EN
به روز شده در
کد خبر: ۴۸۶۶۷

کمال خرازی: احتمال می‌دهند روزی ایران در پی تولید سلاح هسته‌ای باشد درصورتیکه اینگونه نیست

رئیس شورای راهبردی روابط خارجی گفت: در اینکه ما توانایی هسته‌ای داریم تردیدی نیست؛ اما سیاست ما همواره شفاف بوده و این امر مبتنی بر فتوایی است که رهبری دارند و تولید و استفاده از سلاح‌های امحای ‌جمعی را حرام اعلام کرده‌اند؛ آن‌ها فکر می‌کنند که این فتوا تصمیمی واقعی و الزام‌آور نیست و احتمال می‌دهند روزی ایران در پی تولید سلاح هسته‌ای باشد.

کمال خرازی: احتمال می‌دهند روزی ایران در پی تولید سلاح هسته‌ای باشد درصورتیکه اینگونه نیست

سید کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی، در مصاحبه با پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ آثار مقام معظم رهبری بر عدم پایبندی آمریکا و اروپا به دیپلماسی واقعی، منطقی و شرافتمندانه در قبال ایران تاکید و تصریح کرد: با نتیجه‌ای که از مذاکرات اخیر هسته‌ای به دست آمد، مشخص شد که طرف مقابل قائل به یک مذاکره منطقی نیست. آن‌ها فراتر از موضوع هسته‌ای، قصد دارند محدودیت‌هایی را بر برنامه موشکی و مقاومت و ایران تحمیل کنند. این‌ها مواردی نیست که ایران حاضر به مذاکره درباره آنها باشد.

وی با بیان اینکه جنگ ۱۲ روزه با دفاع مقدس هشت‌ساله شباهت‌ها و تفاوت‌های چشمگیری داشت، گفت: پارادایم حاکم بر جنگ‌ها تغییر یافته و جنگ‌ها به جنگ اطلاعاتی، فناوری و شناختی تبدیل شده است. ما نیز در همین مسیر حرکت می‌کنیم تا هرچه بیشتر از رویکرد اطلاعاتی و شناختی برای مقابله با دشمنان خود بهره ببریم.

خرازی همچنین با تبیین نقش رهبر معظم انقلاب به عنوان فرمانده کل قوا در جنگ ۱۲ روزه گفت: ایشان با انتصاب فوری جانشینان فرماندهان شهید و همچنین حضور رسانه‌ای موثر خود، هم دشمن را از رسیدن به هدف خود در فروپاشی دستگاه دفاعی کشور ناکام گذاشتند، هم موجب آرامش مردم شدند.

رئیس شورا درس‌های اساسی این جنگ را برای کشور «حفظ و تقویت خوداتکایی»، «تسلط بر پارادایم اطلاعاتی و شناختی در جنگ‌» و «حفظ و تقویت انسجام ملی» خواند.

به گزارش ایسنا، متن کامل گفت و گوی کمال خرازی به شرح زیر است؛

 

پرسش: بسم‌الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ادب دارم. از وقتی که در اختیار ما قرار دادید، سپاسگزارم. به‌عنوان نخستین پرسش، حضرت آقا طی سال‌ها بارها این سه اصل را به‌عنوان اصول اساسی در هر گونه مذاکره بیان کرده‌اند: اصل حکمت، عزت و مصلحت. لطفاً تحلیل خود را درباره این سه اصل و دیدگاه حضرت آقا درباره ضرورت دیپلماسی و منطق در گفت‌وگو بر اساس این اصول، بیان کنید.

پاسخ: بسم‌الله الرحمن الرحیم. یکی از مؤلفه‌های قدرت، توانایی دفاعی کشور است. مؤلفه دیگر، دیپلماسی قوی است. مؤلفه‌های اقتصادی، رضایت و حمایت مردم نیز از دیگر مؤلفه‌های بسیار مهم برای دفاع تمام و کمال یک کشور از حقوق خود است. ازاین‌رو، دیپلماسی یک ضرورت است و همواره در طول تاریخ، از دیپلماسی برای حل مسائل و مشکلات کشورها استفاده شده است. در زمان پیامبر گرامی اسلام (ص) هم، با اعزام گروهی از مسلمانان به حبشه و ارسال نامه‌هایی از سوی حضرت محمد (ص) به سران کشورهای دیگر، دیپلماسی پیگیری شده است.

آنچه اهمیت دارد، آن است که دیپلماسی بر مبنای چه اصولی پیگیری شود. مقام معظم رهبری سه اصل حکمت، عزت و مصلحت را در این خصوص بیان کرده‌اند. اگر در دیپلماسی تلاش کنیم طرف مقابل را با منطق و استدلال‌های محکم قانع کنیم، اصل حکمت رعایت شده است. زمانی که کاری کنیم که عزت کشور خدشه‌دار نشود و حس حقارت به ملت دست ندهد، اصل عزت رعایت شده است. در عین حال، ایشان مصلحت را نیز به عنوان یک اصل مطرح کرده‌اند تا در گفت‌وگوهایی که با کشورهای دیگر انجام می‌گیرد، در صورت ضرورت، برای حصول نتیجه انعطاف نشان داده شود. مصلحت به این معنا است که اگر مصالح کشور ایجاب کند، طرفین باید بر اساس منطق برد- برد، در مذاکرات انعطاف نشان دهند تا نتیجه مطلوب حاصل گردد.

برای نمونه، پیش از وقوع جنگ ۱۲ روزه، پذیرش مذاکره هسته‌ای به‌صورت غیرمستقیم، خود حاکی از رعایت اصل حکمت بود.

پرسش: یک پرسش دقیق در این زمینه دارم و اگر اجازه بدهید، پیش از ورود به مبحث، آن را مطرح می‌کنم. پیش از حمله رژیم صهیونیستی به ایران، پنج دور به شکل غیرمستقیم با آمریکایی‌ها مذاکره انجام شده بود و دور ششم قرار بود روز یکشنبه، یعنی دو روز پس از حمله برگزار شود. به نظر شما، پذیرش و حضور در این مذاکره غیرمستقیم با آمریکایی‌ها چه دستاوردی برای ایران داشت؟ دولت‌های مختلف در آمریکا به نظر من با بازی مقصر جلوه دادن ایران به این ترتیب که تلاش می‌کنند طرف مقابل را اهل مذاکره و تعامل نشان ندهند، مذاکرات را پیش می‌برند. آن‌ها با ابزار رسانه‌ای گسترده‌ای که در اختیار دارند تلاش می‌کنند ایران را مقصر وضعیت نشان دهند. به نظر من، این چند دور مذاکره تا حد زیادی این بازی آمریکایی‌ها را که هدفش داخلی و تحت‌تأثیر قرار دادن مردم بود، خنثی کرد. آقای دکتر، از این منظر، نظر شما را می‌خواهم.

پاسخ: بله. به همین دلیل رهبری با مذاکره غیرمستقیم موافقت کردند. چون از ابتدا این تردید وجود داشت که آمریکایی‌ها واقعاً بخواهند مذاکره‌ای جدی و بر اساس اصول حاکم بر یک مذاکره سیاسی انجام دهند.

پرسش: آقای دکتر، اگر امکان دارد، لطفاً روندی را که منجر به این موافقت شد، توضیح دهید. ترامپ نامه‌ای ارسال کرد و به نظر می‌رسد روندی طی شد. به‌هرحال، حضرت آقا معمولاً در این موارد اهل مشورت هستند و نظام در نهایت به این نتیجه رسید که مذاکرات غیرمستقیم آغاز شود. لطفا درباره این روند توضیح دهید.

پاسخ: ببینید، وقتی قرار است مذاکره‌ای آغاز شود، ابتدا درباره اصول آن تصمیم‌گیری می‌شود. این موضوعات در شورای عالی امنیت ملی مطرح و تصمیم‌گیری و سپس محضر حضرت آقا مطرح می‌شود. در نهایت در صورت تصویب ایشان، این تصمیم به مصوبه شورای عالی امنیت ملی تبدیل می‌گردد. ایشان با مذاکره غیرمستقیم موافقت کردند، زیرا اطمینان نداشتند که مذاکره‌ای که آغاز می‌شود، به نتیجه برسد و هم‌زمان توأم با حفظ عزت کشور باشد. ازاین‌رو، موافقت با مذاکره غیرمستقیم حاکی از حکمتی بود که در این مذاکره رعایت شد.

اگر ایران مذاکره را نپذیرفته بود و آمریکایی‌ها به عملیات نظامی متوسل می‌شدند، این پرسش مطرح می‌شد که چرا مذاکره نکردید تا از وقوع جنگ جلوگیری شود. ایران مذاکره را پذیرفت و پنج دور صادقانه مذاکره کرد و به ظاهر، حتی حصول نتیجه هم  نزدیک بود، اما آمریکایی‌ها حمله کردند.

در طول مذاکرات، همواره عزت جمهوری اسلامی مدنظر قرار داشت و بر سر هیچ موضوعی که مغایر با عزت جمهوری اسلامی باشد، توافق نشد. برای نمونه، همواره بر حق غنی‌سازی ایران تأکید شد، اما درعین‌حال، انعطاف‌هایی در مذاکرات نشان داده ‌شد تا بتوان به نتیجه رسید. بنابراین، تاکید بر آن سه اصل در مذاکرات هسته‌ای کاملاً ‌مشهود بود.

پرسش: اگر بخواهیم دقیق‌تر بررسی کنیم، به نظر شما تفاوت مذاکره تحمیلی با مذاکره شرافتمندانه چیست؟ در بحبوحه جنگ، حضرت آقا فرمودند که ایران زیر بار صلح تحمیلی هم نمی‌رود و میان جنگ تحمیلی و صلح تحمیلی هیچ‌یک را نمی‌پذیرند. از این منظر، اگر صحنه گذشته را بررسی کنیم، تفاوت بین مذاکره تحمیلی و مذاکره شرافتمندانه چیست و تجربه ما در این ۱۲ روز چه آموزه‌ای دارد؟

پاسخ: در ادبیات سیاسی، مذاکره اصولی دارد. مذاکره‌ای شرافتمندانه است که مبتنی بر رعایت آن اصول باشد. اگر طرف مقابل به‌زور یا ابزارهای دیگر متوسل شود تا نتایج مذاکرات را بر طرف مقابل تحمیل کند، مذاکره شرافتمندانه نخواهد بود و با اصول دیپلماسی سازگار نیست.

از جمله این اصول می‌توان به اصل برابری، احترام به حاکمیت طرف مقابل، شفافیت و محاسبه‌پذیری، انعطاف متقابل بر مبنای منطق برد-برد در جهت حصول نتیجه و پایداری نتایج مذاکرات اشاره داشت. نتیجه برخی از مذاکرات پایدار نیستند. هم‌اکنون، در مذاکرات رژیم اسرائیل و فلسطینی‌ها مشاهده می‌کنیم که مذاکره می‌کنند، نتیجه هم گرفته می‌شود، اما بعداً اسراییل به آن نتیجه پایبند نیست. یا در لبنان نیز چنین روندی را شاهد هستیم.

بنابراین، اصول متعددی به‌عنوان اصول مذاکره در دیپلماسی وجود دارد که مذاکره را منطقی و شرافتمندانه می‌سازد. باید بررسی کرد که آیا در مذاکرات با طرف آمریکایی یا اروپایی، این اصول مورد احترام قرار گرفت یا خیر؟ عملاً چنین نبوده است. برای نمونه، ترامپ در حین مذاکرات حمله نظامی کرد. این مغایر با اصول مذاکره است.

یا نمونه دیگر، اروپایی‌ها بودند که به تعهدات خود عمل نکردند و حتی بر خلاف برجام،‌ گفتند ایران باید غنی‌سازی صفر را بپذیرد، ولی در عین حال، به برجام استناد و اسنپ‌بک را فعال کردند. این موارد مغایر با اصول دیپلماسی است.

پرسش: به نظر شما جنگ ۱۲ روزه و اتفاقاتی که رخ داد، مسیر پرونده هسته‌ای ایران را از منظر جمهوری اسلامی به کدام سمت هدایت می‌کند؟ آیا در چنین شرایطی می‌توان از یک مذاکره شرافتمندانه با غرب سخن گفت؟

پاسخ: ابتدا باید گفت که با نتیجه‌ای که از مذاکرات اخیر هسته‌ای به دست آمد، مشخص شد که طرف مقابل قائل به یک مذاکره منطقی نیست. آن‌ها فراتر از موضوع هسته‌ای، قصد دارند محدودیت‌هایی را، مثلا در برنامه موشکی و مقاومت، بر ایران تحمیل کنند. این‌ها مواردی نیست که ایران حاضر به مذاکره درباره آنها باشد.

بنابراین، چاره‌ای نیست جز آنکه ایران، ضمن بیان منطق خود برای افکار عمومی و آمادگی برای مذاکره اصولی، تن به مذاکره خلاف اصول دیپلماسی ندهد. مذاکره‌کنندگان ایران همواره تلاش کرده‌اند که از میدان مذاکره رویگردان نباشند. در سفر اخیر آقای رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه به نیویورک هم، تلاش زیادی صورت گرفت تا در آخرین لحظات، مذاکره به نتیجه برسد، اما طرف‌های مقابل نپذیرفتند. این نشان می‌دهد که منطق ایران قوی است، اما طرف مقابل از منطق پیروی نمی‌کند و می‌خواهد با توسل به زور به اهداف خود برسد.

پرسش: در نگاه کلی به روند دیپلماسی هسته‌ای ایران در بیش از دو دهه گذشته، بفرمایید جمهوری اسلامی چگونه توانسته است از ظرفیت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای برای مدیریت این پرونده استفاده کند؟ در دوره‌های مختلف، مدیریت‌های متعددی در این پرونده اعمال شده است. جمهوری اسلامی تا چه اندازه از این ظرفیت‌ها استفاده کرده است؟

پاسخ: جمهوری اسلامی ایران هرگز از دیپلماسی و مذاکره روی برنگردانده است. در دولت آقای خاتمی، مذاکرات هسته‌ای با اروپایی‌ها در دهه ۸۰ آغاز شد. مذاکرات پیش می‌رفت، اما طرف مقابل زیاده‌خواهی کرد. طرف مقابل در جریان ملاقات با آقای روحانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در سعدآباد، درخواست کرد که ایران غنی‌سازی را تعلیق کند تا طرفین به نتیجه مرضی‌الطرفین برسند.

ایران تعلیق را پذیرفت و طرف مقابل خواستار تضمین عینی شد که ایران نشان دهد در پی ساخت سلاح هسته‌ای نیست. ما هم گفتیم که نیازمند تضمین محکمی هستیم که تحریم‌ها برداشته شود. ولی آن‌ها در عمل آمادگی نداشتند که تحریم‌ها را بردارند و تنها قصد داشتند تعلیق غنی‌سازی را به توقف دائمی غنی‌سازی تبدیل کنند.

در نهایت، در روزهای واپسین دولت آقای خاتمی، تعلیق شکسته شد، زیرا مشخص شد که با ادامه این روند به جایی نمی‌رسیم و طرف مقابل صرفاً قصد دارد توقف غنی‌سازی را بر ایران تحمیل کند. لذا همه به این نتیجه رسیدند که ادامه این روند باعث تضییع حقوق جمهوری اسلامی ایران می‌شود.

بنابراین، تعلیق شکسته شد و با راه‌اندازی پروژه UCF اصفهان مرحله جدیدی از برنامه هسته‌ای آغاز گردید، زیرا عزت جمهوری اسلامی ایران ایجاب می‌کرد که زیر بار زور یا بازی‌های سیاسی طرف مقابل نرود. البته، در دولت آقای روحانی، به دلیل آمادگی طرف مقابل، مذاکرات برجام پیگیری شد و به نتایجی هم رسید. اما در عمل دیدیم که آمریکایی‌ها از ابتدا همکاری نکردند و در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ از توافق خارج شدند. اروپایی‌ها هم تعهدات خود را انجام ندادند. این تجربه نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی ایران گرچه باید از مذاکره روگردان نباشد، اما باید مراقب باشد که چیزی بر آن تحمیل نشود و در برابر آنان ایستادگی کند.

در نحوه برخوردهای اخیر با اروپایی‌ها همین فرآیند طی شد. ایران آماده مذاکره بود، اما طرف مقابل می‌خواست خواسته خود را تحمیل کند. آن‌ها سه شرط گذاشته بودند که در صورت پذیرش آن‌ها، اسنپ‌بک شش ماه به تعویق افتد. ما حتی در این زمینه هم انعطاف‌هایی نشان دادیم، اما طرف مقابل آمادگی پذیرش نداشت. بنابراین، در صورتی که مذاکره بر اساس اصولی منطقی باشد و عزت جمهوری اسلامی ایران حفظ شود، ما همین حالا هم آمادگی مذاکره داریم.

پرسش: آقای دکتر، شما با دیپلمات‌های غربی زیاد مواجه بوده‌اید. با توجه به تجربه و شناخت شخصی‌تان برای ما بگویید واقعا در سر آنها چه می‌گذرد که وقتی نهادهای اطلاعاتی خودشان در گزارش‌های رسمی‌شان اعتراف می‌کنند جمهوری اسلامی قصد ساخت سلاح هسته‌ای را ندارد، باز هم این اتهامات را در روندهای دیپلماتیک پیگیری می‌کنند و بر آن پافشاری می‌ورزند؟

پاسخ: در اینکه ما توانایی هسته‌ای داریم تردیدی نیست؛ اما سیاست ما همواره شفاف بوده و این امر مبتنی بر فتوایی است که رهبری دارند و تولید و استفاده از سلاح‌های امحای ‌جمعی را حرام اعلام کرده‌اند. آن‌ها فکر می‌کنند که این فتوا تصمیمی واقعی و الزام‌آور نیست و احتمال می‌دهند روزی ایران در پی تولید سلاح هسته‌ای باشد.

در واقع، آن‌ها فرهنگ ما را نیز نمی‌شناسند که هنگامی که رهبری فتوایی می‌دهند، این فتوا لازم‌الاجرا است. ما بارها به شکل‌های مختلف تلاش کردیم به آن‌ها نشان دهیم که تصمیم جمهوری اسلامی برای پیگیری نکردن تولید سلاح هسته‌ای واقعی است. به همین دلیل نهایت همکاری را با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی داشته‌ایم.

حتی ما در عمل پروتکل الحاقی ۲+۹۳ را اجرا کردیم. بر اساس این پروتکل، نمایندگان آژانس می‌توانند در اسرع وقت بازدیدهای فنی خود را بدون اطلاع قبلی انجام دهند. بنابراین ابزارهای بازرسی وجود دارد که به محض آنکه اگر روزی ایران بخواهد به سمت تولید سلاح هسته‌ای حرکت کند، به‌سرعت آشکار گردد. امروز نیز اگر خود آن‌ها می‌گویند اطلاعاتشان حاکی از عدم تمایل ایران به تولید سلاح هسته‌ای است، مبتنی بر بازرسی‌ها و اطلاعاتی است که به‌دست آورده‌اند.

ما مشکلات اساسی با آمریکا و متحدان غربی آن داریم که تنها به پرونده هسته‌ای مربوط نیست. این مشکلات از ابتدای انقلاب اسلامی وجود داشته است. بنابراین، این مسائل به عنوان ابزارهای فشار برای نیل به اهدافشان علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته می‌شود.

پرسش: رسانه‌های غربی و در داخل هم برخی گروه‌ها به نحوی مطرح می‌کنند که آیا ارزش غنی‌سازی اورانیوم آن‌قدر زیاد است که ایران حاضر باشد بر آن پافشاری کند و هزینه‌های ناشی از فشار و تحریم را تحمل کند؟ آن‌ها معتقدند هزینه – فایده آن با هم همخوانی ندارد. از منظر شما به‌عنوان دیپلماتی که سال‌ها در این مذاکرات حضور داشته‌اید، چه پاسخی به این نظر دارید؟

پاسخ: خوداتکایی یکی از سیاست‌های بنیادین جمهوری اسلامی ایران بوده و هست. این سیاست به معنای عدم اتکا به دیگران در گردش امور کشور است. نمونه آن را در حوزه دفاعی شاهد هستیم؛ همین سیاست خودکفایی است که امروز جمهوری اسلامی را قادر ساخته است تجهیزات نظامی خود را تولید و به‌صورت مستقل از خود دفاع کند.

در واقع، اگر ایران به دیگران وابسته بود، با مشکل مواجه می‌شد. در حوزه نیرو و انرژی هسته‌ای نیز همین منطق حکم‌فرما است. اگرچه کشور ایران دارای منابع نفتی است، اما نفت سرانجام تمام خواهد شد. بنابراین لازم است توانمندی‌ تولید انرژی‌های جایگزین در کشور توسعه یابد که یکی از آن‌ها انرژی هسته‌ای است.

برای ساخت نیروگاه هسته‌ای، باید توانایی فنی ساخت نیروگاه و تأمین سوخت آنرا داشته باشیم. ما اکنون در حال پیگیری این سیاست با ساخت نیروگاه‌های کوچک هستیم. زمانی که کشورهای خارجی نیروگاه می‌سازند، معمولاً تأمین سوخت آنرا نیز بر عهده می‌گیرند و این وابستگی می‌تواند به ابزار فشار تبدیل شود. اما اگر خودمان نیروگاه بسازیم، باید توان تأمین سوخت آنرا نیز در اختیار داشته باشیم تا وابستگی پدید نیاید.

با عنایت به سیاست جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تولید حدود ۲۰ هزار مگاوات برق هسته‌ای در آینده – هرچند تحقق آن زمان‌بر است- آمادگی برای تولید سوخت هسته‌ای نیز طبیعی و منطقی است. بنابراین غنی‌سازی یک حق مسلم برای کشور ما محسوب می‌شود و امری نیست که بتوان به‌راحتی از آن گذشت و صرفاً متکی به دیگران شد. این مصلحت کشور است.

پرسش: چند سؤال نیز در خصوص جنگ از خدمتتان بپرسم. لحظه‌ای که جنگ شروع شد، کجا بودید؟

پاسخ: بنده در منزل بودم.

پرسش: اولین فکری که به ذهنتان رسید چه بود؟ از قبل چه انتظاری داشتید؟

پاسخ: این پیش‌بینی وجود داشت که صهیونیست‌ها زمانی به ما حمله خواهند کرد. اما این احساس وجود نداشت که در جریان مذاکرات چنین حمله‌ای صورت گیرد. به هر صورت آن‌ها پیش‌دستی کردند و چنین حمله‌ای را انجام دادند. البته محاسبه آن‌ها اشتباه بود، چون بلافاصله پاسخ محکم و کوبنده‌ای دریافت کردند. این پاسخ نهایتا آن‌ها را وادار به درخواست آتش‌بس کرد.

بنابراین در دنیای سیاست و دفاع، این امور قابل‌پیش‌بینی است. آنچه اهمیت دارد این است که ما خود را برای هر رویدادی آماده کنیم. خوشبختانه با سیاست اتکا به خود و عزم جدی رزمندگان کشور برای دفاع، این آمادگی در کشور وجود دارد.

پرسش: آقای دکتر، شما سابقه‌ای مفصل و طولانی هم در دوران دفاع مقدس هشت‌ساله دارید.

پاسخ: بله بنده مسئول ستاد تبلیغات جنگ بودم.

پرسش: اکنون نیز از منظر جنگ و از منظر دیپلماسی و مذاکرات آتش‌بس میان ایران و عراق، مایلم دیدگاه خود را در این باره مطرح بفرمایید که از منظر دیپلماسی و نظامی، جنگ هشت‌ساله و جنگ ۱۲ روزه چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی داشتند؟

پاسخ: جنگ ۱۲ روزه با دفاع مقدس هشت‌ساله شباهت‌ها و تفاوت‌های چشمگیری داشت. از حیث شباهت‌ها، در هر دو جنگ، ما به خودمان متکی بودیم و برخی ادوات مورد نیاز خود را با امکانات داخلی تولید می‌کردیم؛ هرچند در دفاع مقدس هشت‌ساله سلاح‌های زیادی در ایران موجود بود، اما لازم بود که ما نیز خودمان ادوات مورد نیاز جنگ را تولید کنیم. این ادوات را تولید و استفاده می‌کردیم.

همچنین انگیزه دفاع از کشور و آمادگی رزمندگان برای حضور در میادین جنگ با روحیه بالا، در هر دو جنگ مشاهده شد. حمایت مردمی نیز در دفاع مقدس هشت‌ساله نقش اساسی داشت و مردم چه در پشت‌صحنه و چه در میدان حضور داشتند. در جنگ ۱۲ ‌روزه نیز حمایت مردم و انسجام ملی، بسیار تعیین‌کننده بود. این‌ها وجوه شباهت میان دو جنگ بودند.

از جهت تفاوت‌ها، الگوی حاکم بر جنگ‌ها تغییر یافته است. در دوران دفاع مقدس هشت‌ساله، جنگ ماهیتی صنعتی داشت و به نیروی انسانی زمینی متکی بود. نیروهای دشمن و نیروهای ما در جبهه‌ها مستقر بودند و بسیج مردمی انجام می‌گرفت. مردم به مقابله در میدان می‌پرداختند و جنگ به صنایع نظامی نظیر توپ و تانک و دیگر ادوات نظامی متکی بود.

امروزه چنین وضعی حاکم نیست. امروزه پارادایم حاکم بر جنگ‌ها تغییر و به جنگ اطلاعاتی، فناوری و شناختی تبدیل شده است. اطلاعات نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند و کسب اطلاعات متکی به فناوری‌های نوین است و در این راستا از هوش مصنوعی برای تشخیص و تصمیم‌گیری در میدان نبرد استفاده می‌شود.

اکنون هوش مصنوعی در بسیاری موارد به‌جای انسان در فرایند تشخیص و تصمیم‌گیری عمل می‌کند. بنابراین الگوی حاکم بر جنگ‌ها از صنعتی به اطلاعاتی، فناوری و شناختی مبتنی بر هوش مصنوعی تغییر یافته است که تحول بزرگی محسوب می‌شود.

نکته دیگر اینکه ما در جنگ ۱۲ ‌روزه متکی به سلاح‌های تولید داخل بودیم، اما رژیم اسرائیل به حضور امکانات و تجهیزات بیگانه متکی بود. یعنی رژیم اسرائیل خودش به تنهایی نمی‌جنگید، بلکه کشورهای غربی با حضور فیزیکی خود در پایگاه‌ها و تجهیزات آن کشورها در منطقه – از جمله رادارها و سامانه‌های رهگیری مانند پاتریوت، تاد و هواپیماها – دخالت مستقیم در این جنگ داشتند. اما ما به کمک خارجی متکی نبودیم.

از منظر اطلاعاتی نیز رژیم اسرائیل علاوه بر استفاده از سامانه‌های اطلاعاتی خاص خود مانند گاسپل (برای شناسایی اماکن) و لوندر (برای دریافت اطلاعات اشخاص)، از سامانه‌های ناتو و دیگر کشورهای غربی نیز برای گردآوری اطلاعات استفاده می‌کرد.

سپس با بهره‌گیری از هوش مصنوعی این داده‌ها را تطابق می‌داد و تحلیل می‌کرد تا بر آن اساس عملیات کند. این وضعیت تحولی در نحوه اداره جنگ‌ها ایجاد کرده است. ما نیز در همین مسیر حرکت می‌کنیم تا هرچه بیشتر از الگوی اطلاعاتی و جنگ شناختی برای مقابله با دشمنان بهره ببریم.

در نتیجه، هم شباهت‌ها و هم تفاوت‌های زیادی میان جنگ ۱۲ روزه و دفاع مقدس هشت‌ساله و هم بین ایران و اسراییل قابل‌مشاهده است.

پرسش: درباره نقش و مدیریت حضرت آقا در هماهنگی بین میدان و دیپلماسی در جنگ ۱۲ ‌روزه توضیح بفرمایید.

پاسخ: عرض کنم که این نقش را ایشان به‌خوبی ایفا کردند. هنگامی که آن‌ها حمله کردند و فرماندهان عالی نظامی ما را به شهادت رساندند، نقش ایشان به‌عنوان فرمانده کل قوا به خوبی نمود یافت. بلافاصله جانشینان فرماندهان شهید را معرفی کردند و خودشان نیز در صحنه تبیین مسائل جنگ در سه برنامه تلویزیونی حضور یافتند. این کار آرامش را بر مردم حاکم ساخت.

هدف دشمن این بود که با به شهادت رساندن فرماندهان نظامی ما، دستگاه دفاعی ما فرو بریزد. به دلیل انتصاب فوری جانشینان این فرماندهان شهید، هدف دشمن محقق نشد. حضرت آقا با حضور خود و گفتگو با مردم آثار اجتماعی این جنگ را کاهش دادند و آرامش را به جامعه بازگرداندند. بنابراین ایشان به‌عنوان فرمانده کل قوا در این جنگ به‌خوبی وظیفه خود را انجام دادند.

پرسش: به نظر شما چه عواملی موجب شد که رژیم صهیونیستی پس از ۱۲ روز آتش‌بس را بپذیرد؟ آن هم درحالی‌که ادعا می‌کرد برتری نظامی دارد و از پشتیبانی آمریکا و برخی کشورهای غربی برخوردار بود و رجزخوانی‌های فراوان نیز انجام می‌داد.

پاسخ: فشار زیادی بر رژیم اسرائیل وارد و حملات موشکی ما کارساز واقع شد. رژیم اسرائیل با چالش‌های متعددی روبه‌رو شد. چالش‌های داخلی و کوچک بودن سرزمین تحت اشغال این رژیم، نسبت به وسعت جمهوری اسلامی ایران موجب شد آسیب‌پذیری آن‌ها بیشتر باشد.

بنابراین هم از نظر داخلی و هم از نظر هزینه‌های جنگ، وضعیت برای آن‌ها دشوار شد. این در حالی بود که برای ما هزینه‌ها کمتر بود، زیرا تولید داخلی داشتیم. اما رژیم اسرائیل ناچار بود مهمات و تسلیحات را از آمریکا و اروپا تهیه کند. این وضعیت برای آن‌ها هزینه‌ساز بود و فشار اقتصادی قابل‌توجهی بر آن‌ها وارد کرد.

جدای هزینه‌های غیرمستقیم جنگ، بر اساس برآوردها، هزینه مستقیم این جنگ برای آن‌ها حدود ۲.۴ میلیارد دلار بوده است. قیمت هر موشک تاد که آمریکایی‌ها در اختیارشان گذاشته بودند، ۱۲ میلیون دلار است. شما محاسبه کنید این همه موشکی که ما به سمت رژیم صهیونیستی پرتاب کردیم، برای دفع هر یک از این‌ها اگر یک موشک تاد استفاده کرده باشند، خودش هزینه بسیار زیادی در بر داشته است.

بنابراین فشارهای اقتصادی و روانی بر رژیم اسرائیل وارد آمد. از سوی دیگر آمریکایی‌ها هم مایل به تداوم این جنگ و گسترش آن به منطقه نبودند، زیرا منفعت آن‌ها هم درگیری در این جنگ نبود. در نتیجه آمریکایی‌ها خواستار آتش‌بس شدند. ما نیز از ابتدا اعلام کرده بودیم که اگر آن‌ها حمله را متوقف کنند، ما نیز ادامه نخواهیم داد که در نهایت ما نیز متوقف کردیم.

پرسش: از منظرهای مختلف، اگر ایران بخواهد از این جنگ چند درس بگیرد، سرفصل‌های این درس‌ها چیست؟

پاسخ: یکی اینکه ایران باید همچنان اتکا به خود را حفظ کند. دوم اینکه بر پارادایم جدید حاکم بر جنگ‌ها که جنگ اطلاعاتی و شناختی است، کاملا مسلط گردد تا بتواند به دشمنان پاسخ متقابل دهد. سوم اینکه اتکا به مردم و انسجام ملی که در جامعه به وجود آمد، همچنان حفظ شود، به‌طوری‌که مردم به‌عنوان پشتوانه اصلی دفاع از کشور، حامی اقدامات جمهوری اسلامی ایران باشند.

وقتی مردم در صحنه باشند، قوی‌تر می‌توان از کشور در برابر دشمنان دفاع کرد. تمام تلاش بیگانگان این است که این انسجام ملی را تضعیف کنند و مردم را از پشتیبانی نظام منصرف سازند، ولی اگر ما به توانایی‌های خود و مردم تکیه کنیم و بر فناوری‌های جدید حاکم بر جنگ‌های امروز تسلط کامل داشته باشیم، می‌توانیم به‌خوبی از هویت، شرف و حاکمیت خود دفاع کنیم.

پرسش: رژیم اسرائیل در حوزه افکار عمومی منطقه و جهان با وضعیت بی‌سابقه‌ای روبرو شده است. تحلیل شما از این وضعیت و اثر آن بر آینده فلسطین و رژیم صهیونیستی چیست؟

پاسخ: بله. رژیم اسرائیل هیچگاه با چنین حجمی از تنفر مواجه نبوده است. در حال حاضر، تمام دنیا از رژیم اسراییل تنفر دارند و حتی در خود آمریکا، بر اساس آماری که اخیراً گالوپ منتشر کرده، تنها ۳۲ درصد مردم از عملیات رژیم اسرائیل در غزه حمایت می‌کنند. البته این حمایت در آمریکا در بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان متفاوت است، ولی در مجموع حمایت‌ مردم تنها ۳۲ درصد است که نرخ بسیار پایینی است.

در کشورهای اروپایی هم هر روز شاهد تظاهرات گسترده‌ علیه رژیم اسراییل هستیم و مردم واقعاً به خوبی از فلسطین حمایت می‌کنند. هیچ‌گاه در تاریخ فلسطین چنین حمایتی از مبارزات مردم فلسطین مشاهده نشده بود. این امر به دلیل حجم جنایاتی است که رژیم اسرائیل روزانه علیه فلسطینی‌ها مرتکب می‌شود و ما شاهد آن در غزه هستیم.

این‌ چالش‌های مهمی است که رژیم اسرائیل با آن مواجه است، اما رژیم اسرائیل متکی به چه کسی است؟ این رژیم به قدرت‌های بزرگ در اروپا و آمریکا متکی است. آمریکا نیز نشان داد که نقشی برای سازمان‌های بین‌المللی قائل نیست و آن‌ها را حتی به سخره می‌گیرد؛ چنانچه مشاهده کردیم دادگاه بین‌المللی کیفری (ICC) را مسخره کرد و از یونسکو خارج شد.

این نشان می‌دهد که ترامپ بر اساس الگوی جدیدی عمل می‌کند و می‌خواهد کاملاً به طور یک‌جانبه قدرت خود را بر جهان مستولی سازد. صهیونیست‌ها هم به اتکای‌ قدرت‌های غربی است که چنین ظلمی را روا داشته‌اند. بااین‌حال، امیدوار هستیم که با حمایت عمومی که اکنون در عرصه افکار عمومی مشاهده می‌کنیم، سرانجام این جنگ متوقف شود و ان‌شاءالله بتوان کاری کرد که فلسطینیان به حقوق خود دست یابند.

پرسش: از دیدگاه شما خطر اصلی وجود رژیم صهیونیستی برای منطقه و جهان چیست؟

پاسخ: باید دید صهیونیست‌ها چه اهدافی را در منطقه و در سطح بین‌الملل دنبال می‌کنند؟ صهیونیست‌ها بر اساس اسطوره‌های تورات، برای خود این حق را قائل‌اند که سرزمین وسیعی را از نیل تا فرات موسوم به «اسرائیل بزرگ» در اختیار داشته باشند.

بن‌گریون، اولین نخست‌وزیر رژیم اسرائیل گفته بود که بایستی اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات محقق شود. موشه دایان، فرمانده ارتش رژیم اسرائیل، زمانی که جولان را اشغال کرد، گفت که نسل اول ما، رژیم اسرائیل را تأسیس کردند و امروز ما توانستیم سرزمین اسرائیل را گسترش دهیم و نسل‌های آینده سیاست‌های نیل تا فرات را محقق خواهند کرد.

این‌ها نشان‌دهنده یک برنامه درازمدت است که صهیونیست‌ها برای این منطقه و در سطح بین‌المللی دارند. صهیونیست‌ها یک پروتکل ۲۴ ماده‌ای دارند که فراماسون‌ها آنرا تدوین کرده‌اند. در آن پروتکل، سیاست‌های درازمدت آن‌ها کاملاً ملحوظ شپه است.

آن‌ها داعیه حکومت جهانی دارند و معتقدند باید بر جهان مسلط شوند. آن‌ها در این مسیر به  مفهوم خشونت مقدس باور دارند و معتقدند که باید به هر اقدامی دست زد تا به هدف خود رسید.

صهیونیست‌ها عینا مثل داعش، به خشونت مقدس اعتقاد دارند. گروه‌های تندرویی که در میان آن‌ها هستند، عملاً این اقدامات را انجام می‌دهند. برای مثال، گروه‌های افراطی مانند «گوش آمونیوم» به فلسطینی‌ها حمله می‌کنند، زمین‌ها و خانه‌های آن‌ها را می‌گیرند، کشتار می‌کنند، عملاً بر اساس اعتقاد به خشونت مقدس عمل می‌کنند.

بنابراین همه باید در برابر برنامه‌های آتی صهیونیست‌ها برای منطقه و جهان هوشیار باشند. آن‌ها به‌عنوان یک اقلیت و یک قوم کوچک، در برنامه درازمدت خود می‌خواهند با اتکای به قدرت‌های بزرگ، بر منطقه و جهان تسلط پیدا کنند. از هم‌اکنون باید برای مقاومت در برابر آنها آماده بود.

ان‌شاءالله خداوند ملت ایران را کمک کند تا مقاوم باشند، در برابر زورگویی اجنبی ایستادگی و برای ایران آباد و سربلند تلاش کنند.

ارسال نظر

آخرین اخبار