زاکانی در اندیشه ماندن در بهشت
در سپهر سیاست ایران، تلاش برای رای آوری یک جریان سیاسی و به حاشیه راندن رقیب، همواره بدون پاداش نبوده است.
روزنامه آرمان ملی در گزارشی نوشت:
در سپهر سیاست ایران، تلاش برای رای آوری یک جریان سیاسی و به حاشیه راندن رقیب، همواره بدون پاداش نبوده است.
علیرضا زاکانی را میتوان نمونه بارز این رویکرد دانست؛ چهرهای که در انتخاباتهای ریاستجمهوری، همواره نقش فعالی در حمایت از کاندیدای اصلی جریان اصولگرا ایفا کرده و در مقابل مواضعی سخت و تند علیه اصلاحطلبان اتخاذ کرده است. با این حال، زاکانی در هیچیک از این رقابتها نتوانست جایگاه قابلتوجهی در افکار عمومی یا نظرسنجیها به دست آورد. چه در انتخابات ۱۴۰۰ که در مناظرهها و موضعگیریها، عبدالناصر همتی را آماج حملات خود قرار داد و چه در انتخابات اخیر که کوشید با مواضعی صریح و بعضا تند، به نفع سعید جلیلی و علیه مسعود پزشکیان وارد میدان شود. نتیجه برای او یکسان بود. و او با عدم اقبال عمومی روبهرو شد و در نهایت نیز به دلیل همین عدم محبوبیت، از رقابت کنارهگیری کرد تا «کاندیدای واحد» جریان اصولگرا آسیب نبیند. زاکانی در معنای واقعی کلمه، یک کاندیدای پوششی بود. پوششی که اگرچه رأی نیاورد اما پاداش سیاسی خود را دریافت کرد و اکنون حدود شش سال است که بر مسند شهرداری تهران تکیه زده است.
زاکانی و مخالفتها
نباید فراموش کرد که علیرضا زاکانی برای نشستن بر کرسی شهرداری تهران از منظر قانونی با اما و اگرهای جدی مواجه بود و برخی آییننامهها و تفاسیر حقوقی بهگونهای تغییر کرد که امکان انتصاب او فراهم شود. با این حال، حضور او در رأس مدیریت شهری، از همان ابتدا با انتقاداتی حتی در درون جریان اصولگرا روبهرو شد. نرجس سلیمانی، عضو شورای شهر تهران و فرزند شهید حاج قاسم سلیمانی، یکی از منتقدان صریح عملکرد زاکانی بوده است. او بارها در صحن علنی شورای شهر و در گفتوگو با رسانهها، نسبت به روند انتصابات در شهرداری تهران هشدار داده و اخیرا گفته است: «در شرایطی که شهرداری تهران از کمبود مدیران توانمند رنج میبرد، شاهد حضور افرادی در جایگاه شهردار مناطق هستیم که حتی حداقلهای لازم برای احراز سابقه کاری مطابق با طرح طبقهبندی مشاغل را ندارند.» او تأکید کرده است برخی از این مدیران، حتی سابقهای حداقلی در بدنه شهرداری نداشتهاند و این مسئله، کیفیت مدیریت شهری را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. در کنار او، مهدی مقدری دیگر عضو شورای شهر تهران نیز با ادبیاتی تندتر، عملکرد شهردار تهران را زیر سؤال برده است. مقدری با انتقاد از بیتوجهی به برنامه چهارم توسعه شهری و سیاستهای مقابله با آلودگی هوا، عملکرد مدیریت شهری را نمونهای از «حکمرانی نمایشی» دانسته و تصریح کرده است اگر اداره شهر بر مبنای اصول واقعی مدیریت شهری انجام میشد، تهران امروز با این حجم از بحرانهای زیستمحیطی، ترافیکی و اجتماعی روبهرو نبود.
*زاکانی در اندیشه بقا
فارغ از این انتقادات و کارنامهای که طی حدود شش سال گذشته در شهرداری تهران رقم خورده شواهد و اخبار غیر رسمی نشان میدهد تیم نزدیک به زاکانی تمایل جدی دارد که او پس از انتخابات دوره هفتم شورای شهر تهران نیز همچنان در ساختمان بهشت باقی بماند. برخی گزارشها حتی از علاقه شخصی زاکانی برای ادامه حضور در این جایگاه حکایت دارد. در همین راستا، شنیده میشود او و نزدیکانش سناریوهایی را برای تأثیرگذاری بر آرایش سیاسی شورای آینده در نظر گرفتهاند. از جمله ورود به رقابتهای شورا با یک فهرست مستقل یا نیمه مستقل که لزوما ذیل ائتلاف رسمی اصولگرایان تعریف نشود. به همین منظور برخی تحرکات در بدنه شهرداری تهران آغاز شده که منتقدان، آن را تلاش برای بهرهبرداری انتخاباتی از ظرفیتهای شهرداری میدانند؛ موضوعی که در صورت صحت میتواند محل مناقشه جدی در فضای انتخاباتی تهران باشد. آنچه امروز در آستانه انتخابات شورای هفتم شهر تهران دیده میشود، نشاندهنده تلاقی سیاست، مدیریت شهری و رقابتهای درونجریانی است. علیرضا زاکانی که مسیر خود را از نقشآفرینی در انتخابات ریاستجمهوری به شهرداری تهران رسانده، اکنون در موقعیتی قرار دارد که بقای او در قدرت، بیش از هر زمان دیگری به ترکیب شورای آینده و میزان انسجام جریان اصولگرا گره خورده است. از سوی دیگر، افزایش انتقادات درونشورایی و نارضایتی از عملکرد شهرداری، این پرسش را پررنگتر کرده که آیا «پاداش سیاسی» زاکانی تمدید خواهد شد یا انتخابات پیشرو، معادلات جدیدی را در مدیریت شهری تهران رقم میزند. پاسخ این پرسش، نه فقط سرنوشت یک شهردار، بلکه مسیر آینده سیاستورزی شهری در پایتخت را نیز روشن خواهد کرد.