتخابات تا امروز موجب کاهش رغبت مردم برای حضور در انتخابات شده است؟

شیوه برگزاری انتخابات تاکنون به نحوی بوده که نهاد انتخابات را تضعیف کرده است، باید از متولیانی که نهاد انتخابات را تضعیف کردند پرسید چه کرده‌اند.

*منظور شما شورای نگهبان است؟

 شورای نگهبان یکی از آنها است. باید پرسید شما با نهاد انتخابات چه کردید که بخش زیادی از جامعه اشتیاقی به شرکت در انتخابات ندارد. متعاقبش با نهادهای انتخابی هم همین کار را می‌کنند یعنی اگر نظارت استصوابی و شیوه اجرای آن، مقصر اصلی در بی‌رغبتی به نهاد انتخابات و کم‌معنا کردن آن بوده، موارد دیگری مانند قانون مشاغل حساس نیز باعث شده نهادهای انتخابی اکنون کم‌معنا شوند و حتی معنای دولت زیر سؤال برود. به‌نظر من کسانی باید پاسخگوی این مسائل باشند که اجازه ندادند انتخابات واقعاً، تعیین‌کننده سرنوشت کشور باشد.

بسیاری از اقشار جامعه در میان کاندیداهایی که در صحنه می‌دیدند، فردی را که نماینده دیدگاه خود بدانند را پیدا نمی‌کردند. در انتخابات شرکت می‌کنید تا کسی را که شما را نمایندگی می‌کند، انتخاب شود. وقتی چنین فردی را نبینید، انگیزه‌ای برای مشارکت پیدا نمی‌کنید.

انتخابات تناسبی معضل اصلی انتخابات در ایران را برطرف نمی‌کند

*ارزیابی شما از قانون انتخابات تناسبی چیست؟

در انتخابات تناسبی ما چند مسئله داریم. انتخابات تناسبی معضل اصلی انتخابات در ایران را برطرف نمی‌کند چون معضل اصلی نحوه بررسی صلاحیت‌ها است. آنچه مانع اصلی انتخابات بوده، اکثریتی یا تناسبی بودن آن نیست بلکه مسئله نظارت استصوابی بوده که نهاد انتخابات را کم‌معنا کرده است و هر چه جلوتر آمده‌ایم، این مسئله بدتر شده است. البته انتخابات تناسبی می‌تواند برخی جنبه‌های دیگر را بهبود ببخشد. مثلاً اگر انتخابات تناسبی در کنار اصلاحاتی مانند بازنگری در قانون احزاب و اصلاح نظارت استصوابی اجرا شود، قانون خوبی خواهد بود اما به‌تنهایی مشکل را حل نمی‌کند.

با وجود قانون انتخابات تناسبی با پدیده نوظهور «احزاب اجاره‌ای» مواجه می‌شویم

به عبارت دیگر انتخابات تناسبی محوریت را به احزاب می‌دهد اما اگر نتوانید مسئله واقعی احزاب را حل کنید، در عمل چه اتفاقی می‌افتد؟ ما با پدیده نوظهور «احزاب اجاره‌ای» مواجه خواهیم شد؛ یعنی کسانی‌که می‌خواهند در انتخابات شرکت کنند اما حزب و لیست ندارند شب انتخابات مجوزی اجاره می‌کنند تا به نام آن حزب لیست بدهند و وارد انتخابات شوند. این پدیده‌ای ناپسند و حتی خطرناک است.

در چه صورتی این مسئله برطرف می‌شود؟

زمانی که قانون احزاب به نحوی اصلاح شود که احزاب واقعی و معنادار شکل بگیرند. ما نیازمند معنا بخشیدن به مفاهیم گوناگون در سیاست هستیم مانند معنا بخشی به احزاب، نهاد انتخابات و نهادهای انتخابی. هرکدام از این نهادها اکنون با تهدیدهایی روبه‌رو هستند.

دولت توسط قانون مشاغل حساس تهدید می‌شود

نهاد انتخابی دولت امروز توسط قانون مشاغل حساس تهدید می‌شود؛ مداخله شوراهای فراقانونی یا شبه‌قانونی مبهم، دولت را تهدید می‌کند؛ مداخله مجلس در مسائل اجرایی و انتصابات هم تهدیدی دیگر است. دلایل متعددی وجود دارد که معنای دولت را تضعیف کرده و این تضعیف در هر دولت جدید تشدید می‌شود.

مسائلی هستند که نهاد انتخابات را تضعیف می‌کنند، مهم‌ترین‌شان همان نظارت استصوابی است؛ اینکه در عمل تنها یک جریان خاص از آن بهره‌مند بوده است. مهم‌ترین مسئله‌ای که احزاب را در معنا تهدید می‌کند این است که تاکنون در موضوع انتخابات دخالتی نداشته‌اند. اگر انتخابات تناسبی اجرا شود که به‌خودیِ خود اتفاق مثبتی است، باید با اصلاح قانون احزاب همراه باشد تا بتوان به اهداف آن دست یافت.

قانون انتخابات تناسبی تا حَدی به مشارکت کمک می‌کند

*من از صحبت شما این برداشت را دارم که قانون انتخابات تناسبی تنها تا حدی به احزاب کمک می‌کند ولی به افزایش مشارکت کمکی نمی‌کند. درست است؟

معمولاً انتخابات تناسبی تا حدی به مشارکت کمک می‌کند، چون جریان‌های اقلیت که پیش‌تر امیدی به حضور نداشتند، حالا می‌توانند سهمی داشته باشند. تجربه کشورهای مختلف هم نشان می‌دهد میزان مشارکت در نظام‌های تناسبی بالاتر از نظام‌های اکثریتی است. اما مسئله اصلی در تضعیف نهاد انتخابات در ایران همچنان همان نظارت‌های استصوابی، مسئله‌ی آزادی و امکان رقابت واقعی است.

*به نظر شما دولت با ارائه لایحه‌ای به مجلس درباره نظارت استصوابی می‌تواند شرایط به وجود آمده ناشی از این نظارت را تعدیل کند؟

به نظرم قضیه با لایحه حل نمی‌شود. ما نیازمند یک «تغییر پارادایم» در حاکمیت هستیم؛ تغییری فراتر از دولت. البته دولت می‌تواند نقش مؤثری در گفت‌وگوهای درون‌حاکمیتی داشته باشد تا موضوع آزادی انتخابات چند پله بالاتر برده شود. من معتقدم آقای پزشکیان با این رویکرد همسو است اما اینکه تا چه حد بتواند دیدگاه خود را در سطح حاکمیت پیش ببرد، بستگی به توان چانه‌زنی و گفت‌وگوی ایشان و البته میزان پذیرش دیگر بخش‌های حاکمیت دارد.

*الان که صحبت از رئیس‌جمهور شد، گریزی به شعارهای انتخاباتی او می‌زنیم. پزشکیان در انتخابات از رفع فیلترینگ دفاع کرد الان هم عده‌ای از رئیس‌جمهور می‌خواهند که به وعده خود عمل کند، به نظر شما پزشکیان بدون همراهی سایر نهادهای حاکمیت می‌تواند این اقدام را انجام دهد؟

هم بله، هم خیر. به یک معنا رئیس‌جمهور از نظر قانونی این اختیار را دارد که بتواند چنین تصمیمی بگیرد و با فشردن همان «دکمه» موضوع را تمام کند. اما اینکه بتواند این تصمیم را پایدار نگه دارد و یک مسیر طبیعی در این زمینه شکل بگیرد، نیازمند توافق و همراهی در سطح حاکمیت است. برای مثال در قانون حجاب آقای پزشکیان توانست بخش‌هایی از حاکمیت را قانع و همراه کند که تا حد زیادی، نتایج مثبتی هم حاصل شد. موضوع فیلترینگ جزو وعده‌های اصلی آقای پزشکیان بوده است از یک جهت بله ایشان باید نشان دهد که دارای این اختیار و اقتدار هست تا مسئله را به پایان برسانند؛ مسئله‌ای که از نظر امنیتی، منشأ مشکلات فراوان و از نظر اقتصادی و اجتماعی زمینه‌ساز فساد شده است. این وضعیت با اصل آزادی و بسیاری از اصول بنیادین قانون اساسی و قوانین جاری کشور در تضاد است.

نورانی‌نژاد - نورانی‌نژاد

آقای پزشکیان، رئیسِ‌جمهور است از یک طرف منتقدانی دارد که معتقدند دولت باید اقتدار بیشتری از خود نشان دهد. البته صرفاً داشتن اختیارات کفایت نمی‌کند؛ ایشان باید بتواند بخش‌های دیگر حاکمیت را نیز همراه کند. انتظار این است که آقای پزشکیان همان‌طور که در مواردی چون قانون انتخابات و قانون حجاب از خود اراده نشان داد، در موارد دیگر مانند رفع فیلترینگ و از همه مهم‌تر سیاست خارجی هم نشان دهد.

*پزشکیان در قانون عفاف‌و‌حجاب توانست همراهی ایجاد کند اما قانون مشاغل حساس از مجلس مسترد شد یعنی در این مورد نتوانست همراهی لازم را ایجاد کند. نظر شما در این باره چیست؟ 

نکته این است که شورای عالی فضای مجازی از کجا آمده؟ در آن چه می‌گذرد؟ چه کسی در آن تصمیم می‌گیرد؟ اما شوراهای متعددی که شکل گرفته‌اند، شفافیت را از بین برده‌اند و حوزه اختیارات و مسئولیت‌ها را مخدوش کرده‌اند. ای‌کاش آقای پزشکیان بتواند برای شوراهای متعددی که شکل گرفته و اساس حکومت را دچار مسئله کرده‌اند، کاری انجام دهد.

پزشکیان شورای عالی فضای مجازی را منحل کند

*یعنی آقای پزشکیان شورای عالی فضای مجازی را منحل کند؟

مثلاً شورای عالی فضای مجازی منحل شود، بروند و صحبت کنند تا این موضوع در اختیار دولت قرار گیرد. تصمیم‌گیری درباره این مسائل باید در حیطه‌ اختیارات دولت باشد و یا نهایتاً در حوزه قانون‌گذاری مجلس تصمیم بگیرد. فلسفه این شوراها چیست؟ اگر بنا بر قانون‌گذاری داریم، مجلس باید قانون‌گذاری کند؛ اگر اجراست، دولت باید انجام دهد. یکی از نتایج عدم شفافیت این است که الان می‌شنویم. برخی از اعضای دولت در همین شوراها، رأی منفی به رفع فیلترینگ می‌دهند. این در اختیار رئیس‌جمهور است و دیگر مسئله قانع کردن بخش‌های دیگر حاکمیت نیست.

*البته این ادعا صرفاً در فضای مجازی منتشر شده است.

اگر این خبر صحت داشته باشد، مربوط به درون خود دولت است. اگر واقعاً وزیری در آن شورا برخلاف نظر رئیس‌جمهور و برخلاف نظر کسانی‌که به رئیس‌جمهور رأی داده‌اند و برخلاف دولت رأی داده‌اند، رأی دهد این دیگر هماهنگی با بخش‌های دیگر حاکمیت نیست بلکه اختلاف درون دولتی است. رئیس‌جمهور باید نیروی زیر دست خود را هماهنگ کند.

جلسه شورای عالی فضای مجازی در کجا برگزار می‌شود؟ ساختمان آن کجاست؟ چه کسانی شرکت کردند، چه رأیی دادند و چه استدلال‌هایی مطرح شده، هیچ‌کدام را نمی‌دانیم. سرنوشت کشور در این شوراها رقم می‌خورد بدون اینکه کسی از درون آنها اطلاع داشته باشد.

حاکمیت به تندروها وزن داده است

*صحبتی در مورد تندروها مطرح است. اینها در همان شورای عالی فضای مجازی حضور دارند، با اینها چه باید کرد؟

هیچ‌کدام از این مسائل راه‌حل یک‌شبه ندارد. آنچه ما می‌گوییم شاید ساده به نظر برسد ولی من کاملاً آگاه هستم که کار اجرایی چقدر سخت است و نیروهای تأثیرگذار بر حوزه قدرت چقدر متنوع، پیچیده و درهم‌تنیده‌اند. هدف من ساده‌سازی نیست. ساختار حقیقی و حقوقی قدرت در جمهوری اسلامی به‌گونه‌ای بوده که این نیروهای تندرو، چه رأی بیاورند چه نیاورند، چه یک درصد باشند چه پنج درصد یا بیست درصد، همواره سهم قابل‌توجهی در حاکمیت داشته‌اند. این واقعیتی است که نمی‌توان نادیده گرفت.

نیروهای تندرو قدرت کمتری نسبت به گذشته دارند

یک بخش از کار منِ نیروی مدنی این است که درباره این جریان‌ها افشاگری کنم، فضا بسازم و به دولت کمک کنم تا در برابر آن‌ها تضعیف نشود. بخش دیگر مربوط به گفت‌وگوهایی است که با نهادهای حاکمیتی صورت می‌گیرد تا اثر منفی تندروها را روشن کند. به نظر من، تا حد زیادی این اتفاق افتاده است. یعنی نیروهای تندرو نسبت به گذشته قدرت کمتری دارند. آقای پزشکیان توانسته در حاکمیت تا حدودی فضا را به این سمت تغییر دهد که تندروی به نفع حاکمیت نیست، این تأثیر را در سیاست خارجی و سیاست‌های اجتماعی می‌بینیم اما در سیاست داخلی هنوز به آن اندازه که باید و شاید اتفاق نیفتاده است. به نظر من آقای پزشکیان در این زمینه تا حدی موفق بوده اما هنوز فاصله زیادی تا جایی که دولت بتواند از اختیارات خود در برابر نیروهای تندرو به نحو احسن استفاده کند، باقی مانده است. چاره‌ای جز ادامه همین گفت‌وگوها نیست.

آقای پزشکیان باید علاوه بر گفت‌وگوهای درون‌حاکمیتی و تلاش برای توافق‌سازی، از نیروی اجتماعی هم کمک بیشتری بگیرد. یعنی از بدنه اجتماعی که به او رأی داده و بدنه اجتماعی‌ای که اگرچه رأی نداده اما با این تغییرات همسو است، کمک بگیرد. یعنی رأی نداده چون امیدی نداشته ولی اگر این امید را از پزشکیان و دولت بگیرد، حمایت می‌کند.

یعنی آن ۵۰ درصدی که در دور دوم انتخابات شرکت نکردند یا آن ۶۰ درصدی که در دور اول رأی ندادند البته نه همه‌شان، اما اکثریت بزرگی از آنان با تغییراتی همسو است که اتفاقاً آقای پزشکیان هم با آن تغییرات هم دل است. اگر رأی نداده‌اند، به این دلیل بوده که امیدی نداشتند تغییرات واقعی رخ دهد. اما اگر امید از سوی دولت و آقای پزشکیان به آن بخش از جامعه منتقل شود و احساس کنند در سطوح بالا تلاشی واقعی در جریان است که می‌تواند خواسته‌هایشان را محقق کند، شرایط تغییر می‌کند.

*چه تغییراتی مدنظر شماست؟

اکنون به‌نظر می‌رسد نیازهای معیشتی مردم در اولویت است؛ نیازهایی که با مسائل سیاست خارجی گره خورده‌اند. شاید بتوان گفت در میان موضوعات متعدد و مسائل انباشته‌ای که به دولت به ارث رسیده، از تبعیض‌های مختلف گرفته تا فسادهای ساختاری که طی سال‌ها در بخش‌های گوناگون ریشه دوانده‌اند، حل این مشکلات اصلی‌ترین انتظار جامعه است. مسائل مختلفی مانند وضعیت اقتصادی، تورم افسارگسیخته و مشکلات ساختاری که همه این‌ها به دولت به ارث رسیده است. دولت مسبب آن‌ها نبوده اما همه بر این نکته توافق دارند که برای حل مسائل اقتصادی ابتدا باید مسئله سیاست‌خارجی و تحریم‌ها حل شود.

نقطه اصلی تمایز بین آقای پزشکیان با دیگر کاندیداها مشخصاً با قطب دیگر انتخابات یعنی آقای جلیلی در سیاست خارجی بود. این تمایز باید در سیاست خارجی پررنگ‌تر دیده شود. من معتقدم رویکرد بدی نداشته‌ایم اما ضعیف بوده است. درک می‌کنم که دولت به‌تنهایی تصمیم‌گیر در سیاست‌خارجی نیست اما باید بتواند اقناع کند.

دلایل عراقچی درباره شرکت نکردن ایران در شرم‌الشیخ قانع کننده نبود

*به نظر شما امکان از سرگیری مذاکرات وجود دارد؟

بله کمترین دستاورد آن مذاکراتی که در میانه‌اش جنگ رخ داد، این بود که جامعه خودمان به‌خوبی تشخیص داد حق با کیست. جامعه گفت این‌ها در حال مذاکره بودند، آن‌ها حمله کردند. حداقلش این بود که افکار عمومی پذیرفت این‌ها دنبال دیپلماسی بودند و طرف مقابل جنگ را آغاز کرد. همین مسئله یکی از عواملی بود که انسجام در جنگ ۱۲روزه را تقویت کرد. البته من نمی‌گویم دیپلماسی همیشه مذاکره است اما بخشی از آن مذاکره است. برای مثال ایران در کنفرانس شرم‌الشیخ شرکت نکرد میان اصلاح‌طلبان نیز برخی معتقد بودند شرکت در آن مذاکرات فایده دارد و برخی دیگر نه. نظرها متفاوت بود. اما توضیحی که از سوی وزارت خارجه درباره دلایل عدم شرکت در بخشی از گفت‌وگوها داده شد، همه را کلافه کرد و قانع‌کننده نبود. سخنانی مطرح می‌شد که نشان می‌داد خودشان هم چندان به آن باور ندارند چون خلاف همان مواضع را در سطوح پایین‌تر با سیاست‌ورزی و دیپلماسی پیش می‌بردند. دلایلی که آقای عراقچی برای عدم حضور در شرم الشیخ مطرح می‌کرد، در برابر واقعیت میدان دیپلماسی چندان پذیرفتنی نبود. کار دیپلمات این است که حتی با کسانی گفت‌وگو کند که پیش‌تر در حق ما دشمنی کرده‌اند. من مطمئنم نظر آقای عراقچی هم این نبود.

نظر عراقچی بر شرکت نکرد در شرم الشیخ نبود

*بر چه اساسی مطمئن هستید که عراقچی قائل به شرکت نکردن در شرم الشیخ نبوده است؟

خلاف این را عمل کرده، در برجام مذاکره کرده است. در جنگ 12 روزه با افرادی که علیه ما جنایت کردند، مذاکره کرده است. کار دیپلمات همین است اما وقتی مخاطب این صحبت‎های عراقچی درباره شرم الشیخ را می‌شنود یکی می‌گوید او را مجبور کردند که این موارد را بگوید، دیگری می‌گوید او می‌خواهد توجیه کند، یکی دیگر هم می‌گوید این حرف‌ها چیست. البته الان می‌شنویم که تماس‌ها و تلاش‌هایی در جریان است که خوب است اما باید خلاقیتی در دیپلماسی وجود داشته باشد. ما باید از دایره بسته «دیپلماسی هویتی» و «دیپلماسی شعارزده» و دیپلماسی‌ای که گاه رجزخوانی را بر حل مسئله ترجیح می‌دهد، بیرون بیاییم. به نظر من آنچه می‌تواند دست دیپلمات‌های ما را در گفت‌وگو با غرب باز کند، انسجام داخلی است.

نمایندگان 4 درصدی گمان می‌کنند مالک کشورند و دیگران مستأجرند

*در شرایطی از مذاکره سخن می‌گویید که تندروها معتقدند باید ظریف و روحانی را به دلیل دست‌یابی به برجام محاکمه کرد! در چنین شرایطی تندروها اجازه شکل‌گیری آن انسجام داخلی به عنوان مقدمه مذاکرات را می‌دهند؟

هر جامعه‌ای یکسری تندرو دارد، تندروی برخی زمانی مسئله می‌شود که بیش از وزن و جایگاهی که دارند، به آنها بها داده شود.

*الان به تندروها بیش از وزنی که دارند بها داده شده است؟

بله، برخی از نمایندگان تندرو با رأی 4 درصد جامعه وارد مجلس شدند. چه اتفاقی می‌افتد که اینها با 4 درصد رأی نماینده جامعه می‌شوند؟ اینکه جریان‌های دیگر نتوانستند نماینده واقعی خود را به مجلس بفرستند و شرایطی به نحوی رقم خورد که برای این افراد فرش قرمز برای ورود به مجلس پهن شد. این افراد از ویژگی‌هایی که باید داشته باشند آگاه نیستند و گمان می‌کنند مالک کشورند و دیگران مستأجرند.

حاکمیت هم به این نتیجه رسیده است که تندرَوی‌ سودی برای کشور ندارد

دیدگاه آن‌ها مسئله‌ اصلی نیست وزن آنها مسئله است، وزنی که در جریان فرآیندهای غیرقانونی، غیرمنصفانه و ناعادلانه در ساختار سیاسی به آن‌ها داده شده، مسئله است. همین وزن مصنوعی باعث شده چنین رفتارها و مواضعی شکل بگیرد. در مجموع فکر می‌کنم شرایطی که در آخرین انتخابات رقم خورد و منجر به انتخاب آقای پزشکیان شد، نشان داد که حاکمیت هم به این نتیجه رسیده که تندروی‌ها سودی برای کشور ندارد. یعنی آن جایگاهی که این جریان‌ها در حاکمیت داشتند، نسبت به گذشته تضعیف شده است. به نظر من مسئله اصلی آن‌ها نیستند؛ اگر کار جلو برود و اتفاقی رقم بخورد، این‌ها خودبه‌خود در حاشیه قرار می‌گیرند.

در هر جامعه‌ای چند نفر از این تندروها حضور دارند. مسئله من حاکمیت است حتی اگر چند نفر هم شعار بدهند اهمیتی ندارد. محسنی اژه‌ای به حرف اینها، آقای ظریف و روحانی را محاکمه می‌کند؟ نمی‌کند. 

*تاکنون اصلاح‌طلبان تصمیم گرفته‌اند که جلوی مجلس تجمع کنند؟

ما چندین بار برای موضوعات مختلف درخواست تجمع داده‌ایم که با هیچ کدام موافقت نشده است.

*آنهایی که مقابل مجلس تجمع می‌کنند، مجوز دارند؟

ما دو سه نفر که جمع می‌شویم، سریع با ما برخورد می‌شود اما آن‌ها ظاهراً از نوعی مصونیت برخوردارند.

*ارزیابی شما را از عملکرد رئیس‌جمهور و دولت چهاردهم چیست؟ آیا پزشکیان آن‌گونه که انتظار می‌رفت به وعده‌های خود عمل کرد؟ 

مرور کنیم که دولت در چه شرایطی شکل گرفت. همه دولت‌هایمان با چالش‌هایی مانند عدم تناسب میان اختیارات و مسئولیت‌هایشان مواجه بوده‌اند. دولت آقای رئیسی هم داشت، دولت آقای روحانی هم داشت، حتی دولت آقای احمدی‌نژاد هم داشت، هرچند شرایط او مقداری متفاوت بود. دولت آقای خاتمی هم همین‌طور. مسئولیت یک چیز بوده و اختیارات چیز دیگر.

تحریم‌ها بوده‌اند و دو سه مسئله خاص هم وجود داشته که دولت آقای پزشکیان به‌طور ویژه با آن‌ها مواجه بوده است و خوب است این را در ذهن داشته باشیم و فراموش نکنیم. این دولت در اوج بحران‌های منطقه‌ای شکل گرفت؛ بحران‌هایی که مشابه آن را پیش از این نداشته‌ایم.

این دولت در میانه کار دولت دیگر بر سر کار آمد. معمولاً دولت‌های ما هشت‌ساله بوده‌اند، دو دوره‌ای بوده‌اند و تقریباً از سال ششم و هفتم به بعد حاکمیت و جامعه و کل کشور برای گذار از یک دولت به دولت دیگر آماده می‌شدند اما این‌بار با یک بحران در میانه کار جابه‌جایی صورت گرفت. مدیرانی که میانه کارشان بودند، یا تازه برنامه‌هایشان را آغاز کرده بودند به این سادگی حاضر نبودند برنامه‌ها و جایگاه خود را از دست بدهند. این یکی از مسائلی بود که وفاق را به معنای واقعی ضروری می‌کرد. باید در ارزیابی منصفانه عملکرد دولت در نظر گرفته شود.

به نظر من دو عامل باعث شد که آقای پزشکیان رأی بیاورد، اول این‌که ایشان نماد تغییر بود؛ نماد آن بخش از جامعه که خواهان تغییر است. دوم، صداقت بود. این در شرایطی است که طبق پژوهش‌های انجام‌شده جامعه کمترین میزان اعتماد را به سیاست‌مداران دارد. یعنی پس از یکی دو صنف خاص، میزان بی‌اعتمادی به سیاست‌ورزان بسیار بالاست اما جامعه به صداقت آقای پزشکیان باور دارد.

به نظر من بزرگ‌ترین دستاورد آقای پزشکیان در یک سال و خورده‌ای که رئیس‌جمهور بوده این است که توانسته این سرمایه را حفظ کند. در شرایطی که بی‌اعتمادی در جامعه، حکومت و حتی میان بخش‌های مختلف مردم بیداد می‌کند، ایشان هنوز هم در نگاه بخش قابل توجهی از جامعه چهره‌ای صادق تلقی می‌شود.

حتی بسیاری‌ از منتقدان آقای پزشکیان باور دارند که ایشان «راست می‌گوید»، این خیلی مهم است. یعنی اگر بگوید «من فلان کار را کردم اما نشد»، ممکن است جامعه بگوید «چرا نتوانستی؟» اما کمتر کسی می‌گوید «دروغ می‌گوید». حرف آقای پزشکیان در جامعه سند است و در شرایط بی‌اعتمادی، این بسیار مهم است.

نورانی‌نژاد - نورانی‌نژاد

ایشان دو سرمایه یکی نماد بودن برای جامعه‌ای که خواهان تغییر است و دیگری صداقت را حفظ کرده است.

از سال ۱۳۷۶ تا امروز چندین انتخابات و مقطع حساس را پشت سر گذاشته‌ایم. در همه این مقاطع چه زمانی که مردم با شور و نشاط در انتخابات شرکت کردند، چه زمانی که از صندوق رأی فاصله گرفتند، چه زمانی که پرشور به خیابان آمدند یا در شبکه‌های اجتماعی بحث کردند، این رفتارها از یک دل‌نگرانی به نام نیاز به تغییر ناشی می‌شد. جامعه ما طی دهه‌هاست که خواهان تغییر است. این خواسته را نسل‌های مختلف با زبان‌های متفاوت بیان کرده‌اند.  

این خواسته، اصلاح‌طلب و اصول‌گرا نمی‌شناسد؛ چون پدیده‌ی آقازادگی و رفتارهای تحقیرآمیز در همه‌ جریان‌ها دیده می‌شود. جامعه می‌خواهد طبقه‌ حاکمِ خاص از میان برداشته شود و عدالت و برابری برقرار شود. آقای پزشکیان آنچه تحت عنوان «وفاق» مطرح کردند، وفاق برای حل این مسائل بود. وفاق برای خودِ وفاق معنا ندارد؛ وفاق ابزار است نه هدف. هدف، حل مسائل کشور است. امیدواریم این روش جواب دهد. تا امروز آقای پزشکیان چهره‌ای مثبت و صادق از خود نشان داده‌اند. امیدواریم بتوانند اراده و توانمندی لازم برای تحقق این تغییرات را نشان دهند. فکر می‌کنم در این صورت جامعه با ایشان همراه خواهد شد.

*نکته پایانی.

موضوعات زیاد است، مسائل فراوان است. امیدواریم شرایطی رقم بخورد که رضایتمندی در جامعه افزایش پیدا کند، کشور به ثبات برسد و افق روشنی پیشِ‌رو قرار گیرد. شرایط خوب نیست؛ سخت است. گفت‌وگو سخت است، جلب اعتماد سخت است و سیاست‌ورزی در شرایط سختی قرار دارد.

دولت آقای پزشکیان در همین شرایط دشوار مسئولیت پذیرفت. امیدواریم دولت بتواند اراده و توان تغییر را در خود نشان دهد. فراتر از امور روزمره‌ دولت در «رتق و فتق امور» موفق بوده اما آنچه جامعه به آن نیاز و انتظار دارد، چیزی از جنسِ تحول است.

ارسال نظر

آخرین اخبار