آزادی بیان در خطر است
با تصمیم یوتیوب برای حذف 700 ویدئو از وقایع غزه که نشانگر نسلکشی و جنایت اسراییل در این منطقه بوده، به نظر میرسد آزادی بیانی که انتظار میرفت رسانههای نوین در تنگنای رسانههای جریان اصلی پیشران آن باشند به خطر افتاده است.
زهرا نژادبهرام در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
یوتیوب 700 فیلم خبری از وقایع غزه را حذف کرد
با تصمیم یوتیوب برای حذف 700 ویدئو از وقایع غزه که نشانگر نسلکشی و جنایت اسراییل در این منطقه بوده، به نظر میرسد آزادی بیانی که انتظار میرفت رسانههای نوین در تنگنای رسانههای جریان اصلی پیشران آن باشند به خطر افتاده است. آن گونه که بر اساس گزارش (2) The Intercept، یوتیوب ویدیوهایی را که توسط نهادهای حقوق بشری فلسطینی منتشر شده بودند، حذف کرده است. این ویدیوها شامل مستنداتی از بمباران مناطق مسکونی، شهادت غیرنظامیان، تخریب زیرساختها و ترور خبرنگار شیرین ابوعاقله بودند. یوتیوب دلیل این اقدام را «مطابقت با تحریمهای ایالات متحده» عنوان کرده، (3) اما این توضیح با موجی از اعتراض جهانی مواجه شده است. ظاهرا قرارداد حدود یک و نیم میلیارد دلاری پروژه نیموس اسراییل با گوگل که مالک یوتیوب است، بستری برای این تصمیم گردانندگان آن شده تا با عبور از آزادی بیان خواستههای مشتری را مبنای این اقدام کند. آن گونه که واکنش نهادهای حقوق بشری نظیر عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر را برانگیخته است. آنها این اقدام را «تلاش برای پنهانسازی اسناد جنایات جنگی» دانسته و خواستار شفافسازی سیاستهای حذف محتوا در پلتفرمهای دیجیتال شدهاند. این نهادها تأکید کردهاند که حذف چنین محتواهایی، مانع از پیگیری حقوقی، مستندسازی و آگاهی جهانی از بحران انسانی در غزه میشود. این اتفاق در شرایط خاصی به وقوع پیوسته است . از آنجا که رسانههای نوین که طی 10 سال گذشته توانستهاند فرصتی کمنظیر را برای تعامل مخاطبان و امکانی برای نشر آزادانه اطلاعات و دیدگاهها فراهم کنند، اکنون با این اقدام یوتیوپ نگرانیهای جدی ایجاد شده است. این رسانهها که بر پایه تعامل دوسویه، تولید محتوا توسط کاربران و آزادی بیان شکل گرفتهاند، با این تصمیم به نوعی گامهای رسانههای جریان اصلی را طی میکنند. حذف هدفمند محتواهای حقوق بشری، بهویژه در موضوعات حساس، نهتنها این اصول را نقض میکند، بلکه اعتبار پلتفرمها را نزد مخاطبان به شدت کاهش میدهد. آن گونه که کاربران با هشتگهایی مانند #YouTubeCensorsGaza اعتراض خود را نشان داده و خواستار پاسخگویی و شفافیت شدهاند. جالب این جا است که در این بستر مدیر بیبیسی نیز به دلیل پخش سخنرانی ترامپ در سال 2020 که حمله به سنا را پخش کرده مجبور به استعفا شده است، دو اقدام از سوی دو جریان رسانهای در کوتاه زمان نگرانی برای این نوع رسانهها را بیشتر ساخته است. با تولد رسانههای نوین و تحولات فناورانه مساله حق آزادی بیان به صورتی متفاوت در دسترس همگان قرار گرفت. رسانههای نوین با اتکا به ظرفیتهای متعدد سرعت، در دسترس بودن، آزادی بهرهبرداری، کمهزینه، عدم تعلق مالکیتی و... بستری برای ایجاد بیان آزاد شهروندان ایجاد کردهاند. اما اقدام یوتیوب این فضا را با چالش همراه کرده که بازنگری براین سیاست پیش از هر چیز برای حفظ این چارچوب یعنی رسانههای نوین و قدرت آنها در ارتباط با مخاطب الزامی است. به عبارتی دیگر این نوع رسانهها با یادگیری از بحران، نیازمند بازاندیشی و باز روشی در برابر این موارد هستند. کارشناسان معتقدند این بحران نشان میدهد که رسانههای نوین باید در سیاستهای خود بازنگری کنند و تعهدی واقعی به حقوق مخاطبان، آزادی بیان و عدالت رسانهای داشته باشند. شفافسازی الگوریتمها، نظارت مستقل و احترام به مستندات حقوق بشری، گامهایی ضروری برای بازسازی اعتماد عمومی هستند. لذا اقدامی که یوتیوب در این خصوص انجام داده، و پیش از این نیز نمونههایش در اینستاگرام به صورت محدود درخصوص برخی کشورها ازجمله ایران صورت گرفته بود موید این مهم است که رسانههای نوین در معرض خطر بزرگی قرار دارند. لذا ضروری است به منظور حفظ ارزشهای این نوع رسانهها که نوپدید و نوآور هستند ساختارهای اصلی آنکه متشکل از آزادی بیان و مخاطبمحوری است، مورد تاکید قرار بگیرد. رسانههای نوین بهرغم آنکه از منظر وابستگیهای اقتصادی و مالکیتی راهی متفاوت را از رسانههای جریان اصلی طی میکنند. اما همچنان در معرض آسیبهای مترتب بر آنها هستند و این هوشمندی شرکتهای حمایتکننده و تولیدکننده است که بتوانند این فضا را سلامت نگه دارند. یادآوری این نکته حائز اهمیت است که اگر این نوع رسانه نگرش خود رادراین خصوص تغییر ندهند با مهاجرت جدی مخاطبان به سوی دیگر شبکهها روبرو خواهند شد؛ امری که پیش از این نیز مشاهده شده است. در نهایت به نظر میرسد عدم تغییر نگرشها نسبت به رسانههای نوین دراین بستر با توجه به معاملات پشت صحنه گردانندگان رسانههای نوین و شبکههای اجتماعی نه تنها این خطر را برای آزادی بیان جدی ساخته بلکه بستری برای واپس گرایی این نوع رسانهها ایجاد کرده است. و یقینا این مخاطبان هستند که انتخابگر میباشند و قادر به ایجاد تغییر رویه آنها یا ترک آنها هستند . امروزه رسانههایی از این دست در بستر فضای ابری درحال فعالیت هستند که شاید کمتر با این رویکردها مواجه بوده و این زنگ خطری برای یو تیوب و صاحبان آن یعنی گوگل است . چراکه با ادامه این نوع سیاستها موج مهاجرات کاربران دور از انتظار نخواهد بود .یاد آور میشود رقبای آلفابت که شرکت مادر گوگل محسوب میشوند دراین خصوص توانایی آن را دارند که با مهاجرت کاربران فضایی دیگر را برای مشارکت وتعامل مخاطبان ایجاد کنند .شبکههایی نظیر ویمو، دیلی موشن، پلی یور و ویدیو پروجکت امروزه مخاطبان زیادی را به خود جذب کردهاند و میتوانند جایگزینهای مطمئنی برای مخاطبان باشند . بیتوجهی به خواست مخاطبان و نهادهای حقوق بشری دراین خصوص یعنی پاسخ منفی به حفظ آزادی بیان از سوی این پلتفرم است.