کم نگذاشتیم
وقتی پس از بمباران تأسیسات هستهای ایران، باز هم سه کشور اروپایی نامه «اسنپبک» را به شورای امنیت فرستادند، برنامه تروئیکا برای اهرم سازی و سپس فعال کردن اسنپ بک عیان شد.

روزنامه ایران در گزارشی نوشت:
وقتی پس از بمباران تأسیسات هستهای ایران، باز هم سه کشور اروپایی نامه «اسنپبک» را به شورای امنیت فرستادند، برنامه تروئیکا برای اهرم سازی و سپس فعال کردن اسنپ بک عیان شد. ارسال این نامه نشان داد سه کشور اروپایی قصد دارند «کار کثیف و سختی که اسرائیل به نیابت از اروپا انجام داد» را خودشان با ابزار قطعنامهها تکمیل کنند. «فردریش مرتس» صدر اعظم آلمان وسط جنگ گفت «آنها (اسرائیلیها) این کار سخت و کثیف را به جای همه ما انجام دادند.» نتانیاهو در سازمان ملل که هو شد، حرف صدراعظم آلمان را تکرار کرد: «صدراعظم آلمان بعد از حمله ما به ایران اعتراف کرد که اسرائیل دارد آن کار کثیف را برای همه ما انجام میدهد.» وقتی در همین سخنرانی، نتانیاهو ادعا کرد «نباید به ایران اجازه بازسازی هستهای را بدهیم و تحریمهای شورای امنیت علیه ایران باید همین فردا از سر گرفته شود» داشت نقشه راه سه کشور اروپایی و آمریکا را مشخص میکرد. حالا با اجرای مکانیسم «اسنپبک» از سوی اروپا، پس از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا، مشخص میشود این فرآیندها بخشی از یک پازل بزرگتر هستند. اقدامات برای بازگشت دوباره قطعنامههای شورای امنیت درحالی دنبال میشود که ترامپ در سازمان ملل بازهم ادعای خود بعد از جنگ را تکرار کرد که «آرزوهای هستهای آنها (یعنی ما ایرانیها) را با بمبافکنهای زیبای «بی ۲» نابود کردم.» در این میان دولتمردان و مسئولان عالی رتبه ایران، به رغم آگاهی از این فرآیند، همه راهها را رفتند تا بهانهای برای سه کشور اروپایی و امریکا باقی نگذارند. علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی توضیح داد که ایران همه راهها را رفته و همه پیشنهادها را بررسی کرده است؛ از توافق با آژانس انرژی اتمی که پیشنهاد فرانسه بود تا پیشنهاد روسها.در سفر رئیس جمهوری به سازمان ملل هم ایران همه تلاش خود را کرد. اما این اقدامات به نتیجه نرسید، زیرا به قول پزشکیان «با طرفهای اروپایی به نتیجه رسیدیم، اما نگاه آمریکا چیز دیگری است و طبیعی است که درخصوص مکانیسم «پسگشت» به تفاهمی نرسیدیم، چون درخواست آمریکاییها غیرقابل قبول است و میخواهند تمام اورانیوم غنی شده خود را به آنها بدهیم و در عوض آنها به ما سه ماه فرصت بدهند که به هیچ وجه قابل قبول نیست. اگر قرار باشد، بین خواسته غیرمنطقی آنها و اسنپبک یکی را انتخاب کنیم، آن اسنپ بک خواهد بود.» در چنین حالتی، مسیر پیش رو ایستادگی است، همان ایستادگی در دوره جنگ. اما نکته این است که ایرانیان از هیچ تلاشی برای حل مسالمتآمیز مسأله از طریق گفتوگوی عادلانه فروگذار نکردند. اما وقتی پای تسلیمطلبی به میان میآید، به قول علی لاریجانی «هیچ ایرانی این را نمیپذیرد.»
یادداشت
سلطهطلبی غرب قابل پذیرش نیست
علیرضا خجسته پور
قائم مقام جامعه اسلامی مهندسین
در ماههای اخیر جمهوری اسلامی ایران تلاشهای گستردهای را برای جلوگیری از فعال شدن «مکانیزم ماشه» انجام داده است. مسئولان کشور ما با استفاده از ابزار دیپلماسی، مذاکره و ارائه راهحلهای متنوع سیاسی، نشان دادند ایران همواره طرفدار تعامل سازنده و حلوفصل مسالمتآمیز مسائل بینالمللی است. پیشنهادهایی که از سوی ایران مطرح شد، نهتنها بر پایه منطق و انصاف بود، بلکه تضمینکننده امنیت و ثبات منطقه و جهان نیز به شمار میرفت.
با این حال، پاسخ غربیها و بویژه ایالات متحده چیزی جز زیادهخواهی و فشار بیشتر نبود. آنان هیچیک از طرحها و پیشنهادهای ایران را نپذیرفتند و تنها یک خواسته تکراری را روی میز گذاشتند: «تسلیم کامل ایران.» این نگاه سلطهطلبانه، آشکارا در تضاد با اصول سیاست مستقل و عزتمدارانه ملت ایران است. تاریخ نشان داده است که مردم ما هرگز زیر بار خواستههای تحقیرآمیز قدرتهای خارجی نرفتهاند و همواره در برابر فشارها ایستادگی کردهاند. ملت ایران باید آگاه باشد که مشکل اصلی نه در کمبود گفتوگو یا ناتوانی ایران در ارائه راهحلهای منطقی، بلکه در اراده قدرتهای غربی برای تحمیل اراده خود بر ملتهاست. آنان از مکانیزمهای فشار استفاده میکنند تا ملتها را وادار به عقبنشینی کنند، اما ایران با تکیه بر شرافت ملی و هویت تاریخی خود چنین تحمیلی را نمیپذیرد. این روزها بیش از هر زمان دیگری نیازمند همبستگی و وحدت هستیم. پیام روشن جمهوری اسلامی به دنیا این بوده که ایران آماده همکاری، گفتوگو و یافتن راهکارهای مشترک است، اما هرگز عزت و استقلال خود را معامله نخواهد کرد. مردم باید بدانند که ایستادگی در برابر زورگویی غربیها، تنها دفاع از حق حاکمیت ایران نیست، بلکه پاسداشت آیندهای عزتمند برای نسلهای بعدی است. امروز خطاب به مردم نجیب ایران باید گفت: «حفظ استقلال و عزت ملی، بهایی دارد که با اتحاد و همبستگی قابل پرداخت است.» اگرچه فشارها و تهدیدها ادامه دارد، اما تجربه تاریخی ما نشان داده است که ایستادگی و مقاومت، در نهایت ثمرهای جز سرافرازی و تثبیت جایگاه ایران در عرصه بینالملل نخواهد داشت. آیندهای روشن در گرو پایبندی به همین مسیر عزتمندانه است.
شفافیت و صداقت کلید عبور از بحرانها
غلامعلی ابراهیمی سوته
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی
هر دولتی برای کسب همراهی مردم و پیشرفت طرحها نیازمند اعتمادسازی است. اکنون این نیاز بیش از هر زمان احساس میشود. سیاستگذاران و تصمیمگیران میبایست رویکرد نوینی در سیاستگذاریها و پیوستهای اطلاعرسانی دنبال کنند؛ رویکردی که غایت آن اعتمادسازی و ارتباط شفاف با مردم باشد، زیرا در شرایطی که دشمنان از جمله رژیم اسرائیل از ابزارهای مختلف برای ضربه به کشور و منافع ملی ایران استفاده میکنند، مدیریت افکارعمومی و تعامل صادقانه با مردم بهعنوان مهمترین سرمایه کشور باید در دستور کار قرار گیرد. شواهد نشان میدهد برخی نهادها از این مسیر فاصله گرفته و با تخطی از سیاستهای کلی رویکردهایی را دنبال میکنند که به انسجام ملی منجر نمیشود.
امروز بازگشت ضروری است و باید به دنبال اصلاح این مسیر و بازگشت به شفافیت بود. ایران یعنی همبستگی و نقطه اتکای مردم سراسر کشور و بر همین اساس، نباید فقط به برخی گفتمانهای محدود فضای کنش داد، باید صدای حقیقی مردم شنیده و نمایندگی شود. تجارب دیپلماسی همچون رأی محدود در شورای امنیت نشاندهنده لزوم بازنگری در سیاستها و اولویتدهی به اعتماد و شفافیت داخلی است. در کنار توجه به ابزارهای دفاعی باید پیوستگی و تکیه بر عنصر مشارکت مردمی و همراهی مردم در صحنههای ملی نیز حفظ و تقویت شود. همچنین فعالیت جریان رسانهای تسهیل و از ظرفیت جوانان نخبه فعال در فضای مجازی بهرهبرداری شود. نقطه اتکای ایران «مردم» هستند و با بازگشت به مردم و اعتمادسازی میتوان دوران سخت را با موفقیت سپری کرد. شفافیت و صداقت سیاست کلیدی عبور از دشواریهاست.
راههای رفته ایران و خوی استکباری غرب
محمدرضا باهنر
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام
سه کشور اروپایی به سرکردگی آمریکا خوی استکباری خود را نشان داده و به جای گفتوگو با ملت ایران، راه قلدری و زورگویی را انتخاب کردند. انتخاب جنگ، آن هم وسط گفتوگوها با ایران، نشان داد غرب تصمیم خود را گرفته و میخواهد با زور و تجاوز منویات خود را به کشور بزرگ ایران دیکته کند. اما پس از این جنگ ناجوانمردانه، باز هم ایران بنا به منطق قوی خود، راه گفتوگو را مسدود نکرد و به آنان فرصت داد تا آنچه که خودشان پرونده هستهای ایران میخوانند، از راه مسالمتآمیز و با استفاده از گفتوگو حل شود. در چند ماه پس از جنگ تقریباً هیچ راهی نبود که جمهوری اسلامی ایران نرفته باشد. مسئولان عالی همچون دبیر شورای عالی امنیت ملی توضیح دادند که جمهوری اسلامی ایران همه پیشنهادها از همه طرفها را بررسی کرده و جهت حل مسالمتآمیز مسأله، گامهای عملی برداشته است. امضای توافق با آژانس از جمله اقدامات مهم بود. اما پس از هر گام عینی ایران، سه کشور اروپایی بهانه تازه طرح میکردند و خواسته جدیدی روی میز قرار میدادند. این نشان داد این سه کشور نه از طرف خود، بلکه از طرف آمریکا و به نیابت از رژیم صهیونیستی درحال پیشبرد گام به گام مکانیسم ماشه هستند تا همانطور که نخستوزیر رژیم صهیونیستی گفت، تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت بار دیگر بازگردد. البته این فرآیند طیشده از سوی ایران به این دلیل نبود که از ماهیت خواستهها و نیتهای استکباری پنهان آنها بیاطلاع است، همانند مذاکرات غیرمستقیم مسقط، این مذاکرات و گفتوگوها نیز عملاً تلاشی برای گرفتن بهانه از دست دولتهای مدعی غرب بود. امروز هرچند این راههای طیشده نتوانست بر خوی استکباری و زیادهخواهی اروپا و آمریکا غلبه کند و مانع بازگشت تحریمها شود، اما به ملت ایران و دولتها و ملتهای آزاده جهان ثابت کرد آنکه از گفتوگو اجتناب میکند یا گفتوگو را ابزاری برای سلطه به کار میگیرد، چه کسی است. وقتی ملتی پس از تحمیل یک جنگ، باز هم راه گفتوگو را انتخاب میکند، یعنی حقانیت ایران بار دیگر اثبات شد. اینکه کشوری مانند آمریکا پس از شکست در جنگ و ناکامی در رسیدن به هدفهای خود باز هم راه سخت را انتخاب کرده است، یعنی رئیسجمهوری آن ترجیح میدهد از یک سوراخ دوبار گزیده شود.
راه بدون بازگشت غرب
غلامعلی دهقان
استاد تاریخ دانشگاه
سرانجام تروئیکای اروپایی پا در جای پای آمریکای ترامپ گذاشت و کار نیمه تمام او در برجام را کامل کرد. ضربه اول را آمریکا با خروج خود، و بعد حمله به تأسیسات هستهای ایران، و ضربه آخر را دو عضو دیگر اروپایی شورای امنیت وارد کردند تا برجام به تاریخ بپیوندد. بر خلاف شش قطعنامه شورای امنیت در دهه ۸۰ شمسی، در سال 1404 بازگشت قطعنامهها همراه با اجماع همه اعضای شورای امنیت نبود و روسیه و چین مخالفت خود را اعلام کردند.
واقعیت این است که ایران طی دو دهه گذشته نهایت همکاری را با آژانس انجام داد. با همکاری ایران، بارها از مراکز هستهای بازرسی شد تا سرانجام در برجام، ایران با پنج به علاوه یک به توافق 10 ساله رسید. نگاهی به برجام نشان دهنده اتخاذ انعطاف ایران است. ایران علاوه بر بازرسیها از تأسیسات خود، موافقت کرد سطح غنیسازی را نیز در سه و نیم درصد نگه دارد.
این امر سه سال بعد با فزون خواهی ترامپ مورد بیتوجهی قرار گرفت و ترامپ با خروج از برجام اولین ضربه را به آن وارد کرد. اما در همین حال هم ایران ترجیح داد در برجام باقی بماند و وفای عهد کند. پاسخ ایران هوشمندانه بود. وقتی اروپا به مفاد برجام روی خوش نشان داد، ایران نشان داد قدرت
برهم زدن بازی آمریکا و اسرائیل را دارد. در ادامه با غنیسازی ۶۰ درصدی توان بالای علمی خود را اثبات کرد، هرچند اعلام کرد به دنبال ساختن بمب اتم نیست. در ادامه و برخلاف انتظار، غرب با تمدید تعلیق تحریمها در پایان موسم 10 ساله برجام ذیل قطعنامه 2231 موافقت نکرد.
این در حالی بود که ایران چند روز پیش در قاهره با آژانس توافق کرده بود تا همچنان با این سازمان همکاری کند. هر چند عملکرد آژانس مورد پسند ایران نبود. این فرآیند نشان میدهد ایران تمامی مراحل را برای حل وفصل قضیه هستهای ذیل راهبرد عزت، حکمت و مصلحت انجام داد. اما این سیاستها به خودخواهی غربیها برخورد کرد.
آمریکا و اروپا همچنان در دوران استعماری سیر میکنند و میخواهند با رویکرد ارباب و رعیتی برخورد کنند. آنان یکبار علیه دولت ملی مصدق کودتا کردند که سالها بعد با واکنش قهرآمیز و انقلابی مردم در بهمن 1357 روبهرو شدند. امروز هم هستهای شدن ایران یک راه بدون بازگشت است و استفاده از انرژی هستهای برای مقاصد مسالمتآمیز حق مسلم ایران است.
ایرانیان میتوانند بر مشکلات فائق شوند
سیدمحمد حسینی
معاون امور مجلس رئیسجمهوری در دولت سیزدهم
با گذشت ۱۰ سال از برجام، قرار بود در این ایام شاهد لغو دائمی تحریمها باشیم، اما با اقدام سه کشور اروپایی و هماهنگی آمریکا، مکانیزم ماشه فعال شد و تحریمها برگشت. شاید برخی تصور کنند ایران به تعهدات خود عمل نکرد، در حالی که ایران محدودیتهای هستهای را پذیرفت و اجرا کرد و بازرسان آژانس تا قبل از بمباران، سختگیرانهترین بازرسیها را اعمال میکردند و هیچ مدرکی به دست نیاوردند که فعالیتهای هستهای به سمت ساخت سلاح است. اما کشورهای غربی به تعهدات خود عمل نکردند. آمریکاییها در زمان اوباما و ترامپ نشان دادند به تعهدات خود پایبند نیستند. نه تنها تحریمی کاسته نشد بلکه ترامپ از برجام خارج شد و اروپا هم قدمی برای لغو تحریمها برنداشت. علیرغم این بدعهدیها، ایران میز مذاکره را ترک نکرد. با روی کار آمدن ترامپ، مذاکره غیر مستقیم هم شروع شد که در این حین رژیم صهیونیستی با چراغ سبز ترامپ به ایران حمله کرد و آمریکا نیز مراکز هستهای را بمباران و نابود کرد. حال چگونه است که نگران سلاح اتمی ایران شدهاند؟ آن هم در شرایطی که از ۱۵ سال قبل مرتب ادعا میکنند «ایران تا چند ماه دیگر میتواند بمب اتم بسازد؟» اگر چنین تصمیمی در ایران وجود داشت، باید تاحالا اقدام شده بود، اما رهبر انقلاب بارها اعلام کردند بمب اتمی نخواهیم ساخت. باور عمومی این است که مذاکرات نزد آمریکا دامی بیش نیست. در جنایتهای دیگر خود در منطقه نیز از این شگرد استفاده کردند. در شرایطی که صهیونیستها مرتب به حمله تهدید میکنند، ترامپ باز هم میگوید غنیسازی را متوقف و برد موشکها را به حداقل برسانید، یعنی به اندازهای که به اراضی اشغالی نرسد!
این رفتار حاکی از قلدری، زورگویی و عدم پایبندی به تعهد و قواعد است و توقع دارند هرچه اراده کردند کشورهای دیگر مانند ایران بپذیرند و تسلیم شوند در حالی که اساس انقلاب اسلامی بر کسب استقلال ایران عزیز و خروج از سیطره آمریکا بود و ثابت کردهایم حاضر به عدول از منافع ملی و تمامیت ارضی نیستیم.
در پنج دهه اخیر هم با انواع تهدیدها و تحریمها مواجه بودیم و با تلاش توانستیم از عقبههای سخت عبور کنیم. حالا هم از ماشه هراسی نداریم زیرا سالهاست با تحریم ظالمانه دست و پنجه نرم کرده و راه برون رفت از تنگناها را میدانیم.
مردم بارها ثابت کردهاند با وجود اختلاف نظر سیاسی، هنگام مواجهه با دشمن، یکپارچه از ایران دفاع خواهند کرد، همان گونه که در نبرد قهرمانانه اخیر شاهد بودیم. خلاصه اینکه تحت تأثیر جنگ روانی دشمن قرار نخواهیم گرفت. ملتی که در جنگ با دو قدرت هستهای و ناتو پیروز شد، این اقتدار را دارد که در عرصه اقتصادی بر مشکلات فائق آید.