تکاپوی نتانیاهو برای کشاندن ترامپ به جنگ با ایران
در روز جمعه ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ اسرائیل حملهای نظامی علیه ایران انجام داد که موجب نگرانیهای بسیاری درباره گسترش جنگ در منطقه شد.

میدل ایستآی در گزارشی به قلم سامی العریان نوشت؛ حمله اخیر اسرائیل به ایران ادامه سالها تلاش آن برای بیثبات کردن ایران است. اسرائیل در همه این سالها برای بیثبات کردن ایران از خرابکاریهای مخفیانه گرفته تا ترورها و نقض حاکمیت ایران هر کاری را که میتوانسته انجام داده و همه آنها نیز با سکوت جامعه بینالمللی بدرقه شدهاند.
اسرائیل که مدتها در پی به راه انداختن یک درگیری وسیع بود با سوءاستفاده از مصونیتی که قدرتهای غربی در بحبوحه نسلکشی در غزه و نبردهای گسترده منطقهای به او دادهاند، کارزار خشونتبار خود را بیش از پیش گسترش داده است. اسرائیل برای نابودی تأسیسات هستهای مستحکم ایران به حمایت کامل نظامی آمریکا نیاز دارد.
راهبرد بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، این است که درگیریها را وسیع کرده و واشنگتن را وادار کند تا مستقیماً با ایران وارد جنگ شود.
نتیجه معکوس
این بازی خطرناک که با جاهطلبی هژمونیک اسرائیل برای باقی ماندن بهعنوان تنها قدرت هستهای منطقه هدایت میشود، ممکن است نتیجهای معکوس داشته باشد و در نهایت به شکست راهبردی بیانجامد و آمریکا را بار دیگر به جنگی پرهزینه و بینتیجه در خاورمیانه بکشاند. این در حالی است که از سال 1979 که انقلاب ایران به پیروزی رسید، آمریکا و اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران را تهدیدی عمده و مانعی در برابر هژمونی آمریکا و سلطه اسرائیل بر خاورمیانه تلقی کردهاند. به همین منظور نیز یکی از راهبردهای کلیدی آمریکا برای مهار قدرتهای نوظهور منطقهای ایجاد توازن سیاسی در منطقه بوده است.
ایران همواره بیشترین چالشها را برای آنها داشته است زیرا ماهیت انقلابی جمهوری اسلامی ایران باعث شده این کشور بهطور خاص در برابر فشارهای خارجی و تغییر رژیم مقاومتپذیر باشد.
نیاز مبرم به آمریکا
در حال حاضر اسرائیل با معضل راهبردی روبرو است و نه میتواند برنامه هستهای ایران را بدون کمک نظامی ایالات متحده نابود کند و نه میتواند تغییر رژیم در ایران را رقم بزند (کاری که آمریکا با وجود دههها تلاش نتوانسته انجام دهد.) بههمین دلیل نتانیاهو با تمام توان در تلاش است تا آمریکا را به جنگ بکشاند.
از سوی دیگر ترامپ محدودیتهایی جدی دارد. پایگاه حامی او جنبش «مگا» با ورود به جنگی جدید در خاورمیانه مخالف است. پس جنگ با ایران میتواند دستورکار داخلی او را به خطر بیندازد و تنشها با رقبای ژئوپلیتیکی مانند چین را بیشتر کند.
علاوه بر این منافع و نیروهای آمریکا در منطقه که شمار آنها به حدود 90 هزار نفر میرسد در تیررس موشکهای ایرانی و آسیبپذیرند.
درگیری گسترده همچنین ممکن است ایران را وادار کند تنگه هرمز که مسیر عبور ۲۱ درصد نفت جهان است، ببندد یا به تأسیسات نفتی در خلیج فارس حمله کند اقدامهایی که میتواند منجر به بحران اقتصادی جهانی شود.
اسرائیل در تله
در این جنگ سه سناریو محتمل است.
نخست جنگ فرسایشی طولانی مدت: در این سناریو ایران و اسرائیل درگیر نبردی فرسایشی و ادامهدار میشوند اما در سطحی محدود باقی میماند. ایران با تحمل خسارات به حملات علیه اهداف اسرائیلی ادامه میدهد و در نهایت بهعنوان طرف برتر ظاهر میشود زیرا اسرائیل نمیتواند برنامه هستهای ایران را متوقف کند.
در این صورت، فعالیتهای هستهای ایران پابرجا میماند و نفوذ منطقهای آن نهتنها احیا میشود که افزایش نیز مییابد.
مداخله آمریکا: آمریکا به جنگ کشیده میشود و تلاش میکند برنامه هستهای ایران را نابود کند و تهران را به پذیرش توافقی جدید وادار کند اما چنین مداخلهای میتواند اقتصاد جهانی را بیثبات کند و احتمال موفقیت آن نیز اندک است چراکه ایران از ایدئولوژی مقاومت برخوردار است و روابط راهبردی با روسیه و چین دارد.
جنگ تمامعیار منطقهای: چنین جنگی با مشارکت چندین بازیگر آغاز میشود قوانین جاری درگیریها شکسته میشود و شاید یک درگیری جهانی رخ دهد. برخی تحلیلگران هشدار دادهاند که این سناریو میتواند آغاز جنگ جهانی سوم باشد.
در همین حال اگر نتانیاهو نتواند آمریکا را وارد جنگ کند و توانمندی هستهای ایران را از بین ببرد، بازدارندگی اسرائیل برای همیشه تضعیف خواهد شد. چنین شکستی ممکن است اسرائیل را وادار کند به جنگ ویرانگر و نسلکشی در غزه پایان دهد و جاهطلبی خود برای سلطه بلامنازع در منطقه را کنار بگذارد.
روزگاری ولادیمیر لنین گفته بود: «دهههایی هستند که در آنها هیچ اتفاقی نمیافتد و هفتههایی هم هستند که دههها اتفاق در آنها رخ میدهد». در هفتههای پیش رو ممکن است جهان در میانه یکی از همان برهههای تاریخی باشد برههای که دهههای آینده منطقه را رقم خواهد زد.