تغییرات اقلیمی و خشکسالی؛ پدیده معنوی یا طبیعی؟!
در بسیاری از جوامع، بهویژه جوامعی با پیشینه مذهبی قوی، مردم گاهی پدیدههای طبیعی را از زاویه معنوی مینگرند. این امر از نظر فرهنگی قابل فهم است؛ اما وقتی این نگاه جایگزین تحلیل علمی و سیاستگذاری درست شود، مشکلساز میشود.
آرمان امروز در گزارشی نوشت:
در بسیاری از جوامع، بهویژه جوامعی با پیشینه مذهبی قوی، مردم گاهی پدیدههای طبیعی را از زاویه معنوی مینگرند. این امر از نظر فرهنگی قابل فهم است؛ اما وقتی این نگاه جایگزین تحلیل علمی و سیاستگذاری درست شود، مشکلساز میشود. در تاریخ ایران، پدیدههایی مثل قحطی یا خشکسالی گاهی به عنوان «نشانههای الهی» تعبیر میشدهاند. اما در دنیای مدرن امروز، علم به دنبال کشف علتهای طبیعی پدیدههاست، در حالی که دین بیشتر به معنا و ارزشهای انسانی و اخلاقی میپردازد. ادغام این دو حوزه در سیاست عمومی میتواند منجر به سادهسازی بیش از حد مسائل پیچیدهای مانند تغییر اقلیم شود. موضوع خشکسالی و قهر آسمان به دلیل گناهان و بی حجابی، از مطرح کردن موضوع خشکسالی توسط رئیس جمهور آغاز شد و باعث گردید که باعث شد موضوعی در جامعه مطرح شود که عدم بارش باران، تغییرات اقلیمی و مدیریت اشتباه منابع آبی را به ریشه های غیر علمی در حوزه کمبود آب ربط داده شود.
بسیاری از افراد و مخالفان نگاه پزشکیان با گشت ارشاد و موافقان اجرای قانون حجاب، خشکسالی در ایران را به «گناه» و «بی حجابی» ربط دادند، همان طور که در شبکه های اجتماعی هم شاهد آن هستیم، بسیاری از افرادی که مخالف پزشکیان و دولت او بودند، بر طبل این موضوع کوبیدند و «دعا» که امری مقدس، معنوی و زیبا در زندگی انسانی است را در جهت تخریب، و مسائل سیاسی خود به کار بردند. بر کسی پوشیده نیست که پنجمین سال خشکسالی اقلیمی و سال ها مدیریت غلط منابع آبی را گردن پزشکیان بیندازند! در صورتی که در زمان روسای جمهور سابق هم کشور درگیر خشکسالی بود، اما چون ذخایر مناسبی از منابع آبی داشتند، خیلی موضوع خشکسالی به میان نمی آمد که گردن مخالفت رئیس جمهور با گشت های ارشاد بیندازند.
نقل قول هایی در رابطه با گناه و خشکسالی
جامعه در شرایط فشار اقتصادی و زیستمحیطی، به دنبال «دلیل ساده و قابل درک» میگردد. جامعه شناسان بر این باورند که گاهی نسبت دادن یک بحران به یک عامل شخصی یا اخلاقی، راحتتر از درک شبکه پیچیده علل علمی و مدیریتی است. رسانهها و گروههای ذینفع هم ممکن است از این تمایل عمومی برای جهتدهی به افکار عمومی استفاده کنند. همه چیز از صحبتهای «غضنفری» در مجلس آغاز شد، که خشکسالی را با اجرا نشدن قانون حجاب و عفاف از سوی رئیسجمهور مرتبط دانسته و عنوان کرد که بخشی از این خشکسالیها نتیجه عمل نکردن به قانون حجاب و عفاف و گسترش فحشا و گناه در جامعه است. اما شاید رویشان نشد از آن زمان دور – از ممنوعیتهای قدیمی مثل دستگاه ویدئو در منازل سخن بگویند که در دورهای مدیران متدینتر آن را ممنوع اعلام کرده و اجازه نمیدادند کسی آشکارا از آن استفاده کند، مگر در خفا – و چه سرسبزیها و خرمیهایی از آن قانون که زاده نشد!.» همچنین حسین محمدی سیرت، استاد دانشگاه امام صادق نیز در توئیتر نوشت: «خشکسالی مرا به فکر وا میدارد: «در سنت الهی، گناه اجتماعی و رضایت جمعی بدان، عقاب جمعی را نتیجه میدهد. تأملی کنیم به وضعیت: نظام بانکی، حجاب ، بیعدالتیها و… در این روزها. ناقه(شتر) صالح را یک نفر کشت، اما رضایت قوم به این ظلم، همه را مستحق عذاب الهی کرد.» پیش از این در مردادماه امسال نیز زمانی که هشدارهای مربوط به بحران آب شنیده میشد، محمدصادق کوشکی، استاد دانشگاه تهران نیز در این باره نوشته بود: «این روزها کشور دچار بحران آب است اما کمتر کسی متوجه شده که میان خشکسالی و بی عفتی و برهنگی رابطه مستقیمی برقرار است! هر چه منکرات و بی حجابی رواج بیشتری پیدا می کند،کمبود آب هم افزونتر می شود!»
با بالاگرفتن این بحث ها ویدئویی از پاسخ آیتالله صانعی به سوالی درباره ربط دادن خشکسالی و کمبود باران به بیحجابی در جامعه در فضای مجازی انتشار یافته است. سایت های خبری با نشر این ویدئو به نقل قول ایشان پرداختند که «چقدر نادان و چقدر کسی که گوش میده نادان. زمان پهلوی بیحجابی خیلی بیشتر بود. چطور اینقدر بارون میآمد؟ بخاطر یه ذره مو خدا بارون رو نفرستاده؟! خب زمان شاه اینهمه برف و بارون بود. راه رو گم میکنیم برای اینکه نفهمند ما چکار میکنیم. »
محسن برهانی، استاد حقوق دانشگاه تهران هم در توئیتر نوشت: «مطلقاً هیچ روایت و دلیل شرعی وجود ندارد که بین عدم نزول باران و عدم رعایت حجاب ارتباط برقرار کرده باشد. این کار مصداق افتراء علی الله است. جاهلانی دیننشناس با تفاسیر و تطبیقهای غلط، دین را ابزار گرایشهای ایدئولوژیک خود میکنند.»
در ادامه همین رفت و برگشتها بود که منصور حقیقتپور، نماینده پیشین مجلس و از نزدیکان علی لاریجانی در گفتگویی با با یکی از روزنامه ها گفته است: «شما فکر میکنید، هند و پاکستان و ترکیه و امارات و… چنین مشکلاتی ندارند؟ حتما دارند! اما این کشورها مشکلات را از طریق نظام تصمیمسازیهای منطقی و مدبرانه حل میکنند. مشکلات در ایران اما مانند گلوله برفی که از بالای تپه به پایین انداخته میشود، بزرگ و بزرگتر میشود تا جایی که خسارات بزرگی ایجاد میکند. در اثر اعمال محدودیتهای غیرضروری در استعلامها و احراز صلاحیتها، مدیرانی غیرشایسته و غیرمتخصص انتخاب میشوند، بعد مشکل کمآبی را یک طرف گردن عدم اجرای لایحه حجاب و عفاف میداند و طرف دیگر ۱۰۰ درصد مشکلات را به تحریم ارتباط میدهد. من نمیگویم تحریمها تاثیری ندارند، اما سهم و نرخی که ما برای تحریمها قائلیم بسیار بیشتر از سهم و نقش واقعی آن است.معتقدم هر اندازه افراد شایستهتر و لایقتر برای مدیریت کشور انتخاب شوند و تفاهم و همافزایی در کشور بیشتر شود، ناترازیهای کشور از جمله مشکل کمبود آب حل شدنی هستند.»
دعا تانکرهای آب را پر نمی کند
اما سوال اینجاست که چرا مساله ای در کشور ایجاد می شود و ریشه علمی دارد، و ارتباط با تصمیمات غلط مسئولان و مدیریت دارد، آن را ارتباط با بحث های مذهبی می دهند؟ وقتی مدیران سیاسی و شهری بحران کمآبی را به دعا حواله میدهند، در واقع بار مسئولیت علمی و مدیریتی خود را به دوش مردمی میگذارند که نه اختیار تصمیم دارند و نه ابزار اجرا. دعا ممکن است ذهن را آرام کند، اما تانکرهای آب را پر نمیکند، سیستم فرسوده لولهکشی را اصلاح نمیکند، و برنامهی توسعه پایدار نمیسازد. استفاده از دعا بهعنوان نسخه مدیریتی، عملاً نوعی فرار از پاسخگویی است؛ همانند آنکه پزشکی به جای درمان علمی به بیمار بگوید فقط دعا کند. مدیریت آب نیازمند علم، اصلاح الگوهای مصرف، برنامه کشاورزی و شهری هوشمند و تصمیمهای سخت اما مسئولانه است؛ نه شعارهای معنوی برای توجیه عجز مدیریتی. دعای مردم محترم است، اما از مسئولان انتظار میرود پیش از آنکه دست به آسمان بلند کنند، پای خود را بر زمین واقعیت و کارایی محکم کنند. وقتی کشور با یکی از سختترین بحرانهای زیستمحیطی تاریخ خود روبهروست، وقت آن است که سخن از مدیریت علمی گفته شود، بایستی بپذیریم که بیتدبیری امروز نتیجهی انکار دیروز است.