دستاورد سفر دیپلماتها
عبدالرضا فرجیراد: سفر مقامهای ارشد پادشاهی عربستان و ترکیه به ایران ماحصل تحولاتی است که اسراییل با تکیه بر اهرم فشار رقم زده است حسن بهشتیپور: تغییر معادلات منطقهای از شام تا عراق بستر را برای آزمون دیپلماسی سه جانبه میان ایران، ترکیه و عربستان هموار کرد هاست
روزنامه اعتماد در گزارشی نوشت:
دیدار همزمان سعود بن محمد الساطی، معاون وزیر خارجه عربستانسعودی و هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه با مقامات ایرانی در تهران، بار دیگر تحرکات تازه دیپلماتیک در خاورمیانه را برجسته کرده است. به ادعای ناظران این سفرها درحالی انجام شد که هر دو کشور در پی کاهش تنشهای منطقهای و ایجاد کانالهای گفتوگوی تازه با ایران هستند؛ چنین کنشی میتواند بستر را برای مهار نتانیاهو و سیاستهای تهاجمیاش را هموار کرده و فشارهای اسراییل بر منطقه را تحت کنترل خود قرار دهد. در عین حال بنابر اظهارات عباس عراقچی، رییس دستگاه دیپلماسی کشورمان دستورکار دو طرف در برخی موضوعات منطقهای متفاوت بود. عربستان همواره تلاش میکند نقش خود در مذاکرات ایران و امریکا را تثبیت و بحرانهای لبنان و یمن را مدیریت کند، در حالی که ترکیه با محوریت سوریه و روابط خود با جریانهای منطقهای، به دنبال موازنه قدرت میان تهران، ریاض و تلآویو است.
به ادعای برخی تحلیلگران در این میان آنکارا نیز ضمن پیگیری منافع امنیتی و اقتصادی خود، به ایران یادآوری میکند که نقشآفرینی تهران در سوریه برای حفظ توازن منطقهای ضروری است. در هر حال در مقطع کنونی این تحرکات همزمان نشان میدهد ایران، عربستان و ترکیه در مسیر ایجاد شبکه دیپلماسی چندجانبه و مدیریت بحرانهای منطقهای هستند. درحالی که بهزعم کارشناسان اختلافات و رقابتهای ژئوپلیتیک همچنان پابرجاست، اما فرصتهایی برای بهرهبرداری تهران از رقابتهای تازه در شامات و طراحی بازیهای چندوجهی و متوازن ایجاد شده است. به این بهانه روزنامه اعتماد با هدف واکاوی ابعاد مهم سفر مقامات ترک و عرب به تهران با عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک و حسن بهشتیپور، پژوهشگر مسائل بینالملل گفتوگو کرده است. فرجیراد در گفتوگو با «اعتماد» تاکید کرد که سفر همزمان وزیر خارجه ترکیه و معاون وزیر خارجه عربستان به تهران نشان دهنده تلاش بازیگران منطقهای برای مدیریت بحرانها در سوریه، لبنان و روابط ایران و امریکا و کاهش تنشها در خاورمیانه است. این درحالی است که بهشتیپور ضمن اشاره به اینکه سفر معاون وزیر خارجه عربستان و همزمانیاش با سفر وزیر خارجه ترکیه به تهران بیشتر با هدف تمرکز بر مسائل سوریه، لبنان و توازن قدرت در برابر اسراییل انجام شده؛ او همزمان بر این باور است همکاری سهجانبه میان ایران، عربستان و ترکیه دشوار و احتمالش اندک است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
عبدالرضا فرجیراد: همزمانی سفر مقامهای ارشد عربستان و ترکیه به ایران نشان میدهد که نقش کشورمان در مدیریت تحولات منطقه با اهمیت و در عین حال غیر قابل اغماض است
عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره محورهای مهم سفر وزیر خارجه ترکیه به تهران گفت: واقعیت این است که روابط ایران و ترکیه بعد از سقوط بشار اسد در سوریه تا حدی کند شده بود و کاهش رفتوآمدها پس از اتفاقات سوریه و تکهپرانیهایی از سوی آقای هاکان فیدان طبیعتا بر روابط دو کشور اثر میگذاشت. از طرفی تحولات سوریه برخلاف آن چیزی پیش رفت که ترکها پس از سقوط بشار اسد انتظار داشتند. آنها فکر نمیکردند که اسراییلیها تا این حد توسعهطلبانه عمل کنند. ترکیه تصور میکرد با توجه به خروج نیروهای پیشین از سوریه، شاید اسراییلیها احساس رضایت کنند، اما در عین حال که اسراییلیها خشنود هستند، بسیار تجاوزکارانه نیز رفتار میکنند. آنها در مناطق شمال و شرق سوریه از طریق تماسهایی که با کردها دارند؛ گروهی که برای ترکیه حساسیت بالایی دارد مانع تغییرات مطلوب ترکیه میشوند. به باور فرجیراد، امریکاییها نیز حضور خود را در سوریه مستحکم کرده و اخیرا قراردادی برای ایجاد پایگاه نظامی در نزدیکی دمشق امضا کردهاند. اسراییل نیز بخشهای باقیمانده جولان را که دراختیار سوریه بود، تصرف کرده و آن منطقه عملا در کنترل اسراییل است. این مسائل باعث شده سرمایهگذاران در سوریه ازجمله شرکتهای ترکیهای و همچنین سرمایهگذاران عرب از امارات، قطر، عربستان و حتی چین نتوانند فعالیت اقتصادی مدنظر خود را آغاز کنند، بنابراین این مساله برای ترکها مهم است. این استاد ژئوپلیتیک در ادامه به «اعتماد» گفت: اما اینکه چرا این موضوع با ایران مطرح میشود، دلیلش این است که ترکیه نگران است روابط تیره ایران و سوریه موجب شود ایران گروههایی را در داخل سوریه تقویت کند تا از آن طریق نفوذ را احیا و برجسته کند. همزمان اخیرا دیدارهایی نیز انجام شده؛ وزیر خارجه سوریه به چین و ترکیه سفر کرده و حتی خود احمد الشرع در مسکو با آقای پوتین درباره ایران صحبت کرده است. ممکن است آقای هاکان فیدان که نقش اصلی را در مسائل سوریه ایفا میکند، پیامهایی از مقامات سوری آورده باشد؛ در هر حال سفارت ایران در سوریه بسته شده، اموال ایران در سوریه باقی مانده یا شاید حامل نکات مثبتی بوده باشد که ممکن است بتواند تیرگی روابط ایران و سوریه را تا حدی کاهش دهد. به گفته فرجیراد علاوه بر مساله سوریه، چند موضوع دیگر نیز در جریان این سفر احتمالا مطرح شده است؛ ازجمله تحولات قفقاز، موضوع دالان موسوم به زنگزور و اتفاقاتی که در قفقاز در جریان است نیز یکی از محورهای گفتوگو میان ایران و ترکیه است. تصور من این است که در رابطه با مسائل قفقاز، ایران نسبت به اتفاقات آذربایجان و حضور اسراییل در قفقاز و مزاحمتهایی که از طریق آذربایجان برای ایران ایجاد میشود نگرانی دارد و این نگرانی برای ترکیه از جانب تلآویو نیز وجود دارد. این استاد ژئوپلیتیک در ادامه تاکید کرد: مساله بعدی، فعال شدن مکانیزم ماشه است که ناگهان اعلام شد چند شرکت ترک ایران را تحریم کردهاند. ایران سالها روابط اقتصادی خوبی با ترکیه داشته و سطح این روابط در سالهای پیش بسیار بالا بود، اما در چند سال اخیر کاهش یافت. طبیعی است که فعالسازی مکانیزم ماشه هم میتواند بر روابط اقتصادی اثر بگذارد و هم میتواند به تخریب این روابط منجر شود، چراکه برای هردو بازیگر زیانآور است. یکی از کانالهای اقتصادی مهم ایران، ترکیه بوده و ایران تمایل دارد این مسیر همچنان ادامه پیدا کند. احتمالا یکی از دلایل سفر اخیر، بررسی مسائل اقتصادی بوده است، اما نگرانیهایی برای طرف ترک وجود دارد، زیرا علاوه بر تحریمهای امریکا، تحریمهای شورای امنیت نیز مطرح است. تحریم امریکا غیرقانونی بوده و است، اما تحریم شورای امنیت نیز برای بسیاری از کشورها لازمالاجراست.
به باور فرجیراد محور مهم بعدی این است که بسیاری از کشورها از جمله ترکیه علاقه دارند در روابط ایران و امریکا میانجیگری کنند، چراکه برای آنها این موضوع مهم است. کشورهایی مثل قطر و عربستان به نظر میرسد که فعال هستند. اخیرا هم احتمالا آقای بنسلمان با ترامپ در کاخ سفید درباره مسائل ایران صحبت کردند. عربستان نیز علنا اعلام کرده که برای فعال شدن در موضوع ایران و امریکا آمادگی دارد، ترکیه نیز هر چند تاکنون نقش فعالی نداشته اما ظاهرا فعال شده است. فرجیراد در پاسخ به دیگر سوال «اعتماد» درباره همزمانی سفر فیدان به تهران با حضور معاون وزیر خارجه عربستان تشریح کرد که این سفر نیز در نوع خود اهمیت داشت. محمد بنسلمان ولیعهد سعودی در واشنگتن با امریکاییها دیدار داشته و گزارشها نشان میدهد که در این دیدار مساله تنشها در منطقه مورد بحث قرار گرفته است. ایران قطعا پیامی برای این سفر ارسال نکرده، اما از مصاحبهها و مواضعی که بعدا منتشر شد، به وضوح پیداست که موضوع ایران و تنشهای منطقهای یکی از محورهای گفتوگو بوده است، به همین دلیل، یکی از موضوعات مطرح در سفر معاون وزیر خارجه عربستان به تهران، انتقال همین نظرات و برداشتها به طرف ایرانی است. طرف ایرانی نیز احتمالا دیدگاههای خود را برای طرف امریکایی منتقل خواهد کرد و امریکاییها هم حتما منتظرند ببینند دیپلمات ارشد سعودی پس از سفر به ایران چه نکاتی را منتقل میکند. به گفته فرجیراد موضوع مهم دیگر نوع روابط ایران و عربستان است. هر چند این روابط در سال ۲۰۲۳ با میانجیگری پکن ازسر گرفته شد، اما این رابطه محدود به حوزه سیاسی بود و پیشرفتی در بخشهای دیگر، بهویژه فرهنگی و اقتصادی، رخ نداد. اکنون ممکن است مقدماتی برای همکاری اقتصادی فراهم شده باشد، هر چند تحریمهای شورای امنیت و مکانیزم ماشه میتواند بر این روند اثر بگذارد. این استاد ژئوپلیتیک در ادامه به «اعتماد» گفت: مساله بسیار مهم دیگر، لبنان است. اقداماتی که اسراییل در لبنان انجام میدهد عملا تجاوز به خاک لبنان است و همزمان فشارهایی بر حزبالله و دولت لبنان وارد میشود. ایران از حزبالله و جنبش امل حمایت میکند و عربستان از جناحهای مخالف، ازجمله گروههای سنی و حتی برخی گروههای مسیحی تندرو مانند حزب سمیر جعجع. من تصور میکنم سفر آقای لاریجانی به عربستان تا اندازهای به کاهش تنش میان حزبالله و دولت لبنان کمک کرد و اکنون دولت لبنان برخلاف گذشته اصراری ندارد که به فوریت بر حزبالله فشار بیاورد تا خلع سلاح شود. این درحالی است که در گذشته، فشار عربستان بر حزبالله بسیار شدیدتر از فشار دولت لبنان بود. فرجیراد در ادامه گفتوگویش با «اعتماد» خاطرنشان کرد: اکنون نیز تنش در لبنان در حال افزایش است و احتمال وقوع جنگ وجود دارد، بنابراین ضروری است که ایران و عربستان تفاهمهایی داشته باشند. عربستان ممکن است به دنبال ایفای نقش باشد، چراکه اتفاقات اخیر در لبنان کاملا با چراغ سبز امریکا انجام میشود. ممکن است محمد بنسلمان در واشنگتن در این باره صحبت کرده باشد و اکنون معاون وزیر خارجه عربستان برای شنیدن نظر ایران در این زمینه به تهران آمده باشد. به گفته این استاد ژئوپلیتیک در هر حال در لبنان اکنون دو مساله وجود دارد: نخست یک مساله دوجانبه میان ایران و عربستان؛ اگر این دو کشور همکاری کنند، میتوانند تا حدی شرایط را مدیریت کنند. دوم مساله ایران و امریکا است که سعودیها میتوانند نقش میانجی ایفا کنند تا شاید در لبنان تحولی شکل بگیرد؛ کاری سهجانبه و غیرمستقیم که با واسطهگری عربستان بتوان فشارهایی ایجاد کرد تا اسراییل حملات خود را متوقف کند و فرصت برای گفتوگو میان حزبالله و دولت لبنان فراهم شود. رهبری حزبالله اعلام کرده که هیچ گفتوگویی با اسراییل نخواهد داشت و طرف آنها دولت لبنان است و اگر تجاوزات متوقف شود، حزبالله آماده گفتوگو با دولت خواهد بود. فرجیراد در ادامه گفتوگویش با «اعتماد» به محور دیگری از رایزنی مقام عرب با وزیر امور خارجه کشورمان اشاره کرد و گفت: از طرفی کشورهای عربی حوزه خلیجفارس از جمله عربستان نیز نگران وقوع رویارویی جدیدی میان ایران و اسراییل هستند؛ در کشورهایشان پایگاههای امریکایی وجود دارد و معتقدند که جنگ بعدی در صورت وقوع، بسیار سختتر خواهد بود و مانند جنگ ۱۲روزه گذشته به سرعت پایان نخواهد یافت. ازسوی دیگر، ایران نیز همانگونه که مقامهای رسمیمان تاکید دارند واکنشش به این تجاوز محدود نخواهد بود؛ هدف قرار گرفتن منافع کشورهای درگیر در منطقه در چنین حالتی دور از انتظار نیست، به همین دلیل کشورهای عربی ثروتمند که میزبان پایگاههای امریکایی هستند، نگرانی جدی دارند و خواستار جلوگیری از وقوع جنگاند، بنابراین یکی از اهداف گفتوگوهای اخیر، ایجاد شرایطی است که این درگیری احتمالی رخ ندهد. حال باید دید این گفتوگوها چه نتایجی به همراه خواهد داشت.
حسن بهشتیپور: ترکیه و عربستان تهدید اسراییل را جدی گرفتهاند اما همکاری سهجانبه میان ایران، عربستان و ترکیه برای مدیریت بحران حاکم دشوار است
حسن بهشتیپور، پژوهشگر مسائل بینالملل درباره چرایی اهمیت سفر مقام سعودی در مقطع کنونی به تهران گفت: فکر میکنم سفر اخیر مقام عربستانی به ایران ارتباط معناداری با سفر آقای عراقچی به فرانسه طی هفته گذشته دارد. فرانسه نیز مایل است در موضوع خاورمیانه، به ویژه لبنان و سوریه، مجددا نقشآفرینی کند، چراکه تا حد زیادی زمین را به طرف امریکایی واگذار کرده، اما سابقه استعماری و نفوذ فرهنگی شدیدی در لبنان دارد و همچنان علاقهمند است در پرونده لبنان و سوریه فعال بماند. از طرفی در این دو پرونده نیز یعنی سوریه، ترکیه نقشآفرینی قدرتمندی دارد و عربستان نیز در لبنان نقش جدی بازی میکند، بنابراین یکی از محورهای مهم مذاکرات احتمالا گفتوگو با طرف ترکیه، قطعا مساله سوریه و آینده این کشور بوده است. بهشتیپور در ادامه به «اعتماد» گفت: لذا احتمالا با طرف عربستانسعودی نیز بحث لبنان مطرح بوده، چون عربستان در لبنان کاملا هماهنگ با امریکاییها عمل میکند و به دنبال خلع سلاح حزبالله است، درحالی که میداند چنین اقدامی عملا دست اسراییل را برای توسعهطلبی بیشتر در منطقه باز میکند. این همان حقیقتی است که در سوریه اثبات شد؛ زمانی که اسد سقوط کرد، اسراییل به صورت گسترده زیرساختهای ارتش سوریه را هدف قرار داد و اشغالگری را توسعه داد تا جایی که حتی تا نزدیکی دمشق عملیات انجام داد. هر چند عقبنشینی کرد، اما توان دفاعی سوریه به شدت تخریب شد. همین سناریو ممکن است برای لبنان نیز تکرار شود، به همین دلیل هم ترکیه و هم عربستان خطر اسراییل را جدی گرفتهاند، هر چند با دو رویکرد متفاوت. به باور بهشتیپور، ترکیه نیز به دلیل روابط نزدیک با حماس و اخوانی بودن اعضای حماس، نگاهی متفاوت دارد؛ درحالی که عربستان در تعارض شدید با اخوانیهاست. در جهان اهلسنت، اخوانیها و جریان وهابی در سالهای گذشته دو رویکرد کاملا متفاوت و متعارض داشتهاند. با این حال، مذاکرات تهران هم در سطح روابط دوجانبه و هم در سطح مسائل منطقهای، ازجمله سوریه و لبنان، قابل تحلیل است.
این کارشناس روابط بینالملل در ادامه گفتوگویش با «اعتماد» خاطرنشان کرد: البته برخی تحلیلگران در مورد روابط ایران و امریکا و نقشی که این کشورها میتوانند در این میان ایفا کنند نیز صحبت میکنند، اما من بعید میدانم فضایی برای چنین موضوعی وجود داشته باشد. در مقابل، اما موضوع فرانسه جدی است و به نظر میرسد علاقهمند است نقشآفرینی بیشتری در سوریه و لبنان داشته باشد. همکاری همزمان با ایران، عربستانسعودی و ترکیه میتواند جایگاه پاریس را در خاورمیانه ارتقا دهد. همچنین مسائل دیگری مانند موضوع عراق نیز مطرح است. انتخابات عراق برگزار شد و نسبت به دوره قبل، انتخابات خوب و امنی بود و بازتابدهنده دیدگاههای متنوع در جامعه عراق است. این هم یکی از موضوعات مهمی است که میتواند در گفتوگوها مطرح شده باشد. اما اینکه طرفین چه تصمیمی گرفتهاند و چه خواهند کرد، نیازمند اطلاعات دقیق از مفاد مذاکرات و خواستههای دوطرف است. همچنین گفته شده که آقای لاریجانی دعوت شده تا سفری به ترکیه داشته باشد. بهشتیپور درباره موضوع فلسطین که گفته شده یکی از محورهای رایزنی وزیر امور خارجه کشورمان با الساطی بوده است، گفت: در مورد آینده فلسطین، باید گفت که اساسا سوالها بسیار است، اینکه چشمانداز نوار غزه چه خواهد بود و آیا ترکیه و عربستانسعودی میتوانند در آینده نقشی ایفا کنند یا نه. در این موضوع، بیشتر مصر همراه با اسراییل و امریکا نقش تعیینکننده دارد، حتی به اروپاییها هم اجازه ورود جدی به این ماجرا داده نمیشود. با این حال، پول عربستانسعودی و آمادگی این کشور برای پذیرش هزینههایی که احتمالا اجرای نقشههای امریکا در منطقه خواهد داشت، نقش عربستان را افزایش میدهد. روابطی که ترکیه با اخوانیها و گروههای نزدیک به آنها دارد نیز نقش ترکیه را برجسته میکند. اما اینکه این دو کشور بخواهند با ایران در این زمینه هماهنگی داشته باشند، بعید است؛ چون دیدگاههای آنها کاملا متفاوت است. به گفته این پژوهشگر روابط بینالملل البته از نظر تبلیغاتی میتوان چنین تصویری را مطرح کرد، اما واقعیت این است که عربستانسعودی و ترکیه خطر جدی اسراییل را در منطقه به خوبی تجربه کردهاند. دو نمونه مهم آن، یکی حمله به قطر بود در منطقهای که امریکا پایگاه دارد و دیگری بحران سوریه؛ جایی که حتی پس از سقوط اسد هم اسراییل به اقدامات توسعهطلبانه و حملات خود ادامه داد. شاید همین دو فاکتور ترکیه و عربستان را به این جمعبندی رسانده باشد که بهتر است برای ایجاد نوعی توازن، تا حدی با ایران همکاری کنند تا اسراییل مهار شود و در موضوع فلسطین نیز نوعی هماهنگی ایجاد گردد. با این حال، من احتمال موفقیت این همکاری را پایین میدانم، هرچند حفظ گفتوگو درباره آن ضروری است. اینکه بخواهند کار مشترکی انجام دهند، خود مساله مهمی است. صحبت کردن و مشورت دادن میان سه طرف بسیار آسان است، اما انجام کار مشترک، باتوجه به تعارض منافع جدی میان ایران، عربستان و ترکیه، بسیار دشوار خواهد بود. با این حال، اگر چنین همکاریای شکل بگیرد، بیتردید هنر دیپلماسی خواهد بود. بهشتیپور در پایان درباره اهمیت یا عدم اهمیت همزمانی سفر دو مقام ترک و عرب به تهران خاطرنشان کرد: اگر وزیر خارجه عربستان به تهران میآمد، این همزبانی بسیار معنادار بود، اما در این سفر، معاون وزیر خارجه حضور داشت و به نظر میرسد از قبل هماهنگ شده بود. واقعیت این است که تلاش برای برجسته کردن موضوع زمان این دو سفر، به تنهایی مشکلی را حل نمیکند. به عبارت دیگر، یک کار مشترک سهجانبه مثلا برگزاری یک جلسه مشترک فقط زمانی درست بود که وزیر خارجه عربستان به عنوان مقام هم سطح حضور مییافت.