تغییر محیط بینالملل و آینده ایران
یکی از انیمیشنهای والت دیزینی (داستان ماشینها) قصه شهری را میگوید که به دلیل کشیده شدن اتوبان، از جاده اصلی دور افتاده و به مرور متروکه شده است. این داستان نمونه زیبایی از کشورها یا مناطقی است که از مسیر تمدن زمان خود جدا افتادهاند و فراموش شدهاند.

حمید روشنایی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
یکی از انیمیشنهای والت دیزینی (داستان ماشینها) قصه شهری را میگوید که به دلیل کشیده شدن اتوبان، از جاده اصلی دور افتاده و به مرور متروکه شده است. این داستان نمونه زیبایی از کشورها یا مناطقی است که از مسیر تمدن زمان خود جدا افتادهاند و فراموش شدهاند. در طول تاریخ تمدنها و قدرتهای بزرگی آمدهاند و رفتهاند که دلیل حضور و نابودیشان، بیربط به این تغییر مسیر اتوبان یعنی تغییر محیط بینالملل (International Context) نیست. پس از وقوع انقلاب صنعتی در 1760، انگلیس به ناگاه در مسیر تمدنی خاصی قرار گرفت و تبدیل به بریتانیای کبیر گردید. این کشور به منظور دریافت منابع و معادنی که برای پیشرفت صنعتی خود لازم داشت به اطراف جهان لشکر کشید و به استثمار ملل مختلف پرداخت، اما پس از 200 سال و پس از جنگ جهانی اول و دوم، استعمارگر پیر انگلیس مجبور شد با تغییر محیط بینالملل جای خود را به استعمارگر جدیدی بدهد که قبلا مستعمره خود او بوده است؛ یعنی امریکا. تغییر محیط بینالملل به دو دلیل ساختاری و رفتاری به وجود میآید، یعنی در شرایطی ساختار نظام بینالملل تغییر میکند و در مورد دیگر، رفتار بازیگران موجب این وضعیت میشود. در زمان حال، این تغییرات به دلایل زیر در حال وقوع است:
1- تحولات اقتصادی جهان: شاید بتوان گفت مهمترین عامل در تغییر محیط بینالملل در شرایط حاضر، دگرگونی اقتصاد جهانی است. رشد برخی کشورها مانند چین و مسائلی همچون نابرابری در توسعه اقتصادی کشور، فقر و تحریم برخی دیگر و تغییر در نیازهای صنعتی و تجاری و... از جمله این دلایل هستند.
2- رقابت قدرتهای بزرگ: رقابت دو ابرقدرت در نظام دوقطبی گذشته در زمینه جنگافزارهای نظامی، کالاهای استراتژیک، جمعآوری اطلاعات ارزشمند و... که بعد از آن در دوران گذار به دیگر قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای واگذار شد.
3- فناوریهای نوین: یکی از دستاوردهای بزرگ سالهای اخیر، تکنولوژیهای جدید مانند هوش مصنوعی، گسترش اینترنت، جنگ سایبری و انرژیهای نو هست که سرعت چرخه تغییرات را افزایش داده و موازنه قدرت را برهم زده است.
4- فضای مجازی و عمومی شدن اطلاعات: یکی از پیامدهای فناوری نوین، عمومی شدن اطلاعات و رشد آگاهی ملل به وسیله تکنولوژی رسانه است. برخلاف گذشته، امروزه نمیتوان اطلاعات را در انحصار نگه داشت، زیرا بسیاری از مردم با استفاده از تکنولوژی ارتباطات، آن را به دست میآورند. این آگاهی موجب هیجانات بسیار در داخل کشورها و روابط بینالملل شده است.
5- دهکده جهانی: نتیجه فضای مجازی، نزدیک شدن مردم جهان به یکدیگر و افزایش چرخش اطلاعات و حساس شدن انسانها نسبت به شرایط یکدیگر است. این موضوع مسوولیت و زیر سوال رفتن مقامات کشورها را زیادتر نموده و موجب نوعی انتظارات فزاینده شده است.
همه این موارد موجب گردیده که محیط بینالملل تحولات جدیدی را شاهد باشد که بر تکتک کشورهای جهان تاثیر میگذارد و آنها را در چرخه پیشرفت یا سقوط قرار میدهد. یکی از ویژگیهای دوران گذار این است که اگر کشورها نتوانند خود را با آن تطبیق کنند یا با مدیریت درست از آن خارج شوند، نابود میگردند. نمونه آن را در تاریخ میتوان پیدا کرد. امپراتوریهایی همچون شوروی، عثمانی، شارلمانی و حتی کشورهای کوچکی همچون یوگسلاوی و... سرعت و عمق تغییرات در زمان حال بسیار بیشتر از گذشته است و نیاز به هوش و مدیریت قوی دارد تا کشوری مانند ایران که در طول قرنها پابرجا مانده و شکسته نشده، همچنان بتواند به حیات خود ادامه داده و پیروز از این میدان خارج شود. برای این منظور، نیاز به عوامل و لوازمی دارد که شامل موارد ذیل است:
- اولین و مهمترین عامل، آمادگی برای این تغییر است. آگاهی و اطلاعات دقیق داشتن از شرایط محیط پیرامون و نظام بینالملل و همچنین این مهم که تغییرات منتظر ما نمیماند. نباید نسبت به حوادث پیرامون بیتفاوت بود و باید دیدی فراتر از اتفاقات داشت و با یک تحلیل درست مسائل را مورد ارزیابی و دقت قرار داد.
- دومین عامل، ایجاد ثبات و تقویت نهادهای داخلی است. برای هوشمندانه برخورد کردن با فضای بیرونی، محیط داخلی باید قوی و مستحکم باشد. این مهم نیز پیش نمیآید مگر آنکه رضایت عمومی از سیستم داخلی به وجود آید.
- سومین عامل، دیپلماسی هوشمندانه است. در کنار سیاست داخلی درست و منسجم، نیاز به دیپلماتهای ورزیده و آگاه نسبت به محیط بینالملل وجود دارد که بتوانند ضمن رصد حوادث و تحلیل درست، بهموقع وارد عملیات دیپلماتیک و نجات کشور شوند.
- چهارمین عامل، تنوعبخشی در روابط با کشورها و پیمانهای منطقهای است. باتوجه به محیط سیال بینالمللی، تکیه کردن به یک یا چند کشور محدود که هر زمان ممکن است براساس منافع ملی خودشان، تغییر مسیر بدهند، اشتباه بوده و یک سیاست خارجی منطقی حکم میکند که تخممرغها را در یک سبد نگذاریم.
به هر صورت، اگر میخواهیم از چرخه تمدن جهانی و حتی تمامیت ارضی کشورمان، خارج نشویم باید به سرعت خودمان را با وضعیت موجود وفق داده و به راهکارهای مطمئن بیندیشیم.