EN
به روز شده در
کد خبر: ۵۱۵۰۹
پروژه چندوجهی تندروها علیه دولت پزشکیان

انتقام از ظریف؛ بازسازی زخم انتخاباتی است

بسیاری از تندروها ظریف را نه صرفاً به‌عنوان یک دیپلمات سابق بلکه به‌عنوان بازیگر مؤثر در شکست سیاسی خود می‌نگرند.

انتقام از ظریف؛ بازسازی زخم انتخاباتی است
موسی موحد/ گروه سیاسی آوش

حواشی اخیر مجلس و شعارهای تند علیه حسن روحانی و محمدجواد ظریف را نمی‌توان صرفاً واکنشی احساسی به اظهارات آنان دانست. پشت این رفتارها اهدافی عمیق‌تر نهفته است که با محوریت حذف یا دست‌کم بی‌اثر کردن این دو چهره‌ در مهندسی تحولات داخلی طراحی شده است. به نظر می‌رسد جریان تندرو با بهره‌گیری از تریبون‌های رسمی در پی آن است که با «محاکمه‌سازی رسانه‌ای» روحانی و ظریف، مشروعیت و نفوذ سیاسی آن‌ها را در افکار عمومی کاهش دهد و در نهایت زمینه حذف کاملشان از معادلات سیاسی آینده را فراهم کند.

اما این حملات تنها به گذشته یا عملکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم محدود نیست؛ بخشی از انگیزه‌ها ریشه در انتخابات ریاست‌جمهوری دوره چهاردهم دارد. جایی که محمدجواد ظریف با حضور مؤثر در کارزار انتخاباتی، نقشی تعیین‌کننده در تغییر آرایش نیروها و پیروزی مسعود پزشکیان ایفا کرد. در واقع ظریف بی‌آنکه نامزد باشد، «عامل موازنه» شد؛ کسی‌که توانست فضای رسانه‌ای و گفتمانی را از دوگانه‌های سنتی خارج و آن را به نفع گفتمان عقلانیت و تعامل هدایت کند.

از همین‌رو اکنون بسیاری از تندروها ظریف را نه صرفاً به‌عنوان یک دیپلمات سابق بلکه به‌عنوان بازیگر مؤثر در شکست سیاسی خود می‌نگرند. حملات اخیر در مجلس در ظاهر واکنش به سخنان او درباره روابط ایران و روسیه است اما در واقع انتقام‌گیری انتخاباتی با چاشنی محاکمه‌طلبی است. اتهام «لطمه به روابط تهران و مسکو» تنها بهانه‌ای‌ است برای بی‌اعتبارسازی چهره‌ای که توانست در عرصه انتخابات، شکست سختی به آنان تحمیل کند.

پروژه موازی تندروها؛ از انتقام شخصی تا ناکارآمدسازی دولت چهاردهم

در لایه‌ای عمیق‌تر، رفتارهای اخیر تنها محدود به تسویه‌حساب با ظریف نیست. شواهد و نشانه‌ها حاکی از آن است که جریانی سازمان‌یافته در مجلس و بیرون از آن در حال اجرای پروژه‌ای موازی است؛ پروژه‌ای که هدف اصلی آن ناکام کردن دولت چهاردهم از درون است.

در هفته‌های اخیر تعدادی از نمایندگان مجلس دوازدهم اعلام کرده‌اند که استیضاح چهار وزیر دولت پزشکیان در دستورکار است. این اقدام اگرچه در ظاهر رنگ و بوی نظارتی دارد، اما در واقع بخشی از راهبرد سیاسی برای تضعیف دولت و سلب کارآمدی از آن است.

تندروها در تلاش‌اند تا با دامن زدن به فضای بی‌اعتمادی و بحران‌آفرینی در حوزه‌های اقتصادی و دیپلماتیک تصویر دولتی ناتوان و منفعل را در افکار عمومی القا کنند. هدف نهایی این روند، آماده‌سازی بستر برای استفاده از کلیدواژه‌ای است که پیش‌تر در محافل سیاسی زمزمه شده بود؛ «بنی‌صدرسازی دولت پزشکیان.» یعنی بازتولید الگویی از ناکارآمدی و انزوا که بتواند مشروعیت دولت منتخب را فرسایش دهد و حتی زمینه را برای سناریوهای سیاسی زودهنگام از جمله انتخابات پیش‌رس مهیا کند.

در این میان، ظریف و چهره‌هایی چون او باید از میدان خارج شوند تا این پروژه بی‌مزاحم اجرا شود. حذف یا بی‌اعتبارسازی این شخصیت‌ها در واقع پیش‌شرط استراتژیک برای تضعیف دولت تلقی می‌شود؛ زیرا حضور آنان می‌تواند دولت را از نظر دیپلماتیک و گفتمانی تقویت کند و اجازه ندهد جریان تندرو انحصار روایت سیاست خارجی و اقتصاد را در دست گیرد. به بیان دیگر شعارهای مجلس صرفاً سرآغاز نبردی سیاسی نیست بلکه بخشی از نقشه‌ای بزرگ‌تر است که از انتقام‌گیری انتخاباتی آغاز شده و اکنون در قالب ناکارآمدسازی سیستماتیک دولت ادامه می‌یابد.

بازگشت به تنظیمات کارخانه؛ از گشت ارشاد تا مهندسی فضای سیاسی

اما پرسش بنیادین‌تر آن است که چرا تندروها در این مقطع زمانی به چنین رفتاری متوسل شده‌اند؟ پاسخ را باید در نوع نگاه آنان به شرایط منطقه‌ای و داخلی جست‌وجو کرد. در هفته‌های اخیر تحلیل غالب در محافل تندرو این است که اسرائیل دیگر توان و جسارت ورود به جنگ مستقیم با ایران را پس از حملات خرداد و تیرماه ندارد. بر این اساس، آنان تصور می‌کنند کشور وارد مرحله‌ای از «ثبات نسبی» شده و می‌توان دوباره به تنظیمات پیشین بازگشت؛ همان سیاست‌هایی که جامعه را به سمت کنترل اجتماعی سخت‌گیرانه و انسداد سیاسی سوق می‌دهد.

به همین دلیل همزمان با جنجال‌های مجلس نشانه‌های بازگشت به همان وضعیت قدیمی دیده می‌شود؛ احیای گشت ارشاد در قالب «اتاق وضعیت حجاب» با ۸۰ هزار آمر، تشدید محدودیت‌های رسانه‌ای و آغاز حملات هماهنگ به چهره‌هایی مانند ظریف و روحانی. این اقدامات در کنار هم تصویری از «بازسازی اقتدار سخت» را ارائه می‌دهد که قرار است در سایه ادعای ثبات امنیتی اجرا شود.

در واقع، پروژه جدید تندروها ترکیبی از مهندسی اجتماعی و حذف سیاسی است. حذف نخبگان دیپلمات و عقل‌گرایان زمینه را برای بازگشت گفتمان تقابل و امنیتی‌سازی فراهم می‌کند؛ گفتمانی که سال‌هاست به دلیل ناکارآمدی اقتصادی و انزوای بین‌المللی هزینه‌های سنگینی بر کشور تحمیل کرده است. بنابراین شعارهای مجلس نه امری شخصی که نشانه آغاز مرحله تازه‌ای از بازگشت به وضعیت پیشین است؛ بازگشتی که اگر با عقلانیت و واکنش به‌موقع مواجه نشود، می‌تواند مسیر تعامل و اصلاح را دوباره به بن‌بست سیاسی بکشاند.

حملات اخیر علیه ظریف و روحانی را باید در چارچوب یک استراتژی چندوجهی ارزیابی کرد؛ انتقام‌گیری از شکست انتخاباتی، تضعیف دولت پزشکیان و مهندسی بازگشت به سیاست‌های اقتدارگرایانه. این پروژه بیش از آنکه دغدغه «حفظ منافع ملی» داشته باشد تلاشی است برای بازسازی قدرت از طریق حذف، نه اقناع.

ارسال نظر

آخرین اخبار