ترامپ و کاخ سفید بیاتاق فکر؛ وقتی تجارت جای دیپلماسی را گرفت
نگاهی به سیاست خارجی دونالد ترامپ نشان میدهد او علاوه بر دوره نخست ریاست جمهوری خود در چهار ماهی که از دوره دوم ریاست جمهوریاش میگذرد نیز نه فقط به موفقیت چشمگیری دست نیافته که برعکس موجب دور شدن شرکای قدیمی کشورش از آمریکا شده است.

دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، در دور نخست کارش در فاصله ژانویه 2017 تا ژانویه 2021 برخلاف آنچه که تبلیغ فراوانی روی آن کرد نتوانست کره شمالی را به مسیری که خود میخواست بکشاند علاوه بر آن با خروج از پیمانهای جهانی، آمریکا را منزویتر کرد و با به چالش کشیدن اروپا و تهدیدهایی مانند خارج شدن از ناتو شرکا و متحدان قدیمی آمریکا را دلسرد کرد.
حذف دیپلماسی کلاسیک؛ بستن اتاق فکرها
ترامپ در دور دوم نیز مسیری مشابه را در پیش گرفت و با به راه انداختن جنگ تعرفهها کاری کرد که تعداد دوستان آمریکا به زور به کمتر از انگشتان یک دست برسد و بقیه کشورها را اگر نه دشمن که تبدیل به رقیبی کرد که هیچ اعتمادی بین آنها برقرار نیست.
بهزعم، ناظران دلیل اصلی این رویکرد ترامپ در یک مساله کاملا آشکار نهفته است او اتاق فکرهای دیپلماسی آمریکا و نظریهپردازان برجستهای مانند برژینسکی را حذف کرد و به جای مشورت کردن با این افراد کهنهکار تصمیمات را به تنهایی و با نگاه تاجرمسلکی و با معیار سود و زیان لحظهای در پیش گرفت.
حلقه ناکارآمدها، تاجرها و دوستان اول صف
نگاه تاجرمآبانه او همچنین باعث شده است کسانی را برای حضور در کاخ سفید برگزیند که مانند خود او عقبه و سابقه دیپلماتیک ندارند و با معیار دوستی و صدالبته تجارت انتخاب شدهاند. اغلب این افراد یا تاجر و یا روزنامهنگارانی هستند که برای او قلم زدهاند.
این معیار انتخاب باعث فروپاشی دیپلماسی آمریکا شده و دیگر خبری از نفوذ اندیشکدهها و اتاق فکرهای نیرومندی که پیشتر یاریرسان کاخ سفید و ساکن آن بودند، نیست. افرادی که شمار زیادی از آنها فاقد کوچکترین سابقه سیاسی نیستند جای این اندیشکدهها را گرفتهاند.
نمونه آن استیو ویتکاف است. مردی که ترامپ او را برگزید تا به سه پرونده هستهای ایران، جنگ روسیه و اوکراین و جنگ اسرائیل و حماس رسیدگی کند اما کارنامه سیاسی او از هر پشتوانه تجربی و عملی دیپلماتیک خالی است. همین بیتجربگی در عرصه دیپلماسی باعث شده است چشمانداز صلح و موفقیت دیپلماسی آمریکا در هر سه این جبههها تیره و تار باقی بماند.
سیاست خارجی ترامپ؛ شخصی، بیبرنامه و مخرب
فارن پالیسی در مقالهای در همین ارتباط نوشته است که نباید از سیاست خارجی دونالد ترامپ انتظار یک استراتژی خاص و بزرگ را داشت زیرا او سیاست خارجی آمریکا را بیشتر با تمایلات خود پیریزی میکند.
به عبارتی سیاست خارجی کاخ سفید ترامپ بازتابی از شخصیت خود او و آمیخته به خشم، رقابت و میل به تخریب و از نو ساختن همهچیز است. طبیعی است که از چنین افکاری نباید حاصلی جز بیثباتی جهانی و تضعیف جایگاه آمریکا را انتظار داشت.
این مقاله تصریح میکند، برای درک سیاست خارجی ترامپ باید رفتار او را نه از زاویه منافع ملی بلکه از نگاه یک تاجر تحلیل کرد؛ کسی که تهدید میکند، عقب مینشیند و متحدان را همانند رقبا میبیند تا آنجا که با تعرفههای خود آنها را در وضعیتی قرار میدهد که آمریکا را نه یک کشور متحد که یک رقیب کشورهای کوچک ببینند.
پیشبینی اکونومیست: تخریب عمدی نظم جهانی
این همان چیزی است که چند ماه پیش نیز بلافاصله بعد از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید مجله اکونومیست آن را پیشبینی کرده و نوشته بود، سیاست خارجی این دوره از ریاستجمهوری دونالد ترامپ دیگر مانند دور اول فقط بینظم نخواهد بود بلکه به طور عمدی تیشهای خواهد برداشت تا بر ساختارهای چند دههای سیاستخارجی آمریکا بزند زیرا خود را رهبر قدرتمندی میبیند که میتواند کل جهان را با نظمی از نو پیریزی کند. او مسیر چنین تغییر بزرگی را نه از راه دیپلماسی که با قدرتنمایی میبیند.
این مقاله در پایان پیشبینی کرده و نتیجه گرفته بود، ترامپ در این دور از ریاستجمهوری خود نیز به خروج از تعهدات جهانی آمریکا ادامه خواهد داد و به عمد رو به تضعیف نهادهای بینالمللی خواهد آورد و دست به باز تعریف روابط با متحدان سنتی آمریکا خواهد زد.
کمتر از دو ماه بعد از نوشته شدن این سطور بود که ترامپ ابتدا برنامه کمکهای آمریکا به جهان را متوقف کرد و بعد از آن نیز جنگ تعرفهای خود با جهان را کلید زد هر دو اقدام بهطور دقیق در راستای پیشبینی اکونومیست انجام شده بود. اما همانطور که این مجله انگلیسی هشدار داده این مسیر نه فقط ایالات متحده را منزوی میکند بلکه ثبات جهانی را نیز به خطر میاندازد.