به روز شده در
کد خبر: ۶۳۲۲

جنگ‌طلبی تنها راه نجات نتانیاهو

روزنامه الاخبار لبنان در گزارشی به بررسی اتفاقات اخیر در داخل سرزمین های اشغالی و فشارهای داخلی بر نتانیاهو برای اتمام تبادل اسرا و همچنین بحران قطر گیت و تاثیر آن بر آینده سیاسی نتانیاهو پرداخت.

جنگ‌طلبی تنها راه نجات نتانیاهو
گروه سیاسی آوش

روزنامه الاخبار در گزارشی نوشت: در حال حاضر فشارهای سیاسی و حقوقی بر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، به‌شکل فزاینده‌ای در حال افزایش است؛ مسأله‌ای که پرسش‌هایی را در مورد توانایی این فشارها در تضعیف یا حتی تهدید آینده سیاسی او برمی‌انگیزد. این فشارها به‌ویژه بر روند جنگ‌هایی که «اسرائیل» در چندین جبهه درگیر آن است نیز سایه افکنده‌ است.

واقعیت آن است که تلاش‌های نافرجام نتانیاهو برای انتصاب رئیس جدیدی برای سازمان «شاباک» و همچنین گسترش تحقیقات پیرامون پرونده موسوم به «قطرگیت»- که دامنه‌اش به نزدیکان نتانیاهو، از جمله بازداشت دو مشاور اصلی‌اش یعنی ایلی فلدشتاین و یوناتان اوریخ نیز کشیده شده- در کنار افزایش اعتراضات عمومی در خصوص لزوم انجام توافق تبادل اسرا با جنبش «حماس» حتی به قیمت پایان جنگ غزه، همگی عواملی هستند که پرسشی جدی را در برابر رهبر حزب «لیکود» قرار داده‌اند: آیا این فشارهای متعدد می‌توانند او را از پا درآورند؟

براساس تجربیات پیشین، ممکن است نتانیاهو همچنان قادر به مانور و عبور از بحران‌ها باشد، چنان‌که بارها این کار را کرده؛ اما پرسش اصلی این است که: آیا این‌بار نیز خواهد توانست از زیر بار چنین فشارهایی جان سالم به‌در ببرد؟

تا این لحظه، جنگ علیه نوار غزه همچنان نقش محوری در استراتژی سیاسی و امنیتی نتانیاهو ایفا می‌کند و ابزاری برای مقابله با فشارهای داخلی فزاینده به شمار می‌رود. در حالی که او با پرونده‌های قضایی و انتقادات مردمی گسترده‌ای نظیر ماجرای «قطرگیت» مواجه است، بر ادامه عملیات نظامی تکیه دارد تا جایگاه سیاسی‌اش را تقویت کرده و از شدت حملات علیه خود بکاهد. 

در شرایطی که ارتش "اسرائیل" در حال آماده‌سازی برای یک عملیات زمینی گسترده در غزه و همچنین سناریوهای احتمالی علیه ایران است، نحوه افشای این آمادگی‌ها به‌گونه‌ای اغراق‌آمیز طراحی شده تا چهره‌ای مقتدر از دولت و رهبری ارتش ــ به‌ویژه در سایه تأکید بر امنیت ملی به‌عنوان اولویت مطلق ــ به نمایش گذاشته شود.

در مورد پرونده مالی «قطرگیت»، باید گفت این موضوع پرده از هرج‌ومرج موجود در فرآیند تصمیم‌گیری برداشته و عمق فشارهایی را که بر نتانیاهو وارد است، آشکار ساخت. تحقیقات انجام‌ شده درباره دو مشاور ارشدش از دریافت وجوه غیر قانونی از قطر حکایت دارد و در حال بررسی این مسئله‌اند که آیا این وجوه در خدمت منافع شخصی نتانیاهو قرار گرفته یا خیر اما این ماجرا صرفاً یک بحران حقوقی نیست، بلکه به‌طور مستقیم فشاری مضاعف بر نخست‌وزیر وارد کرده، چراکه اتهاماتی نظیر پنهان‌کاری یا حتی هم‌دستی با عوامل ماجرا علیه او مطرح شده‌اند.

واکنش نتانیاهو نیز به‌شدت شتاب‌زده و ناپخته بود؛ او تلاش کرد ایلی شربیت، فرمانده پیشین نیروی دریایی، را به‌عنوان رئیس جدید «شاباک» منصوب کند، حرکتی که برخی آن را تلاشی برای تضعیف تحقیقات رئیس کنونی «شاباک»، رونن بار، علیه نزدیکان نتانیاهو در ماجرای مالی قطر تفسیر کردند. اما این انتصاب تنها چند ساعت دوام آورد و به‌دلیل اشتباهات سیاسی و بی‌توجهی به سوابق حقوقی و سیاسی نامزد پیشنهادی، با شکست مواجه شد. انتشار اطلاعاتی چون شرکت پیشین شربیت در تظاهرات ضد دولتی، خشم حزب لیکود و سایر اجزای ائتلاف حاکم را برانگیخت. توجیهاتی مانند عدم مقبولیت شربیت نزد رئیس‌جمهور سابق آمریکا، دونالد ترامپ، به‌دلیل مقاله‌ای انتقادی درباره تغییرات اقلیمی نیز نتوانست کسی را قانع کند و کاملاً سست تلقی شد.

در مورد اعتراضات مردمی، که برخی معتقدند رو به افزایش‌ است، این پرسش مطرح است که آیا واقعاً این اعتراضات تأثیری بر تصمیمات و سیاست‌های نتانیاهو دارند یا نه؟ هرچند این اعتراضات فشار داخلی شدیدی را متوجه ائتلاف حاکم کرده‌اند، به‌ویژه در رابطه با دو خواسته روشن جامعه: پایان جنگ در غزه و آزادی اسرای از طریق توافق تبادل اسرا، اما باید دید آیا این مطالبات می‌توانند نتانیاهو را وادار به عقب‌نشینی کنند یا خیر.

تا این لحظه، اثرگذاری اعتراضات محدود بوده است، از یک‌سو، موضوع اسرای جنگی دیگر آن اهمیت و وزن سابق را در تصمیمات تل‌آویو ندارد، اگرچه همچنان تا حدی تأثیرگذار است. از سوی دیگر، نتانیاهو از پایگاه مردمی مستحکمی برخوردار است و ائتلاف حاکم نیز انسجام نسبتاً خوبی دارد؛ این عوامل به او امکان می‌دهند تا در صورت تمایل حتی با وجود تشدید اعتراضات و وخامت اوضاع فشارهای مردمی را نادیده گرفته و به جنگ ادامه دهد از طرفی دیگر، مخالفان سیاسی نیز به‌دلیل اختلافات درونی و نداشتن طرح‌های عملی، نتوانسته‌اند جایگزینی جدی یا راه‌حلی مؤثر ارائه دهند.

با این حال مجموعه فشارهای مردمی، حقوقی و سیاسی، چالش‌هایی چندلایه را در برابر نتانیاهو قرار داده‌اند؛ چالش‌هایی که شاید تنها راه فرار از آن‌ها را در فرار به جلو ببیند: با رفتن به سوی تقابل بیشتر و تمرکز روی مسائل امنیت ملی و جنگ. این مسیر اکنون در استمرار جنگ غزه، تشدید نسبی درگیری‌ها در مرز لبنان، و ادامه حملات در خاک سوریه نمایان است. در عین حال، پرونده ایران  چه از منظر تقویت همکاری با آمریکا برای رویارویی نظامی با تهران، و چه استفاده ابزاری از این موضوع برای کاهش فشارهای داخلی همچنان در صدر اولویت‌های نتانیاهو قرار دارد.

گرچه موضوع ایران واقعاً دارای ابعاد جدی و خطرناک است، اما نتانیاهو به‌شکل آشکار از آن به‌عنوان ابزاری برای نمایش آمادگی نظامی "اسرائیل" و افزایش تهدیدهای رسانه‌ای بهره می‌برد، تا چهره‌ای مقتدر از خود در برابر چالش‌های راهبردی و وجودی نشان دهد.

به این ترتیب، روشن است که بحران‌های داخلی نتانیاهو پیوندی ناگسستنی با سیاست‌های خارجی و برنامه امنیتی او دارند، این بحران‌ها موجب می‌شوند او به‌طور مداوم به گزینه‌های نظامی و تشدید تنش‌های منطقه‌ای متوسل شود، تا از طریق آن‌ها بر مشکلات فائق آید. اما پرسش اساسی اینجاست: آیا او می‌تواند برای مدت طولانی به این مسیر ادامه دهد؟ یا فشارهای فزاینده نهایتاً او را به عقب‌نشینی وادار خواهند کرد؟

ارسال نظر

آخرین اخبار